تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


و الى ثمود اخاهم صالحا...
«'''و الى ثمود اخاهم صالحا...'''»:
 
ثمود يكى از امت هاى قديمى عرب بوده كه در سرزمين يمن در احقاف مى زيسته اند، و خداوند متعال شخصى از خود آنان را به نام (( صالح (( در ميانشان مبعوث نمود. صالح (عليه السلام ) قوم خود را كه مانند قوم نوح و هود مردمى بت پرست بودند به دين توحيد دعوت نمود و فرمود: (( يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره (( .
ثمود يكى از امت هاى قديمى عرب بوده كه در سرزمين يمن در احقاف مى زيسته اند، و خداوند متعال شخصى از خود آنان را به نام (( صالح (( در ميانشان مبعوث نمود. صالح (عليه السلام ) قوم خود را كه مانند قوم نوح و هود مردمى بت پرست بودند به دين توحيد دعوت نمود و فرمود: (( يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره (( .


(( قد جاءتكم بينه من ربكم (( - يعنى براى شما شاهدى كه شهادتش ‍ قطعى است آمد.
(( قد جاءتكم بينه من ربكم (( - يعنى براى شما شاهدى كه شهادتش ‍ قطعى است آمد.


(( هذه ناقه الله لكم آيه (( - اين جمله بينه اى را كه در جمله قبل بود بيان مى كند و مقصود از (( ناقه (( همان ماده شترى است كه خداوند آن را به عنوان معجزه براى نبوت صالح از شكم كوه بيرون آورد، و به همين عنايت بود كه آن را ناقه خدا ناميد.
«'''هذه ناقة الله لكم آية'''» - اين جمله بينه اى را كه در جمله قبل بود بيان مى كند و مقصود از (( ناقه (( همان ماده شترى است كه خداوند آن را به عنوان معجزه براى نبوت صالح از شكم كوه بيرون آورد، و به همين عنايت بود كه آن را ناقه خدا ناميد.
(( فذروها تاكل فى ارض الله ...(( - استعمال لفظ (( فاء(( ، تفريع را مى رساند، و چنين مى فهماند كه چون ناقه مذكور، ناقه خدا است پس ‍ بگذاريد تا در زمين خدا بچرد. و اين تعبير يعنى به كار بردن لفظ (( فاء(( خالى از تشديد هم نيست ، هم آن تفريع را مى رساند و هم زمينه را براى ذكر عذاب كه به مقتضاى آيه (( و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون (( حساب هر پيغمبرى را با امتش تصفيه مى كند، آماده مى سازد.
 
«'''فذروها تاكل فى ارض الله ...'''» - استعمال لفظ (( فاء(( ، تفريع را مى رساند، و چنين مى فهماند كه چون ناقه مذكور، ناقه خدا است پس ‍ بگذاريد تا در زمين خدا بچرد. و اين تعبير يعنى به كار بردن لفظ (( فاء(( خالى از تشديد هم نيست ، هم آن تفريع را مى رساند و هم زمينه را براى ذكر عذاب كه به مقتضاى آيه (( و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون (( حساب هر پيغمبرى را با امتش تصفيه مى كند، آماده مى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۲۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۲۹ </center>
آيه شريفه ، مخصوصا جمله (( فى ارض الله (( بطور تلويح مى فهماند كه قوم صالح ، از آزاد گذاشتن ناقه در چريدن و گردش كردن ، اكراه داشتند و گويا اين معنا بر آنان گران مى آمده و نمى خواستند زير بار آن بروند، لذا توصيه كرده كه از آزادى آن جلوگيرى نكنند، و تهديد فرموده كه اگر آسيبى به آن رسانيده ، يا آن را بكشند به عذاب دردناكى دچار مى شوند.
آيه شريفه ، مخصوصا جمله (( فى ارض الله (( بطور تلويح مى فهماند كه قوم صالح ، از آزاد گذاشتن ناقه در چريدن و گردش كردن ، اكراه داشتند و گويا اين معنا بر آنان گران مى آمده و نمى خواستند زير بار آن بروند، لذا توصيه كرده كه از آزادى آن جلوگيرى نكنند، و تهديد فرموده كه اگر آسيبى به آن رسانيده ، يا آن را بكشند به عذاب دردناكى دچار مى شوند.
وَ اذْكرُوا إِذْ جَعَلَكمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ عَادٍ...
 
صالح در اين جمله قوم خود را به تذكر و ياد آوردن نعمت هاى خدا دعوت مى كند، همچنانكه هود قوم عاد را به آن دعوت مى نمود. و از جمله نعمت هايى كه به ياد آنان مى آورد اين است كه خداوند آنان را جانشين قوم عاد و ساير امت هاى گذشت ه قرار داده و در زمين مكنتشان داده ، و اينك قسمت هاى جلگه زمين و همچنين كوهستانى آن را اشغال نموده و در آن خانه و آبادى به وجود آورده اند، آنگاه تمامى نعمت ها را در جمله (( فاذكروا آلاء الله (( خلاصه مى كند، و با به كار بردن لفظ (( فاء(( كه براى تفريع است ، مغايرت آن را با جملات قبل مى رساند، و گويا پس از اينكه فرمود: نعمت هاى خدا را به ياد بياوريد، و تعدادى از آن نعمت ها را بر شمرد، براى بار دوم فرمود: با اين همه نعمت ها كه خداوند در دسترس شما قرار داده ، جا دارد كه آن نعمت ها را به ياد بياوريد.
«'''وَ اذْكرُوا إِذْ جَعَلَكمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ عَادٍ...'''»:
(( و لا تعثوا فى الارض مفسدين (( - اين جمله عطف بر جمله (( فاذكروا(( و لازمه آن است ، و ماده (( عثى (( هم به معناى فساد تفسير شده ، و هم به معناى اضطراب و مبالغه آمده است . راغب در مفردات مى گويد: (( عيث و عثى (( با اينكه دو ماده هستند از جهت معنا به هم نزديك هستند، مانند (( جذب و جبذ(( ، چيزى كه هست ماده (( عيث (( بيشتر در فسادهايى گفته مى شود كه محسوس باشد، به خلاف ماده (( عثى (( كه بيشتر در فسادهاى معنوى و غير حسى به كار برده مى شود، مانند آيه (( و لا تعثوا فى الارض مفسدين (( .
 
صالح در اين جمله قوم خود را به تذكر و ياد آوردن نعمت هاى خدا دعوت مى كند، همچنانكه هود قوم عاد را به آن دعوت مى نمود. و از جمله نعمت هايى كه به ياد آنان مى آورد اين است كه خداوند آنان را جانشين قوم عاد و ساير امت هاى گذشت ه قرار داده و در زمين مكنتشان داده ، و اينك قسمت هاى جلگه زمين و همچنين كوهستانى آن را اشغال نموده و در آن خانه و آبادى به وجود آورده اند، آنگاه تمامى نعمت ها را در جمله (( فاذكروا آلاء الله (( خلاصه مى كند، و با به كار بردن لفظ (( فاء(( كه براى تفريع است ، مغايرت آن را با جملات قبل مى رساند.
 
و گويا پس از اينكه فرمود: نعمت هاى خدا را به ياد بياوريد، و تعدادى از آن نعمت ها را بر شمرد، براى بار دوم فرمود: با اين همه نعمت ها كه خداوند در دسترس شما قرار داده ، جا دارد كه آن نعمت ها را به ياد بياوريد.
 
«'''و لا تعثوا فى الارض مفسدين'''» - اين جمله عطف بر جمله (( فاذكروا(( و لازمه آن است ، و  
ماده (( عثى (( هم به معناى فساد تفسير شده ، و هم به معناى اضطراب و مبالغه آمده است . راغب در مفردات مى گويد: (( عيث و عثى (( با اينكه دو ماده هستند از جهت معنا به هم نزديك هستند، مانند (( جذب و جبذ(.
 
چيزى كه هست ماده (( عيث (( بيشتر در فسادهايى گفته مى شود كه محسوس باشد، به خلاف ماده (( عثى (( كه بيشتر در فسادهاى معنوى و غير حسى به كار برده مى شود، مانند آيه (( و لا تعثوا فى الارض مفسدين (( .