تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
«'''يس * وَ الْقُرْآنِ الحَْكِيمِ * ... فَهُمْ غَافِلُونَ'''»:
«'''يس * وَ الْقُرْآنِ الحَْكِيمِ * ... فَهُمْ غَافِلُونَ'''»:


خداى تعالى، در اين آيه، به «قرآن حكيم» سوگند مى خورد، بر اين كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، از مرسلين است. و اگر قرآن را به وصف «حكيم» توصيف كرد، براى اين است كه «حكمت» در آن، جاى گرفته. و «حكمت»، عبارت است از: معارف حقيقى و فروعات آن، از شرايع و عبرت ها و مواعظ.
خداى تعالى، در اين آيه، به «قرآن حكيم» سوگند مى خورد، بر اين كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، از مرسلين است. و اگر قرآن را به وصف «حكيم» توصيف كرد، براى اين است كه «حكمت» در آن، جاى گرفته.  
 
و «حكمت»، عبارت است از: معارف حقيقى و فروعات آن، از شرايع و عبرت ها و مواعظ.


جملۀ «إنّكَ لَمِنَ المُرسَلِين»، مطلبى است كه به خاطر آن سوگند خورد - كه بيانش گذشت.  
جملۀ «إنّكَ لَمِنَ المُرسَلِين»، مطلبى است كه به خاطر آن سوگند خورد - كه بيانش گذشت.  
خط ۱۶۲: خط ۱۶۴:
«'''عَلَى صِرَاطٍ مُستَقِيم'''» - اين جمله، خبر بعد از خبر است، براى حرف «إنّّ» در «إنّكَ». و اگر «صراط» را نكره و بدون الف و لام آورد، - به طورى كه مى گويند - براى اين بود كه بر عظمت آن راه دلالت كند.
«'''عَلَى صِرَاطٍ مُستَقِيم'''» - اين جمله، خبر بعد از خبر است، براى حرف «إنّّ» در «إنّكَ». و اگر «صراط» را نكره و بدون الف و لام آورد، - به طورى كه مى گويند - براى اين بود كه بر عظمت آن راه دلالت كند.


و توصيف «صراط» به استقامت، به منظور توضيح بوده، و گرنه در معناى خود كلمه «صراط»، استقامت خوابيده. چون «صراط»، به معناى راه روشن و مستقيم است. و مراد از «صراط مستقيم»، آن طريقى است كه: عابر، خود را به سوى خدا مى رساند. يعنى به سعادت انسانى اش، كه مساوى است با قرب به خدا و كمال عبوديت. و در تفسير سوره «فاتحه»، مطالبى كه براى اين جا مفيد است، گذشت.
و توصيف «صراط» به استقامت، به منظور توضيح بوده، و گرنه در معناى خود كلمه «صراط»، استقامت خوابيده. چون «صراط»، به معناى راه روشن و مستقيم است.  
 
و مراد از «صراط مستقيم»، آن طريقى است كه: عابر، خود را به سوى خدا مى رساند. يعنى به سعادت انسانى اش، كه مساوى است با قرب به خدا و كمال عبوديت. و در تفسير سوره «فاتحه»، مطالبى كه براى اين جا مفيد است، گذشت.


جمله «تَنزِيلَ العَزِيزِ الرَّحِيم»، وصف قرآن است، كه چون از وصفيت قطع شده، بايد آن را به فتحه خواند. و مصدر «تنزيل»، به معناى مفعول است. و حاصل معنا، اين مى شود كه: منظورم از قرآن، همين نازل شده اى است، كه خداى عزيز رحيم، كه عزّت و رحمت در او مستقر است، نازلش كرده.
جمله «تَنزِيلَ العَزِيزِ الرَّحِيم»، وصف قرآن است، كه چون از وصفيت قطع شده، بايد آن را به فتحه خواند. و مصدر «تنزيل»، به معناى مفعول است. و حاصل معنا، اين مى شود كه: منظورم از قرآن، همين نازل شده اى است، كه خداى عزيز رحيم، كه عزّت و رحمت در او مستقر است، نازلش كرده.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۶:
احتمال دوم اين كه: منظور از «قوم»، همۀ مردم معاصر رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» بوده باشند. چون رسول اسلام «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، تنها به قريش مبعوث نبود، بلكه رسالتش جهانى و عمومى بود.  
احتمال دوم اين كه: منظور از «قوم»، همۀ مردم معاصر رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» بوده باشند. چون رسول اسلام «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، تنها به قريش مبعوث نبود، بلكه رسالتش جهانى و عمومى بود.  


در اين صورت، باز منظور از پدران بشر آن روز كه انذار نشده بودند، همان پدران نزديكشان است. چون آخرين رسولى كه معروف است قبل از پيامبر اسلام مبعوث شده، عيسى «عليه السلام» است، كه او نيز مبعوث بر عامه بشر بود. ناگزير، منظور از پدران انذار نشده مردم، چند پشت پدرانى است كه در فاصلۀ زمانى بين عصر پيامبر اسلام و زمان عيسى «عليه السلام»، در اين چند صدسالۀ فترت، قرار داشته اند.
در اين صورت، باز منظور از پدران بشر آن روز كه انذار نشده بودند، همان پدران نزديكشان است. چون آخرين رسولى كه معروف است قبل از پيامبر اسلام مبعوث شده، عيسى «عليه السلام» است، كه او نيز مبعوث بر عامه بشر بود.  
 
ناگزير، منظور از پدران انذار نشده مردم، چند پشت پدرانى است كه در فاصلۀ زمانى بين عصر پيامبر اسلام و زمان عيسى «عليه السلام»، در اين چند صدسالۀ فترت، قرار داشته اند.


اين را هم بايد بدانيد كه آنچه ما درباره تركيب آيات گفتيم، چيزى بود كه از هر وجه ديگرى، زودتر به ذهن و فهم مى رسد، و گرنه درباره آن تركيب، وجوهى ديگر ذكر كرده اند كه از فهم دور است، و از خوانندگان عزيز، هر كس مايل باشد آن وجوه را ببيند، بايد به تفاسير مفصل و طولانى مراجعه كند.
اين را هم بايد بدانيد كه آنچه ما درباره تركيب آيات گفتيم، چيزى بود كه از هر وجه ديگرى، زودتر به ذهن و فهم مى رسد، و گرنه درباره آن تركيب، وجوهى ديگر ذكر كرده اند كه از فهم دور است، و از خوانندگان عزيز، هر كس مايل باشد آن وجوه را ببيند، بايد به تفاسير مفصل و طولانى مراجعه كند.