تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۴: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
<span id='link265'><span> | <span id='link265'><span> | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۱۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۴۱۶ </center> | ||
فراموش نشود كه گفتيم آن تقدمى كه آقايان فرض كرده و آن را تقدم زمانى گرفته و گفته بودند: | ==عالَم ذَر، نشئۀ انسانى متقدم بر نشئۀ دنيوى است == | ||
فراموش نشود كه گفتيم آن تقدمى كه آقايان فرض كرده و آن را تقدم زمانى گرفته و گفته بودند: «خداوند، اولين فرد از اين نوع را گرفته و ماده نطفه اى كه منشأ نسل و ذريه اين نوع است، از او بيرون كشيده و آن را به عدد افرادى كه از اين نوع تا قيامت به وجود مى آيند، تجزيه نموده و به عين آن لباس و قالبى كه در دنيا به تن مى كند، يعنى با همان عقل، گوش، چشم ضمير، پشت و شكم و غيره ملبس نموده، و او را بر خود شاهد گرفته و از او ميثاق مى ستاند و بعد از گرفتن ميثاق، دوباره او را به صلب بر مى گرداند تا نوبت به سير طبيعی اش برسد»، فرضى است محال و آيه شريفه هم، با آن بيگانه است. | |||
جز اينكه سر محال بودن آن را نگفتيم ، و اينك مى گوييم آن اشكالى كه فرض مزبور را محال مى سازد مستلزم بودن آن است كه انسان با شخصيت دنياييش دوبار در دنيا موجود شود، يكى بار اول و يكى بار دوم ، و اين مستلزم اين است كه شى ء واحد بواسطه تعدد شخصيت غير خودش شود، ريشه همه اشكالات اين فرض تنها همين است . | جز اينكه سر محال بودن آن را نگفتيم ، و اينك مى گوييم آن اشكالى كه فرض مزبور را محال مى سازد مستلزم بودن آن است كه انسان با شخصيت دنياييش دوبار در دنيا موجود شود، يكى بار اول و يكى بار دوم ، و اين مستلزم اين است كه شى ء واحد بواسطه تعدد شخصيت غير خودش شود، ريشه همه اشكالات اين فرض تنها همين است . | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
(( تفصيل آيات (( به معناى جدا كردن آنها از يكديگر است تا معنا و مدلول هر يك در جاى خود روشن شود، و در اثر اختلاط آنها مختلط نگردد، و اينكه فرمود: (( و لعلهم يرجعون (( عطف است بر مقدر و تقدير آيه اين است كه : ما آيات را تفصيل داديم به منظور فلان و فلان و اينكه شايد ايشان از باطل به سوى حق بازگشت كنند. | (( تفصيل آيات (( به معناى جدا كردن آنها از يكديگر است تا معنا و مدلول هر يك در جاى خود روشن شود، و در اثر اختلاط آنها مختلط نگردد، و اينكه فرمود: (( و لعلهم يرجعون (( عطف است بر مقدر و تقدير آيه اين است كه : ما آيات را تفصيل داديم به منظور فلان و فلان و اينكه شايد ايشان از باطل به سوى حق بازگشت كنند. | ||
<span id='link266'><span> | <span id='link266'><span> | ||
==بحث روايتى (رواياتى در تفسير آيه ذر ...) == | ==بحث روايتى (رواياتى در تفسير آيه ذر ...) == | ||
در كافى به سند خود از زراره از حمران از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آندو را بهم آميخت ، و از روى زمين خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد، سپس به اصحاب يمين كه در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند فرمود: بسوى جنت شويد كه مرا در اين امر باكى نيست ، و به اصحاب شمال فرمود: بسوى آتش شويد و مرا در اين امر باكى و اعتنائى نيست ، آنگاه فرمود: (( آيا من پروردگار شما نيستم ؟(( (( قالوا بلى شهدنا ان تقولوا يوم القيامه انا كنا عن هذا غافلين ...(( | در كافى به سند خود از زراره از حمران از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: موقعى كه خداوند تبارك و تعالى خلق را مى آفريد نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفريد و آندو را بهم آميخت ، و از روى زمين خاكى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد، سپس به اصحاب يمين كه در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند فرمود: بسوى جنت شويد كه مرا در اين امر باكى نيست ، و به اصحاب شمال فرمود: بسوى آتش شويد و مرا در اين امر باكى و اعتنائى نيست ، آنگاه فرمود: (( آيا من پروردگار شما نيستم ؟(( (( قالوا بلى شهدنا ان تقولوا يوم القيامه انا كنا عن هذا غافلين ...(( |