تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۹: خط ۵۹:


==معصوم بودن پیامبران در گرفتن، حفظ و ابلاغ وحى==
==معصوم بودن پیامبران در گرفتن، حفظ و ابلاغ وحى==
سوم اين كه: جمله «'''فانه يسلك من بين يديه و من خلفه ... عددا'''» دلالت دارد بر اينكه وحى الهى از آن لحظه كه از مصدر وحى صادر مى شود تا زمانى كه به مردم مى رسد و همچنين در طريق نزولش تا وقتى كه به شخص مورد وحى برسد از هر دستبرد و تغييرى محفوظ است .
«'''سوّم اين كه'''»: جمله «فَإنّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ... عَدَداً» دلالت دارد بر اين كه وحى الهى، از آن لحظه كه از مصدر وحى صادر مى شود، تا زمانى كه به مردم مى رسد و همچنين در طريق نزولش تا وقتى كه به شخص مورد وحى برسد، از هر دستبرد و تغييرى محفوظ است.


اما مصونيت آن از حين صدور تا وقتى كه به رسول برسد، اگر هيچ دليلى به جز جمله من خلفه بر آن نباشد همين جمله كافى است ، البته اين در صورتى است كه ضمير در آن به رسول برگردد. و اما بنا بر آن احتمال كه مرجع ضمير غيب باشد، دليل بر مدعاى ما مجموع دو جمله «'''من بين يديه و من خلفه '''» خواهد بود، و ليكن در سابق كه اين احتمال را نقل كرديم گفتيم اين احتمال ضعيف است .
اما مصونيت آن از حين صدور تا وقتى كه به رسول برسد، اگر هيچ دليلى به جز جملۀ «مِن خَلفِهِ» بر آن نباشد، همين جمله كافى است. البته اين در صورتى است كه ضمير در آن، به رسول برگردد. و اما بنابر آن احتمال كه مرجع ضمير «غيب» باشد، دليل بر مدعاى ما مجموع دو جملۀ «مِن بَين يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ» خواهد بود، وليكن در سابق كه اين احتمال را نقل كرديم، گفتيم اين احتمال ضعيف است.


و اما مصونيت وحى در آن حال كه رسول آن را از فرشته وحى دريافت مى كند، دليلش جمله «'''ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم '''» است ، كه از آن مى فهميم رسول طورى وحى الهى را دريافت مى كند كه در گرفتنش اشتباه رخ نمى دهد و ذهنش آن را فراموش نمى كند و شيطان در دل او دست نمى اندازد، در نتيجه وحى خدا دچار تغيير و تبديل نمى گردد. و نيز در رساندن وحى به مردم نيز اين مصونيت هست ، و شيطان در اين مرحله هم كارى نمى تواند بكند، جمله مذكور بر همه اين مصونيتها دلالت دارد، چون مى فرمايد غرض از گماردن رصد اين است كه بداند انبيا رسالات پروردگار خود را رساندند، يعنى اين ابلاغ در خارج محقق شد. و لازمه آن ، مصونيت وحى در همه مراحل و رسيدن آن به مردم است ، و اگر رسول در جهات سه گانه بالا (گرفتن و حفظ كردن و رساندن ) مصونيت نداشته باشد،
و اما مصونيت وحى در آن حال كه رسول آن را از فرشته وحى دريافت مى كند، دليلش جملۀ «لِيَعلَمَ أن قَد أبلَغُوا رِسَالاتِ رَبّهِم» است، كه از آن مى فهميم رسول طورى وحى الهى را دريافت مى كند كه در گرفتنش، اشتباه رُخ نمى دهد و ذهنش آن را فراموش نمى كند و شيطان در دل او دست نمى اندازد. در نتيجه، وحى خدا دچار تغيير و تبديل نمى گردد. و نيز در رساندن وحى به مردم نيز اين مصونيت هست، و شيطان در اين مرحله هم، كارى نمى تواند بكند. جمله مذكور بر همه اين مصونيت ها دلالت دارد. چون مى فرمايد: غرض از گماردن «رصد» اين است كه بداند انبيا رسالات پروردگار خود را رساندند. يعنى اين ابلاغ در خارج محقق شد و لازمۀ آن، مصونيت وحى در همه مراحل و رسيدن آن به مردم است. و اگر رسول در جهات سه گانۀ بالا (گرفتن و حفظ كردن و رساندن) مصونيت نداشته باشد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸۹ </center>
غرض خداى تعالى حاصل نمى شود، و اين كاملا روشن است ، و چون خداى تعالى براى حاصل شدن اين غرض غير از مساءله سلوك رصد طريقه ديگرى ذكر نكرده ، مى فهميم كه وحى ، آن زمان هم كه به دست رسول رسيده به وسيله ملائكه حراست مى شود همانطور كه در طريق رسيدنش به رسول به وسيله آنان حراست مى شد، و جمله «'''واحاط بما لديهم '''» اين دلالتها را تاءييد مى كند.
غرض خداى تعالى حاصل نمى شود. و اين كاملا روشن است. و چون خداى تعالى براى حاصل شدن اين غرض، غير از مسأله سلوك رصد، طريقۀ ديگرى ذكر نكرده، مى فهميم كه وحى، آن زمان هم كه به دست رسول رسيده، به وسيله ملائكه حراست مى شود. همان طور كه در طريق رسيدنش به رسول به وسيله آنان حراست مى شد. و جمله «وَ أحَاطَ بِمَا لَدَيهِم» اين دلالت ها را تأييد مى كند.


و اما مصونيت وحى در مسيرش از ناحيه رسول تا رسيدنش به مردم اگر دليلى به جز جمله «'''من بين يديه '''» نباشد، همين جمله كافى است البته به شرطى كه جمله را به آن معنايى بگيريم كه ما ذكر كرديم ، البته جمله «'''ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم '''» به آن تقريبى كه ما برايش ‍ كرديم نيز بر اين معنا دلالت دارد.
و اما مصونيت وحى در مسيرش از ناحيه رسول تا رسيدنش به مردم، اگر دليلى به جز جملۀ «مِن بَينِ يَدَيهِ» نباشد، همين جمله كافى است. البته به شرطى كه جمله را به آن معنايى بگيريم كه ما ذكر كرديم. البته جمله «لِيَعلَمَ أن قَد أبلَغُوا رِسَالاتِ رَبّهِم» به آن تقريبى كه ما برايش كرديم، نيز بر اين معنا دلالت دارد.


از اين بيان اين نتيجه عايد مى شود كه نبى و رسول در گرفتن وحى از پروردگار و در حفظ آن و در رساندنش به مردم مويد به عصمت و محفوظ از خطا در هر سه جهتند، براى اينكه گفتيم آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه آنچه خدا از دين خودش بر مردم و از طريق رسالت و وحى نازل مى كند مصون در همه مراحل است تا به دست مردم برسد، و يكى از آن مراحل مرحله گرفتن وحى و دوم مرحله حفظ آن و سوم مرحله تبليغ آن به مردم است .
از اين بيان، اين نتيجه عايد مى شود كه: «نبى» و «رسول» در گرفتن وحى از پروردگار و در حفظ آن و در رساندنش به مردم، مؤيّد به عصمت و محفوظ از خطا در هر سه جهت اند. براى اين كه گفتيم آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه آنچه خدا از دين خودش بر مردم و از طريق رسالت و وحى نازل مى كند، مصون در همه مراحل است تا به دست مردم برسد. و يكى از آن مراحل، مرحلۀ گرفتن وحى و دوم مرحلۀ حفظ آن و سوم مرحلۀ تبليغ آن به مردم است.


و تبليغ رسالت به مردم تنها به زبان نيست بلكه تبليغ عملى هم تبليغ است ، پس رسول بايد در مرحله عمل از هر معصيت و ارتكاب هر گناه و ترك واجب دينى معصوم باشد، چون اگر معصوم نباشد نقيض و ضد دين را تبليغ كرده ، پس پيغمبر از ارتكاب معصيت معصوم است ، همچنان كه از خطاى در گرفتن وحى معصوم است، و همچنان كه از فراموش كردن آن و از خطاى زبانى در رساندنش به مردم معصوم است .
و تبليغ رسالت به مردم، تنها به زبان نيست، بلكه تبليغ عملى هم تبليغ است. پس رسول بايد در مرحله عمل از هر معصيت و ارتكاب هر گناه و ترك واجب دينى معصوم باشد. چون اگر معصوم نباشد، نقيض و ضد دين را تبليغ كرده. پس پيغمبر از ارتكاب معصيت معصوم است، همچنان كه از خطاى در گرفتن وحى معصوم است، و همچنان كه از فراموش كردن آن و از خطاى زبانى در رساندنش به مردم معصوم است.


و ما در سابق اشاره كرديم كه نبوت هم در اينكه دائر مدار وحى است ، مثل رسالت است ، پس نبى هم در خصوصيت عصمت مانند رسول است ، و با اين بيان معلوم شد كه اصحاب وحى چه نبى باشند و چه رسول ، در گرفتن وحى و حفظ كردنش ، و در رساندن آن به مردم ، چه رساندن به زبان و چه به عمل معصوم هستند.
و ما در سابق اشاره كرديم كه نبوت، هم در اين كه دائر مدار وحى است، مثل رسالت است. پس «نبى» هم، در خصوصيت عصمت، مانند «رسول» است. و با اين بيان معلوم شد كه اصحاب وحى، چه «نبى» باشند و چه «رسول»، در گرفتن وحى و حفظ كردنش، و در رساندن آن به مردم، چه رساندن به زبان و چه به عمل، معصوم هستند.
<span id='link60'><span>
<span id='link60'><span>