تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۴: خط ۲۴:
بعضى گفته اند: كلمۀ «بال»، در اصل به معناى «فكر» است و از همين باب است كه مى گويند: «خَطَرَ بِبَالِى: به ذهنم خطور كرد»، و بعدا در معناى «حال» استعمال شد و در آيه مورد بحث به همين معنا آمده، و معناى آيه اين است كه: «گفت: حال قرون اولى چه بود»؟ و اين كلمه، تثنيه و جمع ندارد و جمع آن به صورت «بالات»، بسيار كم استعمال مى شود.
بعضى گفته اند: كلمۀ «بال»، در اصل به معناى «فكر» است و از همين باب است كه مى گويند: «خَطَرَ بِبَالِى: به ذهنم خطور كرد»، و بعدا در معناى «حال» استعمال شد و در آيه مورد بحث به همين معنا آمده، و معناى آيه اين است كه: «گفت: حال قرون اولى چه بود»؟ و اين كلمه، تثنيه و جمع ندارد و جمع آن به صورت «بالات»، بسيار كم استعمال مى شود.


==سؤال ديگر فرعون: «فما بال القرون الاولى»==
==پاسخ موسى «ع» به فرعون، در بعید شمردن مسأله معاد ==


از آنجايى كه پاسخ موسى مشتمل بر هدايت عمومى بود كه در خصوص نوع بشر جز از راه نبوت و معاد صورت نمى گيرد، چون اين توحيد جز با حساب و جزاء كه ميان نيكوكار و بدكار فرق بگذارد تمام نمى شود، و اين حساب و جزاء هم جز با فرق گذاشتن ميان كارهاى نيك و بد و آنچه مورد امر و رضايت خدا است ، از آنچه مورد نهى و غضب او است مى سر نمى شود، و نيز از آنجايى كه دعوت موسى و فرعون كه ماءمور شدند آن را به فرعون برسانند مشتمل بر مساءله جزاء بود، و در آخرش صريحا داشت : ((انا قد اوحى الينا ان العذاب على من كذب و تولى (( و چون فرعون مانند ساير وثنى مذهبان منكر معاد بود، لذا گفتگوى از مساءله ربوبيت را كه از موسى پاسخ دندان شكنى شنيده بود رها كرده ، به مساءله معاد پرداخت و از در استبعاد و ناباورى از او پرسيد مگر چنين چيزى ممكن است ؟.
از آن جايى كه پاسخ موسى مشتمل بر هدايت عمومى بود كه در خصوص نوع بشر جز از راه نبوت و معاد صورت نمى گيرد. چون اين توحيد، جز با حساب و جزاء كه ميان نيكوكار و بدكار فرق بگذارد، تمام نمى شود، و اين حساب و جزاء هم، جز با فرق گذاشتن ميان كارهاى نيك و بد و آنچه مورد امر و رضايت خدا است، از آنچه مورد نهى و غضب او است، میّسر نمى شود.
 
و نيز از آن جايى كه دعوت موسى و فرعون كه مأمور شدند آن را به فرعون برسانند، مشتمل بر مسأله جزاء بود، و در آخرش صريحا داشت: «إنّا قَد أُوحِىَ إلَينَا أنَّ العَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَ تَوَلَّى». و چون فرعون مانند ساير وثنى مذهبان منكر معاد بود، لذا گفتگوى از مسأله ربوبيت را كه از موسى پاسخ دندان شكنى شنيده بود، رها كرده، به مساءله معاد پرداخت و از درِ استبعاد و ناباورى، از او پرسيد: مگر چنين چيزى ممكن است؟


پس اينكه گفت : ((فما بال القرون الاولى ؟(( معنايش اين است كه امتها و انسان هاى ادوار گذشته اى كه مردند و نابود شدند و ديگر نه خبرى از ايشان هست و نه اثرى ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۵ </center>
چه حالى دارند و چگونه پاداش و كيفر اعمال خود را ديدند با اينكه در عالم هستى نه عاملى از آنان هست و نه عملى ، و جز نام و افسانه اى از آنان نمانده است ؟.
پس اين كه گفت: «فَمَا بَالُ القُرُونِ الأولَى»، معنايش اين است كه امت ها و انسان هاى ادوار گذشته اى كه مُردند و نابود شدند و ديگر نه خبرى از ايشان هست و نه اثرى، چه حالى دارند و چگونه پاداش و كيفر اعمال خود را ديدند، با اين كه در عالَم هستى، نه عاملى از آنان هست و نه عملى، و جز نام و افسانه اى از آنان نمانده است؟


پس در حقيقت آيه شريفه نظير آن آيه اى است كه كلام مشركين را نقل مى كند به اينكه : ((و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد(( و از سياق كلام بر مى آيد كه سخن فرعون اساسى جز استبعاد ندارد، و اين استبعاد هم تنها به خاطر اين بوده كه از وضع قرون اولى و اعمال آنها خبرى نداشته اند همچنانكه جواب موسى كه فرمود: ((علمها عند ربى (( شاهد آن است .
پس در حقيقت، آيه شريفه نظير آن آيه اى است كه كلام مشركان را نقل مى كند به اين كه: «وَ قَالُوا ءَإذَا ضَلَلنَا فِى الأرضِ ءَإنّا لَفِى خَلقٍ جَدِيد»، و از سياق كلام بر مى آيد كه سخن فرعون، اساسى جز استبعاد ندارد، و اين استبعاد هم، تنها به خاطر اين بوده كه از وضع قرون اولى و اعمال آن ها خبرى نداشته اند، همچنان كه جواب موسى كه فرمود: «عِلمُهَا عِندَ رَبِّى»، شاهد آن است.
<span id='link178'><span>
<span id='link178'><span>
==پاسخ موسى (ع ) از استعباد فرعون امر معاد را ==
==پاسخ موسى (ع ) از استعباد فرعون امر معاد را ==
«'''قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبى فى كِتَابٍ لا يَضِلُّ رَبى وَ لا يَنسى'''»:
«'''قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبى فى كِتَابٍ لا يَضِلُّ رَبى وَ لا يَنسى'''»: