تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۶: خط ۸۶:
و در تفسير برهان، از ابن بابويه نقل شده كه وى، به سند خود، از ريان بن صلت، از حضرت رضا «عليه السلام» روايت كرده كه در گفتگويش با مأمون فرموده: منظور از ذكر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، و ما اهل آن جناب هستيم. و این معنا در كتاب خدا هم آمده، آن جا كه در سوره طلاق فرموده: «فَاتّقُوا اللّه يَا أولِى الألبَابِ الّذِينَ آمَنُوا قَد أنزَلَ الله إلَيكُم ذِكراً رَسُولاً يَتلُوا عَلَيكُم آيَاتِ اللّه مُبَيّنَات» كه در آن، منظور از «ذكر» را رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دانسته. پس ذكر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ما اهل بيت او هستيم.
و در تفسير برهان، از ابن بابويه نقل شده كه وى، به سند خود، از ريان بن صلت، از حضرت رضا «عليه السلام» روايت كرده كه در گفتگويش با مأمون فرموده: منظور از ذكر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، و ما اهل آن جناب هستيم. و این معنا در كتاب خدا هم آمده، آن جا كه در سوره طلاق فرموده: «فَاتّقُوا اللّه يَا أولِى الألبَابِ الّذِينَ آمَنُوا قَد أنزَلَ الله إلَيكُم ذِكراً رَسُولاً يَتلُوا عَلَيكُم آيَاتِ اللّه مُبَيّنَات» كه در آن، منظور از «ذكر» را رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دانسته. پس ذكر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ما اهل بيت او هستيم.


و در تفسير قمى است كه پدرم، از حسين بن خالد، از ابى الحسن رضا «عليه السلام» برايم حديث كرد كه وى گفت: من به آن جناب عرضه داشتم: مرا از معناى كلام خداى عزوجل، آن جا كه مى فرمايد: «وَ السّمَاء ذَاتِ الحُبُك» خبر بده. فرمود: آسمان، محبوك به زمين است.
و در تفسير قمى است كه پدرم، از حسين بن خالد، از ابى الحسن رضا «عليه السلام» برايم حديث كرد كه وى گفت: من به آن جناب عرضه داشتم: مرا از معناى كلام خداى عزّوجلّ، آن جا كه مى فرمايد: «وَ السّمَاء ذَاتِ الحُبُك» خبر بده. فرمود: آسمان، محبوك به زمين است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۹ </center>
آنگاه امام انگشتان خود را در هم كرد و فرمود: اين طور محبوك به زمين است. عرضه داشتم: چطور آسمان محبوك به زمين است، با اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «رَفَعَ السّمَاءَ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا - خدا آسمان را بدون ستون هايى كه به چشم شما بيايد، بر افراشته». (و معلوم است كه از اين آيه بر مى آيد آسمان به زمين تكيه ندارد. پس چگونه شما مى گوييد آسمان و زمين به هم فرو رفته اند؟) فرمود: سبحان اللّه! مگر اين خداى سبحان نيست كه مى فرمايد: «بدون ستون هايى كه به چشم شما بيايد»؟ عرضه داشتم: بله. فرمود: پس معلوم مى شود ستون هايى هست، ولى به چشم شما نمى آيد.
آنگاه امام انگشتان خود را در هم كرد و فرمود: اين طور محبوك به زمين است. عرضه داشتم: چطور آسمان محبوك به زمين است، با اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «رَفَعَ السّمَاءَ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا - خدا آسمان را بدون ستون هايى كه به چشم شما بيايد، بر افراشته». (و معلوم است كه از اين آيه بر مى آيد آسمان به زمين تكيه ندارد. پس چگونه شما مى گوييد آسمان و زمين به هم فرو رفته اند؟) فرمود: سبحان اللّه! مگر اين خداى سبحان نيست كه مى فرمايد: «بدون ستون هايى كه به چشم شما بيايد»؟ عرضه داشتم: بله. فرمود: پس معلوم مى شود ستون هايى هست، ولى به چشم شما نمى آيد.
خط ۹۲: خط ۹۲:
عرضه داشتم: خدا مرا فدايت كند، آن ستون ها چگونه است؟ حسين بن خالد مى گويد: امام «عليه السلام»، كف دست چپ خود را باز كرد و دست راست خود را در آن قرار داد و فرمود: اين زمين دنيا است، و آسمان دنيا بر بالاى زمين قبه اى است، و زمين دوم بالاى آسمان دنيا، و آسمان دوم قبه اى است بر بالاى آن، و زمين سوم بالاى آسمان دوم قرار گرفته، و آسمان سوم قبه اى است بر بالاى آن، و زمين چهارم بالاى آسمان سوم است، و آسمان چهارم بر بالاى آن قبه است، و زمين پنجم بالاى آسمان چهارم است، و آسمان پنجم قبه اى است روى آن، و زمين ششم بر بالاى آسمان پنجم است، و آسمان ششم قبه اى است روى آن، و زمين هفتم بالاى آسمان ششم واقع است، و آسمان هفتم قبه اى است بالاى آن، و عرش رحمان تبارك و تعالى، بر بالاى آسمان هفتم قرار دارد. و اين كلام خداى تعالى است كه مى فرمايد: «الّذِى خَلَقَ سَبعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرضِ مِثلَهُنّ يَتَنَزّلُ الأمر بَينَهُنّ».
عرضه داشتم: خدا مرا فدايت كند، آن ستون ها چگونه است؟ حسين بن خالد مى گويد: امام «عليه السلام»، كف دست چپ خود را باز كرد و دست راست خود را در آن قرار داد و فرمود: اين زمين دنيا است، و آسمان دنيا بر بالاى زمين قبه اى است، و زمين دوم بالاى آسمان دنيا، و آسمان دوم قبه اى است بر بالاى آن، و زمين سوم بالاى آسمان دوم قرار گرفته، و آسمان سوم قبه اى است بر بالاى آن، و زمين چهارم بالاى آسمان سوم است، و آسمان چهارم بر بالاى آن قبه است، و زمين پنجم بالاى آسمان چهارم است، و آسمان پنجم قبه اى است روى آن، و زمين ششم بر بالاى آسمان پنجم است، و آسمان ششم قبه اى است روى آن، و زمين هفتم بالاى آسمان ششم واقع است، و آسمان هفتم قبه اى است بالاى آن، و عرش رحمان تبارك و تعالى، بر بالاى آسمان هفتم قرار دارد. و اين كلام خداى تعالى است كه مى فرمايد: «الّذِى خَلَقَ سَبعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرضِ مِثلَهُنّ يَتَنَزّلُ الأمر بَينَهُنّ».


و اما منظور از صاحب امر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و وصىّ بعد از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلمم است، كه قائم بر وجه زمين است، كه امر، تنها به سوى او نازل مى شود. يعنى از آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه فرود مى آيد.
و اما منظور از صاحب امر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و وصىّ بعد از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، كه قائم بر وجه زمين است، كه امر، تنها به سوى او نازل مى شود. يعنى از آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه فرود مى آيد.


عرضه داشتم: ما كه بيش از يك زمين زير پاى خود نمى بينيم. فرمود: آرى، زير پاى ما تنها يك زمين است، و آن شش زمين ديگر فوق ما قرار دارند.
عرضه داشتم: ما كه بيش از يك زمين زير پاى خود نمى بينيم. فرمود: آرى، زير پاى ما تنها يك زمين است، و آن شش زمين ديگر فوق ما قرار دارند.