تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۷: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
<span id='link319'><span> | <span id='link319'><span> | ||
== | ==رواياتی درباره دعوت پيامبر«ص»، از عشیره و نزدیکان خویش== | ||
و در همان كتاب است كه احمد، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن مردويه و بيهقى در شعب الايمان، و نيز در كتاب ديگرش دلائل، از ابوهريره روايت كرده اند كه گفت: وقتى آيه: «و أنذِر عَشِيرَتَكَ الأقرَبِين» نازل شد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» قريش را دعوت نمود و در دعوتش، فرقى ميان دورتر و نزديكتر نگذاشت. | و در همان كتاب است كه احمد، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن مردويه و بيهقى در شعب الايمان، و نيز در كتاب ديگرش دلائل، از ابوهريره روايت كرده اند كه گفت: وقتى آيه: «و أنذِر عَشِيرَتَكَ الأقرَبِين» نازل شد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» قريش را دعوت نمود و در دعوتش، فرقى ميان دورتر و نزديكتر نگذاشت. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
ابولهب گفت: «تَبَاً لَكَ: مرگ بر تو». آيا به اين منظور ما را جمع كردى؟ و در اين جريان بود كه آيه «تَبَّت يَدَا أبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» نازل شد. | ابولهب گفت: «تَبَاً لَكَ: مرگ بر تو». آيا به اين منظور ما را جمع كردى؟ و در اين جريان بود كه آيه «تَبَّت يَدَا أبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» نازل شد. | ||
و | و باز، در آن كتاب آمده كه طبرانى و ابن مردويه، از ابى امامه، روايت كرده كه گفت: وقتى آيه «وَ أنذِر عَشِيرَتَكَ الأقرَبِين» نازل شد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله»، بنى هاشم را جمع كرده، بر درِ خانه نشانيد و دستور داد تا زنان و اهل خانه در خانه جمع شوند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۷۴ </center> | ||
آنگاه بر ايشان وارد شد و فرمود: اى بنى هاشم خود را از آتش بخريد و در آزادى خود بكوشيد و آن را از خدا بخريد و در | آنگاه بر ايشان وارد شد و فرمود: اى بنى هاشم! خود را از آتش بخريد و در آزادى خود بكوشيد و آن را از خدا بخريد و در بهايش، خود را در اختيار او بگذاريد. زيرا كه من نزد خدا مالك چيزى براى شما نيستم. | ||
آنگاه رو به اهل بيت خود كرد و فرمود: اى عايشه، دختر ابوبكر! و اى حفصه، دختر عُمَر! و اى أُمّ سلمه! و اى فاطمه، دختر محمّد! و اى أُمّ زبي،ر عمه رسول خدا! خود را از خدا بخريد و در آزادى خود بكوشيد، كه من نزد خدا، مالك چيزى براى شما نيستم و كارى نمى توانم برايتان بكنم... | |||
مؤلف: و در معناى اين روايات، چند روايت ديگر نيز هست، كه در بعضى از آن ها آمده كه آن جناب، دودمان عبد مناف را مخاطب قرار داد، تا هم شامل بنى اميه شود و هم بنى هاشم. | |||
اما سه روايت اول با آيه شريفه انطباق ندارد. براى اين كه در روايت هاى سه گانه، كه آن جناب عموم قريش را دعوت كرد و انذار فرمود، در حالى كه آيه شريفه دستور داده بود عشيرۀ نزديك تر خود را انذار كند، كه يا مراد از آن، «بنى عبد مناف» است، يا «بنى هاشم» و از اين سه روايت، دومى از آيه بعيدتر است. براى اين كه در آن آمده: آن جناب، مردم را، قبيله قبيله دعوت نمود. | |||
علاوه بر اين، ما در ذيل آيه گفتيم كه معنايش اين است كه: خويشاوندى شما با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» به دردتان نمى خورد و در درگاه خدا اثرى برايتان ندارد. در روايات نيز اشاره اى به اين معنا شده و فرموده: من نزد خدا، كارى نمى توانم برايتان بكنم. و اين معنا كه از آيه استفاده مى شود، با دعوت همه قبائل در آن روز نمى سازد. | |||
و اما روايت چهارم، آن نيز مورد اشكال است. براى اين كه آيه: «وَ أنذِر عَشِيرَتَكَ الأقرَبِين»، آيه اى است مكى و در سوره اى مكى، و احدى نگفته كه اين آيه و اين سوره، در مدينه نازل شده است و با اين حال، ديگر وجود همسرى به نام عايشه و حفصه و أُمّ سلمه چه معنا دارد؟ با اين كه آن جناب در مدينه با اين چند تن ازدواج كرد. | |||
بنابراين، از بين روايات، آن روايتى كه مى شود به آن اعتماد كرد، روايتى است كه مى فرمايد: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» در روز نزول آيه، تنها بنى هاشم و يا بنى عبدالمطلب را به انذار اختصاص داد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۷۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۷۵ </center> | ||
و از | و از حرف هاى عجيبى كه در اين باب زده اند، سخن آلوسى است، كه بعد از نقل همه روايات گفته: اگر بگوييم همه اين روايات صحيح است، راه جمع ميان آن ها، اين است كه بگوييم: «انذار»، در چند دفعه صورت گرفته است. | ||