تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۰: خط ۴۰:
«'''فَأَرَاهُ الاَيَةَ الْكُبرَى'''»:
«'''فَأَرَاهُ الاَيَةَ الْكُبرَى'''»:


«فاء» در اين جمله فصيحه است ، و مى فهماند چيرهايى در وسط كلام حذف شده ، چون احتياج به ذكر آنها نبوده ، و تقدير كلام «'''فاتاه و دعاه فاراه ...'''»، بوده يعنى پس موسى به نزد فرعون رفت ، و او را دعوت كرد، و آيت كبرايى نشانش داد)).
«فاء» در اين جمله فصيحه است، و مى فهماند چيرهايى در وسط كلام حذف شده، چون احتياج به ذكر آن ها نبوده، و تقدير كلام «فَأتَاهُ وَ دَعَاهُ فَأرَاهُ ...» بوده. يعنى: پس موسى به نزد فرعون رفت، و او را دعوت كرد، و آيت كبرايى نشانش داد.
و مراد از آيت كبرى بطورى كه از تفصيل قصه بر مى آيد، معجزه عصاء بوده .
 
و مراد از آيت كبرى - به طورى كه از تفصيل قصه بر مى آيد - معجزۀ عصا بوده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۵ </center>
ولى بعضى گفته اند: منظور تمام معجزاتى است كه به فرعون و درباريانش نشان داده . ولى اين احتمال بعيد است .
ولى بعضى گفته اند: منظور تمام معجزاتى است كه به فرعون و درباريانش نشان داده. ولى اين احتمال بعيد است.
فَكَذَّب وَ عَصى
 
يعنى فرعون موسى و رسالت او را تكذيب نموده ، ساحرش خواند و نافرمانيش كرد.
«'''فَكَذَّب وَ عَصى'''»:
ثمَّ أَدْبَرَ يَسعَى
 
كلمه «'''ادبار'''» به معناى پشت كردن ، و كلمه «'''سعى '''» به معناى جد و كوشش است ، مى فرمايد فرعون پشت كرد در حالى كه تصميم گرفته بود دعوت موسى را باطل نموده ، با او به معارضه برخيزد.
يعنى فرعون موسى و رسالت او را تكذيب نموده، ساحرش خواند و نافرمانی اش كرد.
فَحَشرَ فَنَادَى
 
حشر به معناى جمع كردن مردم به زور و جبر است ، مى فرمايد به همين منظور مردم را از اطراف مملكت جمع كرد، دليل اينكه از همه جا جمع كرد، جمله بعدى از كلام او است ، كه به مردم گفت : پروردگار بزرگتر شما منم . چون فرعون در مصر ادعاى ربوبيت داشت ، و معلوم است كه خود را رب تمام مردم مملكت مى دانسته ، نه يك طائفه خاصى از ايشان .
«'''ثُمَّ أَدْبَرَ يَسعَى'''»:
بعضى گفته اند مراد از حشر، جمع كردن همه مردم نيست ، بلكه تنها جمع آورى ساحران است ، چون در جاى ديگر آمده : «'''فارسل فرعون فى المدائن حاشرين '''»، و نيز در جاى ديگر فرموده : «'''فتولى فرعون فجمع كيده ثم اتى '''»، ولى اين ، دليل نمى شود كه مراد از حشر در سوره شعراء عين حشر در سوره مورد بحث است ، و مراد در هر دو آيه يك چيز است .
 
مراد فرعون از اينكه خطاب به مردم مصر گفت : «'''انا ربكم الاعلى '''»
كلمۀ «إدبَار» به معناى پشت كردن، و كلمۀ «سعى» به معناى جد و كوشش است. مى فرمايد: فرعون، پشت كرد در حالى كه تصميم گرفته بود دعوت موسى را باطل نموده، با او به معارضه برخيزد.
فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الاَعْلى
 
فرعون در اين جمله ادعاى ربوبيت مى كند، و ظاهرش اين است كه خود را رب اعلا مى پنداشته يعنى از ساير ارباب كه مورد پرستش مصريان بودند بلند مرتبه تر مى دانسته .
«'''فَحَشرَ فَنَادَى'''»:
و بعيد نيست منظورش از اين برترى با اينكه خودش هم بت پرست بوده ، و به حكايت قرآن درباريانش براى تحريكش مى گفتند: «'''آيا موسى را آزاد مى گذارى تا در زمين فساد نموده ، تو را و خدايانت را تباه كند'''»، اين بوده كه بگويد: من از همه خدايان به شما نزديك ترم ، براى اينكه ارزاق شما به دست من تاءمين مى شود، و شوون زندگى و شرافت و آقائيتان به همت من حفظ مى شود، ولى ساير خدايان داراى اين صفت نيستند.
 
«حشر»، به معناى جمع كردن مردم به زور و جبر است. مى فرمايد: به همين منظور، مردم را از اطراف مملكت جمع كرد. دليل اين كه از همه جا جمع كرد، جملۀ بعدى از كلام او است كه به مردم گفت: پروردگار بزرگتر شما، منم. چون فرعون در مصر ادعاى ربوبيّت داشت، و معلوم است كه خود را ربّ تمام مردم مملكت مى دانسته، نه يك طائفه خاصى از ايشان.
 
بعضى گفته اند: مراد از «حشر»، جمع كردن همه مردم نيست، بلكه تنها جمع آورى ساحران است. چون در جاى ديگر آمده: «فَأرسَلَ فِرعَونُ فِى المَدائِنِ حَاشِرِين»، و نيز در جاى ديگر فرموده: «فَتَوَلّى فِرعَونُ فَجَمَعَ كَيدَهُِ ثُمّ أتى»، ولى اين دليل نمى شود كه مراد از «حشر» در سوره شعراء، عين «حشر» در سوره مورد بحث است و مراد در هر دو آيه يك چيز است.
 
==مراد فرعون از اين كه به مردم مصر گفت: «أنا رَبُّكُم الأعلى»==
«'''فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الاَعْلى'''»:
 
فرعون در اين جمله ادعاى ربوبيت مى كند، و ظاهرش اين است كه خود را ربّ اعلا مى پنداشته. يعنى از ساير ارباب كه مورد پرستش مصريان بودند، بلند مرتبه تر مى دانسته.
 
و بعيد نيست منظورش از اين برترى، با اين كه خودش هم بت پرست بوده، و به حكايت قرآن درباريانش براى تحريكش مى گفتند: «آيا موسى را آزاد مى گذارى تا در زمين فساد نموده، تو را و خدايانت را تباه كند»، اين بوده كه بگويد: من از همه خدايان به شما نزديك ترم، براى اين كه ارزاق شما به دست من تأمين مى شود، و شؤون زندگى و شرافت و آقایی تان به همت من حفظ مى شود، ولى ساير خدايان داراى اين صفت نيستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۶ </center>
بعضى گفته اند: مرادش اين بوده كه خود را بر همه كسانى كه متولى امور مردمند برترى بدهد، نه اينكه ادعاى خدايى كند، و حاصل دعوتش اين است كه من سلطان شما، و مافوق ساير اولياى امور مملكت شمايم ، مافوق حكام و عمال مملكتم . پس آيه مورد بحث در معناى آيه ديگرى است كه در آن كلام فرعون را حكايت نموده ، مى فرمايد: «'''و نادى فرعون فى قومه قال : يا قوم اليس لى ملك مصر...'''»
بعضى گفته اند: مرادش اين بوده كه خود را بر همه كسانى كه متولّى امور مردم اند، برترى بدهد، نه اين كه ادّعاى خدايى كند. و حاصل دعوتش اين است كه: من سلطان شما، و مافوق ساير اولياى امور مملكت شمايم، مافوق حكام و عمّال مملكتم. پس آيه مورد بحث در معناى آيه ديگرى است كه در آن، كلام فرعون را حكايت نموده، مى فرمايد: «وَ نَادى فِرعَونُ فِى قَومِهِ قَالَ: يَا قَوم ألَيسَ لِى مُلك مِصر...»؟
ليكن اين قول با ظاهر كلام مخالف است ، چون فرعون در ضمن سخنانش با قوم تصريح به الهيت خود كرده ، مى گويد: «'''يا ايها الملا ما علمت لكم من اله غيرى '''»، و نيز به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''».
 
ليكن اين قول با ظاهر كلام مخالف است. چون فرعون در ضمن سخنانش با قوم، به الاهيت خود تصریح كرده، مى گويد: «يَا أيّهَا المَلَأ مَا عَلِمتُ لَكُم مِن إلهٍ غَيرِى»، و نيز به موسى گفت: «لَئن اتّخَذتَ إلهاً غَيرِى لَأجعَلَنّكَ مِنَ المَسجُونِين».


== چند وجه در معناى «فاخذه الله نكال الاخرة و الاولى»==
== چند وجه در معناى «فاخذه الله نكال الاخرة و الاولى»==