تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۶: خط ۵۶:
<span id='link368'><span>
<span id='link368'><span>


==مقصود از اينكه خداوند زمينن را مانند آسمان ها هفت تا آفريد ==
==مقصود از اين كه خداوند، زمين را مانند آسمان ها، هفت تا آفريد ==
و از ظاهر جمله «'''و من الارض مثلهن '''» بر مى آيد كه مراد از «'''مثل '''» مثليت عددى است ، يعنى همانطور كه آسمان هفت تا است ، زمين هم مثل آن هفت تا است ، حال بايد ديد منظور از هفت تا زمين چيست ؟ در اين باب چند احتمال هست : اول اينكه بگوييم منظور از هفت تا زمين هفت عدد از كرات آسمانى است ، كه ساختمانش از نوع ساختمان زمينى است كه ما در آن زندگى مى كنيم . دوم اينكه بگوييم منظور از آن تنها زمين خود ما است ، كه داراى هفت طبقه است ، كه (چون طبقات پياز) رويهم قرار دارند، و به تمام كره احاطه دارند، و ساده ترين طبقاتش همين طبقه اولى است كه ما روى آن قرار داريم . سوم اينكه بگوييم منظور از زمين هاى هفتگانه اقليم ها و قسمت هاى هفت گانه روى زمين است ،
و از ظاهر جمله «وَ مِنَ الأرضی مِثلَهُنّ» بر مى آيد كه مراد از «مثل»، مثليّت عددى است. يعنى همان طور كه آسمان هفت تاست، زمين هم مثل آن هفت تاست. حال بايد ديد منظور از هفت تا زمين چيست؟ در اين باب چند احتمال هست:  
 
اول اين كه بگوييم: منظور از هفت تا زمين، هفت عدد از كرات آسمانى است، كه ساختمانش از نوع ساختمان زمينى است كه ما در آن زندگى مى كنيم.  
 
دوم اين كه بگوييم: منظور از آن، تنها زمين خود ما است، كه داراى هفت طبقه است، كه (چون طبقات پياز) روی هم قرار دارند، و به تمام كره احاطه دارند، و ساده ترين طبقاتش، همين طبقه اولى است كه ما روى آن قرار داريم.  
 
سوم اين كه بگوييم: منظور از زمين هاى هفتگانه، اقليم ها و قسمت هاى هفتگانۀ روى زمين است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۷ </center>
كه (علماى جغرافى قديم ) بسيط زمين را به هفت قسمت (و يا قاره ) تقسيم كرده اند اين چند وجه وجوهى است كه هر يك طرفدارانى دارد، و چه بسا با مراجعه به مطالبى كه در تفسير سوره حم سجده گذشت ، بتوان به احتمال چهارم دست يافت .
كه (علماى جغرافى قديم) بسيط زمين را به هفت قسمت (و يا قاره) تقسيم كرده اند.
و چه بسا گفته باشند كه مراد از جمله «'''و من الارض مثلهن '''»، اين است كه خداى تعالى از زمين چيزى خلق كرده ، مثل آسمانهاى هفتگانه ، و آن عبارت است از انسان كه موجودى است مركب از ماده زمينى ، و روحى آسمانى ، كه در آن روح نمونه هايى از ملكوت آسمانى است .
 
و از ظاهر جمله «'''يتنزل الامر بينهن '''»، بر مى آيد كه ضمير در آن به كلمه «'''سموات '''» و «'''ارض '''» هر دو بر مى گردد، و منظور از كلمه «'''امر'''» همان امر الهى است كه آيه شريفه
اين چند وجه، وجوهى است كه هر يك طرفدارانى دارد، و چه بسا با مراجعه به مطالبى كه در تفسير سوره «حم سجده» گذشت، بتوان به احتمال چهارم دست يافت.
«'''انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون '''»
 
تفسيرش كرده ، مى فرمايد امر خدا همان كلمه ايجاد است ، و آن وقت منظور از تنزل امر بين آسمانها و زمين ، شروع كردن به نزول از مصدر امر به طرف آسمانها است كه از يكى به سوى ديگرى نازل مى شود تا به عالم ارضى برسد، تا آنچه خداى عزوجل اراده كرده تكون يابد، چه اعيان موجودات و چه آثار و چه ارزاق و چه مرگ و زندگى و چه عزت و ذلت و چه غير اينها، همچنان كه در جاى ديگر قرآن آمده : «'''و اوحى فى كل سماء امرها'''»، و نيز فرموده : «'''يدبر الامر من السماء الى الارض ثم يعرج اليه فى يوم كان مق داره الف سنه مما تعدون '''».
و چه بسا گفته باشند كه مراد از جمله: «وَ مِنَ الأرضِ مِثلَهُنّ»، اين است كه خداى تعالى، از زمين چيزى خلق كرده، مثل آسمان هاى هفتگانه، و آن عبارت است از انسان، كه موجودى است مركب از ماده زمينى و روحى آسمانى، كه در آن روح، نمونه هايى از ملكوت آسمانى است.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از امر دستورات شرعى است ، كه ملائكه وحى آنها را از آسمان به سوى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) وحى مى كنند، چون رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در زمين قرار داشت ، ليكن اين مفسرين آيه را بدون هيچ دليلى تخصيص ‍ زده اند و كلمه «'''امر'''» را منحصر در اوامر تشريعى نموده اند، علاوه براين ، ذيل آيه شريفه كه مى فرمايد: «'''لتعلموا ان اللّه ...'''» با اين تخصيص نمى سازد.
 
و از ظاهر جمله «يَتَنَزّلُ الأمر بَينَهُنّ»، بر مى آيد كه ضمير در آن، به كلمۀ «سَمَاوات» و «ارض»، هر دو بر مى گردد. و منظور از كلمۀ «امر»، همان امر الهى است كه آيه شريفه
«إنّمَا أمرُهُ إذَا أرَادَ شَيئاً أن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ» تفسيرش كرده، مى فرمايد:
 
امر خدا، همان كلمه ايجاد است، و آن وقت منظور از تَنزّل امر بين آسمان ها و زمين، شروع كردن به نزول از مصدر امر به طرف آسمان هاست كه از يكى به سوى ديگرى نازل مى شود تا به عالَم ارضى برسد، تا آنچه خداى عزّوجلّ اراده كرده، تكوّن يابد. چه اعيان موجودات و چه آثار و چه ارزاق و چه مرگ و زندگى و چه عزت و ذلت و چه غير اين ها، همچنان كه در جاى ديگر قرآن آمده: «وَ أوحَى فِى كُلّ سَمَاءٍ أمرَهَا». و نيز فرموده: «يُدَبّرُ الأمرَ مِنَ السِمَاءِ إلَى الأرضِ ثُمّ يَعرُجُ إلَيهِ فِى يَومٍ كَانَ مِقدَارُهُ ألفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ».
 
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از «امر» دستورات شرعى است، كه ملائكۀ وحى آن ها را از آسمان به سوى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» وحى مى كنند. چون رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در زمين قرار داشت، ليكن اين مفسران، آيه را بدون هيچ دليلى تخصيص ‍ زده اند و كلمۀ «امر» را منحصر در اوامر تشريعى نموده اند. علاوه براين، ذيل آيه شريفه كه مى فرمايد: «لِتَعلَمُوا أنّ اللّه ...» با اين تخصيص نمى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۸ </center>
«'''ان اللّه على كل شى ء قدير و ان اللّه قد احاط بكل شى ء علما'''» - اين قسمت از آيه يكى از نتائج مترتب بر خلقت آسمانهاى هفتگانه و از زمين مثل آن را ذكر مى كند، و در آن خلقت و امر به خداى تعالى نسبت داده شده و مخصوص آن جناب شده است ، و همين طور هم هست ، چون هيچ متفكرى كه در مساءله خلقت غور كند، در اين معنا شكى برايش باقى نمى ماند كه قدرت خداى تعالى شامل هر چيز و علمش ‍ محيط به هراست ، پس بر چنين كسى يعنى بر همه خردمندان مؤ من واجب است كه از مخالفت امر او بپرهيزند، چون سنت اين خداى قدير عليم بر اين جارى شده كه مطيعان اوامرش را پاداش ، و اهل عتو و استكبار را مجازات فرمايد، همچنان كه خودش درباره اين سنت فرموده : «'''و كذلك اخذ ربك اذا اخذ القرى و هى ظالمه ان اخذه اليم شديد'''».
«'''إنّ اللّه عَلى كُلّ شَئٍ قَدِير وَ أنّ اللّه قَد أحَاطَ بِكُلّ شَئٍ عِلماً'''» - اين قسمت از آيه، يكى از نتائج مترتب بر خلقت آسمان هاى هفتگانه و از زمين مثل آن را ذكر مى كند، و در آن، خلقت و امر به خداى تعالى نسبت داده شده و مخصوص آن جناب شده است. و همين طور هم هست. چون هيچ متفكرى كه در مسأله خلقت غور كند، در اين معنا شكى برايش باقى نمى ماند كه قدرت خداى تعالى، شامل هر چيز و علمش ‍ محيط به هر چیز است. پس بر چنين كسى، يعنى بر همه خردمندان مؤمن واجب است كه از مخالفت امر او بپرهيزند. چون سنت اين خداى قدير عليم بر اين جارى شده كه مطيعان اوامرش را پاداش، و اهل عتو و استكبار را مجازات فرمايد، همچنان كه خودش درباره اين سنت فرموده: «وَ كَذَلِكَ أخذ رَبّكَ إذَا أخَذَ القُرى وَ هِىَ ظَالِمَةٌ إنّ أخذَهُ ألِيمٌ شَدِيدٌ».
بحث روايتى
 
(دو روايت در ذيل جمله «'''قد انزل الله اليكم ذكرا رسولا...'''» و درباره خلقت سموات وارضين )
 
در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه «'''و كاين من قريه '''»، آمده كه : منظور از قريه اهل قريه است .
==بحث روایتی (دو درباره خلقت آسمان ها و زمین)==
و در تفسير برهان از ابن بابويه نقل شده كه وى به سند خود از ريان بن صلت از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت كرده كه در گفتگويش با ماءمون فرموده : منظور از ذكر، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )، و ما اهل آن جناب هستيم ، و معنا در كتاب خدا هم آمده ، آنجا كه در سوره طلاق فرموده : «'''فاتقوا اللّه يا اولى الالباب الذين امنوا قد انزل الله اليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم ايات اللّه مبينات '''» كه در آن منظور از ذكر را رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) دانسته ، پس ذكر، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و ما اهل بيت او هستيم .
 
و در تفسير قمى است كه پدرم از حسين بن خالد از ابى الحسن رضا (عليه السلام ) برايم حديث كرد كه وى گفت : من به آن جناب عرضه داشتم : مرا از معناى كلام خداى عزوجل آنجا كه مى فرمايد: «'''و السماء ذات الحبك '''» خبر بده ، فرمود: آسمان محبوك به زمين است ،
در تفسير قمى، در ذيل آيه شريفه: «وَ كَأيّن مِن قَريَةٍ» آمده كه: منظور از «قريه»، اهل قريه است.
 
و در تفسير برهان، از ابن بابويه نقل شده كه وى، به سند خود، از ريان بن صلت، از حضرت رضا «عليه السلام» روايت كرده كه در گفتگويش با مأمون فرموده: منظور از ذكر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، و ما اهل آن جناب هستيم. و این معنا در كتاب خدا هم آمده، آن جا كه در سوره طلاق فرموده: «فَاتّقُوا اللّه يَا أولِى الألبَابِ الّذِينَ آمَنُوا قَد أنزَلَ الله إلَيكُم ذِكراً رَسُولاً يَتلُوا عَلَيكُم آيَاتِ اللّه مُبَيّنَات» كه در آن، منظور از «ذكر» را رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دانسته. پس ذكر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ما اهل بيت او هستيم.
 
و در تفسير قمى است كه پدرم، از حسين بن خالد، از ابى الحسن رضا «عليه السلام» برايم حديث كرد كه وى گفت: من به آن جناب عرضه داشتم: مرا از معناى كلام خداى عزوجل، آن جا كه مى فرمايد: «وَ السّمَاء ذَاتِ الحُبُك» خبر بده. فرمود: آسمان، محبوك به زمين است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۹ </center>
آنگاه امام انگشتان خود را در هم كرد و فرمود: اينطور محبوك به زمين است ، عرضه داشتم : چطور آسمان محبوك به زمين است ، با اينكه خداى تعالى مى فرمايد: «'''رفع السماء بغير عمد ترونها - خدا آسمان را بدون ستونهايى كه به چشم شما بيايد بر افراشته '''»، (و معلوم كه از اين آيه بر مى آيد آسمان به زمين تكيه ندارد، پس چگونه شمامى گوييد آسمان و زمين به هم فرو رفته اند؟) فرمود: سبحان اللّه مگر اين خداى سبحان نيست كه مى فرمايد: «'''بدون ستونهايى كه به چشم شما بيايد'''»؟ عرضه داشتم : بله . فرمود: پس معلوم مى شود ستونهايى هست ، ولى به چشم شما نمى آيد.
آنگاه امام انگشتان خود را در هم كرد و فرمود: اين طور محبوك به زمين است. عرضه داشتم: چطور آسمان محبوك به زمين است، با اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «رَفَعَ السّمَاءَ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا - خدا آسمان را بدون ستون هايى كه به چشم شما بيايد، بر افراشته». (و معلوم است كه از اين آيه بر مى آيد آسمان به زمين تكيه ندارد. پس چگونه شما مى گوييد آسمان و زمين به هم فرو رفته اند؟) فرمود: سبحان اللّه! مگر اين خداى سبحان نيست كه مى فرمايد: «بدون ستون هايى كه به چشم شما بيايد»؟ عرضه داشتم: بله. فرمود: پس معلوم مى شود ستون هايى هست، ولى به چشم شما نمى آيد.
عرضه داشتم : خدا مرا فدايت كند، آن ستونها چگونه است ؟ حسين بن خالد مى گويد: امام (عليه السلام ) كف دست چپ خود را باز كرد و دست راست خود را در آن قرار داد و فرمود: اين زمين دنيا است ، و آسمان دنيا بر بالاى زمين قبه اى است ، و زمين دوم بالاى آسمان دنيا، و آسمان دوم قبه اى است بر بالاى آن ، و زمين سوم بالاى آسمان دوم قرار گرفته ، و آسمان سوم قبه اى است بر بالاى آن ، و زمين چهارم بالاى آسمان سوم است ، و آسمان چهارم بر بالاى آن قبه است ، و زمين پنجم بالاى آسمان چهارم است ، و آسمان پنجم قبه اى است روى آن ، و زمين ششم بر بالاى آسمان پنجم است ، و آسمان ششم قبه اى است روى آن ، و زمين هفتم بالاى آسمان ششم واقع است ، و آسمان هفتم قبه اى است بالاى آن ، و عرش رحمان تبارك و تعالى بر بالاى آسمان هفتم قرار دارد، و اين كلام خداى تعالى است كه مى فرمايد: «'''الذى خلق سبع سموات و من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن '''».
 
و اما منظور از صاحب امر، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و وصى بعد از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) است ، كه قائم بر وجه زمين است ، كه امرتنها به سوى او نازل مى شود، يعنى از آسمانهاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه فرود مى آيد.
عرضه داشتم: خدا مرا فدايت كند، آن ستون ها چگونه است؟ حسين بن خالد مى گويد: امام «عليه السلام»، كف دست چپ خود را باز كرد و دست راست خود را در آن قرار داد و فرمود: اين زمين دنيا است، و آسمان دنيا بر بالاى زمين قبه اى است، و زمين دوم بالاى آسمان دنيا، و آسمان دوم قبه اى است بر بالاى آن، و زمين سوم بالاى آسمان دوم قرار گرفته، و آسمان سوم قبه اى است بر بالاى آن، و زمين چهارم بالاى آسمان سوم است، و آسمان چهارم بر بالاى آن قبه است، و زمين پنجم بالاى آسمان چهارم است، و آسمان پنجم قبه اى است روى آن، و زمين ششم بر بالاى آسمان پنجم است، و آسمان ششم قبه اى است روى آن، و زمين هفتم بالاى آسمان ششم واقع است، و آسمان هفتم قبه اى است بالاى آن، و عرش رحمان تبارك و تعالى، بر بالاى آسمان هفتم قرار دارد. و اين كلام خداى تعالى است كه مى فرمايد: «الّذِى خَلَقَ سَبعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرضِ مِثلَهُنّ يَتَنَزّلُ الأمر بَينَهُنّ».
عرضه داشتم : ما كه بيش از يك زمين زير پاى خود نمى بينيم ، فرمود: آرى زير پاى ما تنها يك زمين است ، و آن شش زمين ديگر فوق ما قرار دارند.
 
مولف : و از طبرسى از عياشى از حسين بن خالد از حضرت رضا (عليه السلام ) نظير اين روايت حكايت شده .
و اما منظور از صاحب امر، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و وصىّ بعد از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلمم است، كه قائم بر وجه زمين است، كه امر، تنها به سوى او نازل مى شود. يعنى از آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه فرود مى آيد.
و اين حديث در باب خودش حديثى نادر است ، و با در نظر گرفتن ذيل آن كه سخن از تنزل امر دارد، اين معنا به ذهن نزديكتر مى رسد كه امام خواسته اند از باطن عالم خبر دهند نه از ظاهر آن و خلقت ماديش ، و خدا داناتر است .
 
سوره تحريم
عرضه داشتم: ما كه بيش از يك زمين زير پاى خود نمى بينيم. فرمود: آرى، زير پاى ما تنها يك زمين است، و آن شش زمين ديگر فوق ما قرار دارند.
 
مولف: و از طبرسى، از عياشى، از حسين بن خالد، از حضرت رضا «عليه السلام»، نظير اين روايت حكايت شده.
 
و اين حديث در باب خودش، حديثى نادر است، و با در نظر گرفتن ذيل آن، كه سخن از تنزل امر دارد، اين معنا به ذهن نزديكتر مى رسد كه امام خواسته اند از باطن عالَم خبر دهند، نه از ظاهر آن و خلقت ماديش، و خدا داناتر است.
 
<center> ''' * * * ''' </center>
 
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۵۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۵۰ </center>
<span id='link370'><span>
<span id='link370'><span>
<center> «'''سوره تحریم'''» </center>
==آيات ۱ - ۹  سوره تحريم ==
==آيات ۱ - ۹  سوره تحريم ==
سوره «تحريم»، مدنى است و دوازده آيه دارد.
سوره «تحريم»، مدنى است و دوازده آيه دارد.