ریشه زعم: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
قول باطل دروغ [تغابن:7]. كفّار به دروغ گفتند كه هرگز بر انگيخته نمىشوند بگو قسم به پروردگارم حتماً حتماً بر انگيخته خواهيد شد. در قاموس گويد: زعم به معنى قول باطل و كذب و قول حق است در هر دو ضد بكار مىرود و بيشتر در شىء مشكوك استعمال مىشود. در اقرب الموارد افزورده: از عادت عرب است هر دروغگو كه پيششان سخنى گويد، گويند فلانى زعم كرد و در قرآن هر جا در ذم قائلين آمده است. راغب مىگويد: آن حكايت قولى است كه در آن احتمال دروغ است [سباء:22]. بگو بخوانيد آنان را كه به باطل معبود خوانديد.[اسراء:92]. يا آسمان را چنان كه ادعا كردهاى پاره پاره بر ما فرود آورى. زعيم به معنى كفيل و عهده دار است طبرسى گفته زعيم، كفيل و ضمين نظير هماند و نيز زعيم به معنى رئيس است راغب در تقريب آن گويد: چون عقيده بر اين است كه قول رئيس و كفيل محل احتمال كذب است [يوسف:72]. هر كه آن را بياورد براى اوست بار شترى و من به آن بار ضامنم كه به او داده شود و يا به او كفيلم كه عذابش نكنند. [قلم:40]. زعيم در آيه شايد به معنى متعهد و يا باطلگو باشد. در مجمع آن را كفيل گفته و گويد: بپرس كدامشان متعهد است كه روز قيامت براى آنهاست آن چه براى مؤمنان است. دئر نهج البلاغه خطبه 16 آمده «ذِمَّتى بِما اَقُولُ رَهينَةٌ وَ اَنَا بِهِ زَعيمٌ». | قول باطل دروغ [تغابن:7]. كفّار به دروغ گفتند كه هرگز بر انگيخته نمىشوند بگو قسم به پروردگارم حتماً حتماً بر انگيخته خواهيد شد. در قاموس گويد: زعم به معنى قول باطل و كذب و قول حق است در هر دو ضد بكار مىرود و بيشتر در شىء مشكوك استعمال مىشود. در اقرب الموارد افزورده: از عادت عرب است هر دروغگو كه پيششان سخنى گويد، گويند فلانى زعم كرد و در قرآن هر جا در ذم قائلين آمده است. راغب مىگويد: آن حكايت قولى است كه در آن احتمال دروغ است [سباء:22]. بگو بخوانيد آنان را كه به باطل معبود خوانديد.[اسراء:92]. يا آسمان را چنان كه ادعا كردهاى پاره پاره بر ما فرود آورى. زعيم به معنى كفيل و عهده دار است طبرسى گفته زعيم، كفيل و ضمين نظير هماند و نيز زعيم به معنى رئيس است راغب در تقريب آن گويد: چون عقيده بر اين است كه قول رئيس و كفيل محل احتمال كذب است [يوسف:72]. هر كه آن را بياورد براى اوست بار شترى و من به آن بار ضامنم كه به او داده شود و يا به او كفيلم كه عذابش نكنند. [قلم:40]. زعيم در آيه شايد به معنى متعهد و يا باطلگو باشد. در مجمع آن را كفيل گفته و گويد: بپرس كدامشان متعهد است كه روز قيامت براى آنهاست آن چه براى مؤمنان است. دئر نهج البلاغه خطبه 16 آمده «ذِمَّتى بِما اَقُولُ رَهينَةٌ وَ اَنَا بِهِ زَعيمٌ». | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
الذين:100, هم:84, قول:73, کم:65, الله:55, ب:55, اله:54, ل:54, شرک:53, کون:51, وله:50, ف:45, من:44, انن:44, ما:41, ه:37, ان:37, دعو:33, على:31, ى:31, لم:28, ها:28, اتى:27, دون:25, ک:24, نا:24, لا:23, اين:23, لن:22, شىء:22, کلل:21, اول:20, نعم:20, رئى:19, ايى:19, الا:19, او:19, الى:19, ذا:19, نزع:19, ام:19, حمد:19, ثم:19, هذا:19, ذلک:18, قد:18, غنى:18, بل:18, حقق:17, ندى:17, هود:17, مرر:17, سمو:17, جعل:17, کفر:17, زبور:16, کسف:16, ولى:16, حفظ:16, ملک:16, امم:16, انا:16, حرم:16, ظهر:16, فى:16, عن:16, فتن:16, شفع:16, ت:16, امن:16, ربب:15, شهد:15, فلق:15, بعر:15, داود:15, سقط:15, مع:15, بعث:14, ضلل:14, حبب:14, ا:14, ندو:14, حمل:14, خلق:14, فجر:14, يا:13, حکم:13, قطع:13, نزل:13, بعض:13, سئل:13, حسن:13, وعد:13, بين:13, نوى:13, وضع:13, طعم:13, جوب:13, کتب:12, عضد:12, يوم:12, خير:12, ظلم:12, بلى:12, خلل:12, جىء:12, خرج:12, کشف:12, علم:12, ذکر:11, ثقل:11, ضرر:11, حجر:11, حرث:10, ذرر:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |