تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۵: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
<span id='link312'><span> | <span id='link312'><span> | ||
==معناى تسخير كوه ها و مرغ | ==معناى تسخير كوه ها و مرغ ها، با داوود «ع» == | ||
«'''وَ سخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسبِّحْنَ وَ الطيرَ وَ | «'''وَ سخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسبِّحْنَ وَ الطيرَ وَ كُنَّا فَاعِلِينَ'''»: | ||
كلمۀ «تسخير»، به معناى رام كردن چيزى است به طورى كه آنچه مى كند، مطابق خواست مسخر كننده باشد. البته اين معنا غير اجبار و اكراه و قسر است، براى اين كه در فاعل اجبارى آنچه مى كند، خارج از مقتضاى اختيار و طبع او است. به خلاف فاعل مسخر شده كه آنچه مى كند، به مقتضاى طبع و اختيار خودش است. مانند هيزم و آتش كه مسخّر آدمى است، ولى نمى توان گفت آدمى هيزم را به سوختن مجبور و مكره ساخته است. و همچنين عمل اجير و مزدور، كه آنچه براى موجر مى كند، به اختيار خود مى كند. چيزى كه هست، به خاطر عقد اجاره مسخّر موجر شده است، نه مجبور است و نه مكره. | |||
از | از همين جا روشن مى شود كه معناى تسخير كوه ها و مرغان با داوود، كه با او تسبيح مى كنند، اين است كه كوه ها و مرغان، كه خود فى نفسه تسبيح دارند، تسبيحشان هماهنگ با تسبيح داوود باشد. | ||
پس | پس اين كه فرمود: «يُسَبِّحنَ مَعَهُ»، بيان جملۀ «وَ سَخَّرنَا مَعَ دَاوُدَ» است. و كلمۀ «طير»، عطف بر «جبال» است. و جملۀ «وَ كُنَّا فَاعِلِين» در اين جا، اين معنا را مى دهد كه اين گونه مواهب و عنايات از سنت هاى ديرينه ما است، و امرى نوظهور و بى سابقه نيست. | ||
<span id='link313'><span> | <span id='link313'><span> | ||
==معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم == | ==معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم == | ||
«'''وَ عَلَّمْنَهُ صنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شاكِرُونَ'''»: | «'''وَ عَلَّمْنَهُ صنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شاكِرُونَ'''»: |