تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۶۳: خط ۲۶۳:


==حكايت سخن كفار در استبعاد معاد ==
==حكايت سخن كفار در استبعاد معاد ==
يَقُولُونَ أَ ءِنَّا لَمَرْدُودُونَ فى الحَْافِرَةِ
«'''يَقُولُونَ أَ ءِنَّا لَمَرْدُودُونَ فى الحَْافِرَةِ'''»:
اين آيه اخبار و حكايت گفتار آنان در دنيا است ، كه از در استبعاد مى گفتند: مگر ممكن است كه ما دوباره برگرديم ، مى خواهد اشاره كند به اينكه اينها كه در قيامت قلوبشان اضطراب و ديدگانشان خشوع دارد، همانهايند كه در دنيا بعث را منكر بودند، و تا در دنيا بودند چنين و چنان مى گفتند.
 
اين آيه، اخبار و حكايت گفتار آنان در دنيا است، كه از در استبعاد مى گفتند: مگر ممكن است كه ما دوباره برگرديم. مى خواهد اشاره كند به اين كه اين ها كه در قيامت قلوبشان اضطراب و ديدگانشان خشوع دارد، همان هايند كه در دنيا، «بعث» را منكر بودند و تا در دنيا بودند، چنين و چنان مى گفتند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۱ </center>
و كلمه «'''حافره '''» - بطورى كه گفته اند: به معناى اول و ابتداى هر چيز است ، و استفهام در آيه انكارى است ، و منشا آن استبعاد است و معنايش اين است كه اين طايفه مى گويند: آيا ما راستى راستى بعد از مرگ به حالت اولمان كه همان حالت زندگى است بر مى گرديم ؟ و بعضى گفته اند: حافره به معناى محفوره است ، و محفوره زمين قبر است ، و معناى جمله اين است كه : آيا ما بعد از مردن از قبورمان بر مى گرديم و زنده مى شويم ؟!.
و كلمۀ «حَافِرَه» - به طورى كه گفته اند - به معناى اول و ابتداى هر چيز است و استفهام در آيه، انكارى است و منشأ آن، استبعاد است و معنايش اين است كه اين طايفه مى گويند: آيا ما راستى راستى بعد از مرگ به حالت اولمان - كه همان حالت زندگى است - بر مى گرديم؟
بعضى هم گفته اند: اين آيه از اعتراف كفار به مساءله مبعوث شدن در قيامت خبر مى دهد، و كلام كلام كفار بعد از زنده شدن است ، و استفهامشان از روى تعجب است ، گويا وقتى زنده مى شوند و مى بينند آنچه را كه مى بينند، تعجب نموده صحنه را عجيب و غريب دانسته ، مى پرسند راستى اين مائيم كه بعد از مردن زنده شده ايم ، و اين معناى خوبى است اگر با ظاهر سياق مخالف نباشد.
 
أَ ءِذَا كُنَّا عِظماً نخِرَةً
و بعضى گفته اند: «حافره»، به معناى محفوره است و محفوره، زمين قبر است. و معناى جمله اين است كه: آيا ما بعد از مُردن، از قبورمان بر مى گرديم و زنده مى شويم؟!
اين جمله تكرار همان استفهام و تاءكيد آن است ، وقتى زنده شدن بعد از مرگ عجيب باشد، با پوسيده شدن استخوانها و تفرق اجزاء عجيب تر است ، و كلمه «'''نخر'''» - به دو فتحه - به معناى پوسيده شدن و متلاشى گشتن است ، گفته مى شود: «'''نحر العظم - ينخر - نخرا'''» و اسم فاعل آن ،هم ناخر مى آيد و هم نخر.
 
قَالُوا تِلْك إِذاً كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ
بعضى هم گفته اند: اين آيه، از اعتراف كفّار به مسأله مبعوث شدن در قيامت خبر مى دهد و كلام، كلام كفّار بعد از زنده شدن است، و استفهامشان از روى تعجب است. گويا وقتى زنده مى شوند و مى بينند آنچه را كه مى بينند، تعجب نموده، صحنه را عجيب و غريب دانسته، مى پرسند: «راستى اين مایيم كه بعد از مُردن، زنده شده ايم»، و اين معناى خوبى است، اگر با ظاهر سياق مخالف نباشد.
كلمه «'''تلك '''» اشاره است به معناى رجعتى كه از جمله «'''لمردودون فى الحافره '''» استفاده مى شود، و كلمه «'''كره '''» هم به معناى رجعت و برگشتن است ، و اگر برگشتن را خاسره خوانده ، يا از باب مجازگويى است و خاسر حقيقى صاحب كره و برگشت است ، و يا اينكه كلمه «'''خاسره '''» به معناى صاحب خسران است ، و به هر حال معناى عبارت ، اين است كه گفتند: اين رجعت - يعنى بر گشتن بعد از مرگ بسوى زندگى - رجعتى است كه براى صاحبش خسران آور است .
 
«'''ءَإذَا كُنَّا عِظاماً نخِرَةً'''»:
 
اين جمله، تكرار همان استفهام و تأكيد آن است. وقتى زنده شدن بعد از مرگ عجيب باشد، با پوسيده شدن استخوان ها و تفرّق اجزاء، عجيب تر است. و كلمۀ «نَخَر» - به دو فتحه - به معناى پوسيده شدن و متلاشى گشتن است. گفته مى شود: «نَخَر العَظم - ينخر - نخراً»، و اسم فاعل آن، هم «ناخر» مى آيد و هم «نخر».
 
«'''قَالُوا تِلْك إِذاً كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ'''»:
 
كلمۀ «تِلكَ» اشاره است به معناى رجعتى كه از جملۀ «لَمَردُودُونَ فِى الحَافِرَة» استفاده مى شود. و كلمۀ «كَرّة»، هم به معناى رجعت و برگشتن است، و اگر برگشتن را «خاسره» خوانده، يا از باب مجازگويى است و «خاسر حقيقى»، صاحب كرّه و برگشت است؛ و يا اين كه كلمۀ «خَاسِرَة»، به معناى صاحب خسران است، و به هر حال معناى عبارت، اين است كه گفتند: اين رجعت - يعنى بر گشتن بعد از مرگ به سوى زندگى - رجعتى است كه براى صاحبش خسران آور است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۲ </center>
سخنانى باشد كه كفار در دنيا آن را به منظور استهزاء گفته باشند و بهمين جهت بوده كه قرآن كريم سياق را تغيير داده ، فرمود: «'''قالوا تلك اذا...'''»، چون قبلا فرموده بود: مى گويند: «'''ءانا لمردودون ...، و اما بنابر اينكه جمله مزبور حكايت گفتارى باشد كه كفار در روز قيامت آن را مى گويند، در آن صورت انگيره شان اظهار حسرت و نفرت است .
سخنانى باشد كه كفّار در دنيا، آن را به منظور استهزاء گفته باشند و به همين جهت بوده كه قرآن كريم، سياق را تغيير داده، فرمود: «قَالُوا تِلكَ إذاً...»، چون قبلا فرموده بود: مى گويند: «ءَإنّا لَمَردُودُونَ...»، و امّا بنابر اين كه جملۀ مزبور، حكايت گفتارى باشد كه كفّار در روز قيامت آن را مى گويند، در آن صورت انگيره شان اظهار حسرت و نفرت است.
فَإِنمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَحِدَةٌ فَإِذَا هُم بِالساهِرَةِ
 
«'''فَإِنمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُم بِالساهِرَةِ'''»:
ضمير ((هى '''» به كلمه «'''كره '''» بر مى گردد. و بعضى گفته اند: به كلمه «'''رادفه '''» كه منظور از آن نفخه دوم است بر مى گردد، و كلمه «'''زجر'''» به معناى طرد كردن كسى با آواز و نهيب است ، و اگر نفخه دوم را زجره خوانده ، از اين جهت بوده كه انسان با اين نهيب از نشاه مرگ به نشاه حيات ، و از باطن زمين به روى زمين منتقل مى شود، و كلمه «'''اذا'''» فجائيه است ، يعنى معناى «'''ناگاه و ناگهان '''» را مى دهد، و كلمه «'''ساهره '''» به معناى زمين هموار، و يا زمين خالى از گياه است .
ضمير ((هى '''» به كلمه «'''كره '''» بر مى گردد. و بعضى گفته اند: به كلمه «'''رادفه '''» كه منظور از آن نفخه دوم است بر مى گردد، و كلمه «'''زجر'''» به معناى طرد كردن كسى با آواز و نهيب است ، و اگر نفخه دوم را زجره خوانده ، از اين جهت بوده كه انسان با اين نهيب از نشاه مرگ به نشاه حيات ، و از باطن زمين به روى زمين منتقل مى شود، و كلمه «'''اذا'''» فجائيه است ، يعنى معناى «'''ناگاه و ناگهان '''» را مى دهد، و كلمه «'''ساهره '''» به معناى زمين هموار، و يا زمين خالى از گياه است .
و اين دو آيه در مقام جواب از استبعادى است كه از جمله «'''ءانا لمردودون ...'''» نسبت به قيامت استفاده مى شود، و معناى آن اين است كه براى ما دشوار نيست كه ايشان را بعد از مردن زنده كنيم ، و دوباره به زندگى برگردانيم ، براى اينكه برگشتن آنان - و يا به قول آن مفسر ديگر نفخه دوم - بيش از «'''زجره واحده '''» موونه ندارد، به محضى كه آن زجره محقق شود، ناگهان همه زنده گشته و روى زمينى تخت و يا بى آب و علف قرار خواهند گرفت ، با اينكه لحظه قبل از آن مرده و در شكم زمين بودند.
و اين دو آيه در مقام جواب از استبعادى است كه از جمله «'''ءانا لمردودون ...'''» نسبت به قيامت استفاده مى شود، و معناى آن اين است كه براى ما دشوار نيست كه ايشان را بعد از مردن زنده كنيم ، و دوباره به زندگى برگردانيم ، براى اينكه برگشتن آنان - و يا به قول آن مفسر ديگر نفخه دوم - بيش از «'''زجره واحده '''» موونه ندارد، به محضى كه آن زجره محقق شود، ناگهان همه زنده گشته و روى زمينى تخت و يا بى آب و علف قرار خواهند گرفت ، با اينكه لحظه قبل از آن مرده و در شكم زمين بودند.