تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۹: خط ۳۹:
<span id='link130'><span>
<span id='link130'><span>
==اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود ==
==اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود ==
وَ أَقْبَلَ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ ... إِنَّا كُنَّا غَوِينَ
«'''وَ أَقْبَلَ بَعْضهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ ... إِنَّا كُنَّا غَوِينَ'''»:
اين شش آيه حكايت مخاصمه تابعين و متبوعين است كه در روز قيامت با يكديگر دارند، و اگر از اين مخاصمه تعبير به ((تسائل : پرسش طرفينى (( كرده ، از اين جهت است كه مخاصمه آنان در معناى اين است كه به عنوان ملامت و عتاب ، اين عده از آن عده مى پرسند كه شما متبوعين و روسا چرا ما را به كفر كشانديد و آن عده در پاسخ مى گويند: شما چرا به حرف ما گوش داديد، مگر ما شما را مجبور كرديم ؟
 
اين شش آيه حكايت مخاصمه تابعين و متبوعين است كه در روز قيامت با يكديگر دارند، و اگر از اين مخاصمه تعبير به ((تسائل : پرسش طرفينى (( كرده ، از اين جهت است كه مخاصمه آنان در معناى اين است كه به عنوان ملامت و عتاب ، اين عده از آن عده مى پرسند كه شما متبوعين و روسا چرا ما را به كفر كشانديد و آن عده در پاسخ مى گويند: شما چرا به حرف ما گوش داديد، مگر ما شما را مجبور كرديم؟
 
پس در جمله ((و اقبل بعضهم على بعض يتساءلون (( ((بعض (( اول عبارتند از: اعتراض كنندگان و ((بعض (( دوم عبارتند از: اعتراض شدگان ، چون سياق ((تساول (( در مقام مخاصمه اين معنا را افاده مى كند. و كلمه ((تسائل (( به معناى تخاصم است .
پس در جمله ((و اقبل بعضهم على بعض يتساءلون (( ((بعض (( اول عبارتند از: اعتراض كنندگان و ((بعض (( دوم عبارتند از: اعتراض شدگان ، چون سياق ((تساول (( در مقام مخاصمه اين معنا را افاده مى كند. و كلمه ((تسائل (( به معناى تخاصم است .
و جمله ((قالوا انكم كنتم تاتوننا عن اليمين (( معنايش اين است كه شما خود را خيرخواه ما معرفى مى كرديد. و استعمال كلمه ((يمين (( در اين معنا شايع است ، از آن جمله قرآن كريم مى فرمايد: ((و اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين ((.
و جمله ((قالوا انكم كنتم تاتوننا عن اليمين (( معنايش اين است كه شما خود را خيرخواه ما معرفى مى كرديد. و استعمال كلمه ((يمين (( در اين معنا شايع است ، از آن جمله قرآن كريم مى فرمايد: ((و اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين ((.
و معناى آيه مورد بحث اين است كه : تابعين دنبال رو، به رؤ سا و متبوعين اعتراض مى كنند كه شما آنچه را به ما مى گفتيد عنوان خير و سعادت به آن مى داديد، و در نتيجه بين ما و خير و سعادتمان حايل مى شديد و ما گمراه شديم .
و معناى آيه مورد بحث اين است كه : تابعين دنبال رو، به رؤ سا و متبوعين اعتراض مى كنند كه شما آنچه را به ما مى گفتيد عنوان خير و سعادت به آن مى داديد، و در نتيجه بين ما و خير و سعادتمان حايل مى شديد و ما گمراه شديم .
بعضى از مفسرين گفته اند: ((مراد از كلمه ((يمين (( دين است ((. و اين گفتار به وجه قبلى نزديك است . بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از ((يمين (( قهر و غلبه و نيرومندى است ((
بعضى از مفسرين گفته اند: ((مراد از كلمه ((يمين (( دين است ((. و اين گفتار به وجه قبلى نزديك است . بعضى ديگر گفته اند: ((مراد از ((يمين (( قهر و غلبه و نيرومندى است ((
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۰۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۰۱ </center>
همچنان كه در آيه ((فراغ عليهم ضربا باليمين ((، به همين معنا است ، چون زدن با دست راست قوى تر است . اين و جه هم با توجه به جوابى كه متبوعين داده اند بى معنا نيست .
همچنان كه در آيه ((فراغ عليهم ضربا باليمين ((، به همين معنا است ، چون زدن با دست راست قوى تر است . اين و جه هم با توجه به جوابى كه متبوعين داده اند بى معنا نيست .
و جمله ((قالوا بل لمت كونوا مؤ منين و ما كان لنا عليكم من سلطان ... غاوين (( پاسخى است كه رؤ سا و متبوعين به پيروان خود مى دهند، و خود را از بدبخت كردن آنان تبرئه مى كنند، و جرم آنا ن را به سوء اختيارشان مستند مى سازند.
و جمله ((قالوا بل لمت كونوا مؤ منين و ما كان لنا عليكم من سلطان ... غاوين (( پاسخى است كه رؤ سا و متبوعين به پيروان خود مى دهند، و خود را از بدبخت كردن آنان تبرئه مى كنند، و جرم آنا ن را به سوء اختيارشان مستند مى سازند.
پس اينكه گفتند: ((بلكه خود شما ايمان نداشتيد(( معنايش اين است كه : علت بدبختى شما ما نبوديم ، بلكه خود شما ايمان نداشتيد، نه اينكه ما ايمانى را كه داشتيد از شما گرفتيم .
پس اينكه گفتند: ((بلكه خود شما ايمان نداشتيد(( معنايش اين است كه : علت بدبختى شما ما نبوديم ، بلكه خود شما ايمان نداشتيد، نه اينكه ما ايمانى را كه داشتيد از شما گرفتيم .
آنگاه اضافه مى كنند: ((و ما كان عليكم من سلطان : و ما هيچ دست زورى بر شما نداشتيم (( و اين در حقيقت جواب ديگرى روى فرض ‍ تسليم است ، گويا مى گويند: تازه بر فرض هم كه شما ايمان داشته ايد، ما به زور ايمان شما را از شما سلب نكرديم ، علاوه بر اين اصلا سلطنت و قدرتى كه سردمداران دنيا به دست مى آورند، به دست همين تابعين برايشان فراهم مى شود، پس اين خود تابعين و ملت ها هستند، كه يك سلطان را بر خود مسلط مى سازند.
آنگاه اضافه مى كنند: ((و ما كان عليكم من سلطان : و ما هيچ دست زورى بر شما نداشتيم (( و اين در حقيقت جواب ديگرى روى فرض ‍ تسليم است ، گويا مى گويند: تازه بر فرض هم كه شما ايمان داشته ايد، ما به زور ايمان شما را از شما سلب نكرديم ، علاوه بر اين اصلا سلطنت و قدرتى كه سردمداران دنيا به دست مى آورند، به دست همين تابعين برايشان فراهم مى شود، پس اين خود تابعين و ملت ها هستند، كه يك سلطان را بر خود مسلط مى سازند.
سپس اضافه مى كنند كه : ((بل كنتم قوما طاغين : بلكه خودتان مردمى طاغى و سركش بوديد((. و ((طغيان (( به معناى تجاوز از حد و مرز است . و كلمه ((بل : بلكه (( اعراض است از جمله قبلى كه مى گفتند: ((لم تكونوا مؤ منين (( گويا گفته اند: سبب هلاكت شما صرف ندا شتن ايمان نبود، تا اگر ما ايمان را از شما سلب كرديم ، علت هلاكت شما بوده با شيم ، بلكه علت اصلى اين بود كه شما مردمى طاغى بوديد، همان طور كه ما هم مردمى متكبر و طاغى بوديم . پس ما و شما هر دو دست به دست هم داديم و يكديگر را بدب خت نموده ، راه رشد را رها كرده و راه ضلالت را پيموديم ، و كلمه عذاب بر ما حتمى گشت ، كلمه اى كه خدا قضاى آن را رانده و فرموده بود: ((ان جهنم كانت مرصادا للطاغين مآبا(( و نيز فرموده بود: ((فاما من طغى و آثر الحيوة الدنيا فان الجحيم هى الماوى ((.
سپس اضافه مى كنند كه : ((بل كنتم قوما طاغين : بلكه خودتان مردمى طاغى و سركش بوديد((. و ((طغيان (( به معناى تجاوز از حد و مرز است . و كلمه ((بل : بلكه (( اعراض است از جمله قبلى كه مى گفتند: ((لم تكونوا مؤ منين (( گويا گفته اند: سبب هلاكت شما صرف ندا شتن ايمان نبود، تا اگر ما ايمان را از شما سلب كرديم ، علت هلاكت شما بوده با شيم ، بلكه علت اصلى اين بود كه شما مردمى طاغى بوديد، همان طور كه ما هم مردمى متكبر و طاغى بوديم . پس ما و شما هر دو دست به دست هم داديم و يكديگر را بدب خت نموده ، راه رشد را رها كرده و راه ضلالت را پيموديم ، و كلمه عذاب بر ما حتمى گشت ، كلمه اى كه خدا قضاى آن را رانده و فرموده بود: ((ان جهنم كانت مرصادا للطاغين مآبا(( و نيز فرموده بود: ((فاما من طغى و آثر الحيوة الدنيا فان الجحيم هى الماوى ((.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۰۲ </center>
و به خاطر همين معنا بود كه دنبال جمله ((بل كنتم قوما طاغين (( از قول آنان فرمود: ((فحق علينا قول ربنا انا لذائقون (( يعنى ما عذاب را حتما خواهيم چشيد.
و به خاطر همين معنا بود كه دنبال جمله ((بل كنتم قوما طاغين (( از قول آنان فرمود: ((فحق علينا قول ربنا انا لذائقون (( يعنى ما عذاب را حتما خواهيم چشيد.
سپس گفتند: ((فاغويناكم انا كنا غاوين (( اين سخن از آنجا كه متفرع بر ثبوت عذاب و آخرين سبب هلاكت آنان است ، حرف فا بر سرش ‍ آورد تا بفهماند طغيان ، نخست گمراهى مى آورد و سپس آتش دوزخ را، همچنان كه در آيه ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين (( كه خطاب خداى تعالى به ابليس است ، اثر پيروى ابليس ، اول گمراهى آورده ، و سپس جهنم را.
سپس گفتند: ((فاغويناكم انا كنا غاوين (( اين سخن از آنجا كه متفرع بر ثبوت عذاب و آخرين سبب هلاكت آنان است ، حرف فا بر سرش ‍ آورد تا بفهماند طغيان ، نخست گمراهى مى آورد و سپس آتش دوزخ را، همچنان كه در آيه ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين و ان جهنم لموعدهم اجمعين (( كه خطاب خداى تعالى به ابليس است ، اثر پيروى ابليس ، اول گمراهى آورده ، و سپس جهنم را.
پس گويا فرموده : پس از آنكه متصف به طغيان شديد گمراهى گريبانتان را بگرفت ، و هر چند اين گمراهى به دست ما گريبان شما را گرفت ، و ليكن ما شما را مجبور به آن نكرديم ، بلكه خود شما ما را پيروى كرديد و در اثر اتصالتان به ما گمراهى ما هم به شما سرايت كرد، و اين طغيان طبيعى است كه گمراه جز گمراهى از او ترشح نمى كند و اين مثلى است معروف كه ((از كوزه همان برون تراود كه در اوست ((.
پس گويا فرموده : پس از آنكه متصف به طغيان شديد گمراهى گريبانتان را بگرفت ، و هر چند اين گمراهى به دست ما گريبان شما را گرفت ، و ليكن ما شما را مجبور به آن نكرديم ، بلكه خود شما ما را پيروى كرديد و در اثر اتصالتان به ما گمراهى ما هم به شما سرايت كرد، و اين طغيان طبيعى است كه گمراه جز گمراهى از او ترشح نمى كند و اين مثلى است معروف كه ((از كوزه همان برون تراود كه در اوست ((.
و كوتاه سخن اينكه : شما مجبور نبوديد، و اختيار از شما سلب نشده بود، بلكه از همان اولين قدمى كه به سوى هلاكت برداشتيد، تا به آخر كه در هلاكت افتاديد، همه جا اختيار داشتيد.
و كوتاه سخن اينكه : شما مجبور نبوديد، و اختيار از شما سلب نشده بود، بلكه از همان اولين قدمى كه به سوى هلاكت برداشتيد، تا به آخر كه در هلاكت افتاديد، همه جا اختيار داشتيد.
<span id='link131'><span>
<span id='link131'><span>
==تابع و متبوع در عذاب مشتركند ==
==تابع و متبوع در عذاب مشتركند ==
فَإِنهُمْ يَوْمَئذٍ فى الْعَذَابِ مُشترِكُونَ ... يَستَكْبرُونَ
فَإِنهُمْ يَوْمَئذٍ فى الْعَذَابِ مُشترِكُونَ ... يَستَكْبرُونَ