تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
اين جمله، عطف بر مطلبى است كه جملۀ «وَ اتلُ مَا أُوحِىَ إلَيك» و جمله «وَ اصبِر نَفسَك»، عطف به آن شده است. پس سياق، سياق شمردن وظائف رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در قبال كفر كفار نسبت به قرآن و اصرارشان بر كفر است، و معنايش چنين است:  
اين جمله، عطف بر مطلبى است كه جملۀ «وَ اتلُ مَا أُوحِىَ إلَيك» و جمله «وَ اصبِر نَفسَك»، عطف به آن شده است. پس سياق، سياق شمردن وظائف رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در قبال كفر كفار نسبت به قرآن و اصرارشان بر كفر است، و معنايش چنين است:  


بر وضع كفار تأسف مخور و آنچه كه بر تو وحى شده، تلاوت كن و نفس خويش را بردبار ساز، تا با اين مؤمنان فقير بسازد و به كفار بگو حق از ناحيه پروردگارتان است و بيش از اين كارى صورت مده. هر كه خواست ايمان آورد، بياورد، و هر كس خواست كافر شود، بشود. آرى، ايمان ايشان سودى به ما نمى رساند، و كفرشان ضرر نمى زند، بلكه آنچه سود و زيان و ثواب و عذاب دنبال كفر و ايمانشان هست، به خودشان عايد مى گردد. بنابراين، بايد هر يك را مى خواهند، خودشان انتخاب كنند. براى ظالمان عذابى چنين و چنان، و براى صالحان و مؤمنان، پاداشى چنين و چنان آماده كرده ايم.
بر وضع كفار تأسف مخور و آنچه كه بر تو وحى شده، تلاوت كن و نفس خويش را بردبار ساز، تا با اين مؤمنان فقير بسازد و به كفار بگو حق از ناحيه پروردگارتان است و بيش از اين كارى صورت مده. هر كه خواست ايمان آورد، بياورد، و هر كس خواست كافر شود، بشود.  
 
آرى، ايمان ايشان سودى به ما نمى رساند، و كفرشان ضرر نمى زند، بلكه آنچه سود و زيان و ثواب و عذاب دنبال كفر و ايمانشان هست، به خودشان عايد مى گردد. بنابراين، بايد هر يك را مى خواهند، خودشان انتخاب كنند. براى ظالمان عذابى چنين و چنان، و براى صالحان و مؤمنان، پاداشى چنين و چنان آماده كرده ايم.


از همين جا روشن مى شود كه جمله «فَمَن شَاءَ فَليُؤمِن وَ مَن شَاءَ فَليَكُفر»، تتمه كلام خداى تعالى در خطاب به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. نه اين كه داخل در مقول قول باشد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مأمور باشد اين را هم بگويد. پس ديگر اعتنایى نمى شود نمود به گفته كسى كه گفته است: جمله مذكور، تتمه سخنى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور به گفتن آن شده.
از همين جا روشن مى شود كه جمله «فَمَن شَاءَ فَليُؤمِن وَ مَن شَاءَ فَليَكُفر»، تتمه كلام خداى تعالى در خطاب به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. نه اين كه داخل در مقول قول باشد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مأمور باشد اين را هم بگويد. پس ديگر اعتنایى نمى شود نمود به گفته كسى كه گفته است: جمله مذكور، تتمه سخنى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور به گفتن آن شده.
خط ۱۸۷: خط ۱۸۹:
اين جمله بيان جزاى مؤمنان و مزد ايشان در ازاى ايمان و عمل صالحشان است. و اگر در آخر فرمود: «ما ضايع نمى كنيم...» و نفرمود: «ما براى اين دسته چنين و چنان تهيه كرده ايم»، براى اين است كه عنايت خداى تعالى و شكر او را نسبت به اين طائفه برساند و گرنه ممكن بود بفرمايد ما چنين و چنان مزد مى دهيم، ولى فرمود: ما مزد چنين كسانى را ضايع نمى كنيم.
اين جمله بيان جزاى مؤمنان و مزد ايشان در ازاى ايمان و عمل صالحشان است. و اگر در آخر فرمود: «ما ضايع نمى كنيم...» و نفرمود: «ما براى اين دسته چنين و چنان تهيه كرده ايم»، براى اين است كه عنايت خداى تعالى و شكر او را نسبت به اين طائفه برساند و گرنه ممكن بود بفرمايد ما چنين و چنان مزد مى دهيم، ولى فرمود: ما مزد چنين كسانى را ضايع نمى كنيم.


و جمله ((انا لانضيع (( در جاى خبر ((ان (( قرار گرفته ودر حقيقت سبب در جاى مسبب نشسته وتقدير آن چنين است: «ان الذين امنوا و عملوا الصالحات سنوفيهم اجرهم فإنهم محسنون و انا لا نضيع...». يعنى كسانى كه ايمان آورده عمل صالح كردند، ما اجرشان را مى دهيم براى اينكه اينان نيكوكارند، و ما هم كسى نيستيم كه اجر نيكوكار را ضايع بگذاريم .
و جملۀ «إنّا لا نُضِيعُ» در جاى خبر إنَّ» قرار گرفته و در حقيقت، سبب در جاى مسبّب نشسته و تقدير آن چنين است: «إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَات سَنُوَفِّيهِم أجرَهُم فَإنَّهُم مُحسِنُونَ وَ إنّا لَا نُضِيعُ...». يعنى: كسانى كه ايمان آورده، عمل صالح كردند، ما اجرشان را مى دهيم. براى اين كه اينان نيكوكارند، و ما هم كسى نيستيم كه اجر نيكوكار را ضايع بگذاريم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۲ </center>
وچون در آيه ، عقاب ، اثر ظلم ودر مقابلش ثواب ، اثر ايمان وعمل صالح ناميده شده ما از آن چنين استفاده مى كنيم كه ايمان به تنهايى و بدون عمل صالح ثواب ندارد، بلكه چه بسا آيه اشعار داشته باشد بر اينكه ايمان بدون عمل ظلم هم هست .
و چون در آيه، عقاب، اثر ظلم و در مقابلش ثواب، اثر ايمان و عمل صالح ناميده شده، ما از آن چنين استفاده مى كنيم كه ايمان به تنهايى و بدون عمل صالح ثواب ندارد، بلكه چه بسا آيه اشعار داشته باشد بر اين كه ايمان بدون عمل، ظلم هم هست.


«'''أُولَئك لهَُمْ جَنَّات عَدْنٍ تجْرِى مِن تحْتهِمُ الاَنهَارُ...'''»:
«'''أُولَئك لهَُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتهِمُ الاَنهَارُ...'''»:


كلمه «عدن» به معناى اقامت است ، وجنات عدن يعنى بهشت اقامت و زندگى. بعضى گفته اند: كلمه «اساور» جمع «اسورة» است و «اسورة» هم جمع «سوار» - به كسر سين - است كه دستبند زنان را گويند. ولى راغب گفته اين كلمه فارسى است ، واصل آن دستواره است ، ((سندس (( به معناى پارچه ابريشمى نازك است ، و «استبرق» پارچه ابريشمى ضخيم را گويند، و «ارائك» جمع «اريكه» به معناى تخت است و معناى آيه روشن است .
كلمه «عَدن» به معناى اقامت است، و «جنّات عدن» يعنى بهشت اقامت و زندگى. بعضى گفته اند: كلمه «أساور» جمع «أسورة» است و «أسورة» هم جمع «سِوار» - به كسر سين - است كه دستبند زنان را گويند. ولى راغب گفته: اين كلمه فارسى است، و اصل آن «دستواره است». «سُندُس» به معناى پارچه ابريشمى نازك است، و «استبرق» پارچه ابريشمى ضخيم را گويند، و «أرائك» جمع «أريكه»، به معناى تخت است و معناى آيه روشن است.
<span id='link285'><span>
<span id='link285'><span>