القمر ١٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَقَد|لَقَدْ]] [[شامل این ریشه::قد| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این کلمه::يَسّرْنَا|يَسَّرْنَا]] [[کلمه غیر ربط::يَسّرْنَا| ]] [[شامل این ریشه::يسر| ]][[ریشه غیر ربط::يسر| ]][[شامل این کلمه::الْقُرْآن|الْقُرْآنَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْقُرْآن| ]] [[شامل این ریشه::قرآن‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرآن‌| ]][[شامل این ریشه::قرء| ]][[ریشه غیر ربط::قرء| ]][[شامل این کلمه::لِلذّکْر|لِلذِّکْرِ]] [[کلمه غیر ربط::لِلذّکْر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::فَهَل|فَهَلْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَهَل| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هل‌| ]][[ریشه غیر ربط::هل‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::مُدّکِر|مُدَّکِرٍ]] [[کلمه غیر ربط::مُدّکِر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَقَد|لَقَدْ]] [[شامل این ریشه::قد| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این کلمه::يَسّرْنَا|يَسَّرْنَا]] [[کلمه غیر ربط::يَسّرْنَا| ]] [[شامل این ریشه::يسر| ]][[ریشه غیر ربط::يسر| ]][[شامل این کلمه::الْقُرْآن|الْقُرْآنَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْقُرْآن| ]] [[شامل این ریشه::قرآن‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرآن‌| ]][[شامل این ریشه::قرء| ]][[ریشه غیر ربط::قرء| ]][[شامل این کلمه::لِلذّکْر|لِلذِّکْرِ]] [[کلمه غیر ربط::لِلذّکْر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::فَهَل|فَهَلْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَهَل| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هل‌| ]][[ریشه غیر ربط::هل‌| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::مُدّکِر|مُدَّکِرٍ]] [[کلمه غیر ربط::مُدّکِر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ‌ لِلذِّکْرِ فَهَلْ‌ مِنْ‌ مُدَّکِرٍ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و قرآن را بی‌گمان برای هشداری آسان کردیم. پس آیا هیچ پندگیرنده‌ای هست‌؟
|-|صادقی تهرانی=و قرآن را بی‌گمان برای هشداری آسان کردیم. پس آیا هیچ پندگیرنده‌ای هست‌؟
|-|معزی=و همانا آسان ساختیم قرآن را برای یادآوردن پس آیا هست یادآورنده‌
|-|معزی=و همانا آسان ساختیم قرآن را برای یادآوردن پس آیا هست یادآورنده‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">We made the Quran easy to learn. Is there anyone who would learn?</div>
{{آيه | سوره = سوره القمر | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = القمر ١٦ | بعدی = القمر ١٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/054017.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/054017.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره القمر | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = القمر ١٦ | بعدی = القمر ١٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«یَسَّرْنا»: ساده نموده‌ایم. آسان ساخته‌ایم. یعنی قرآن لغز و چیستان نبوده و پیچیدگی ندارد و به سادگی قابل آموزش است و تأثیر عمیق و شگفت‌انگیزی نیز در دلهای آماده دارد. «الذِّکْرِ»: یاد کردن. پند دادن و پند گرفتن.
«یَسَّرْنا»: ساده نموده‌ایم. آسان ساخته‌ایم. یعنی قرآن لغز و چیستان نبوده و پیچیدگی ندارد و به سادگی قابل آموزش است و تأثیر عمیق و شگفت‌انگیزی نیز در دلهای آماده دارد. «الذِّکْرِ»: یاد کردن. پند دادن و پند گرفتن.
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲، سوره قمر]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link74 | وجه تكرار تكذيب در آيه : ((كذبت قلبهم قوم نوح فكذبوا عبدنا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲  سوره قمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى و فور آب بر سراسر زمين پس از نفرين نوح عليه السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره اين كه راجع به كشتى نوح (عليه السلام ) فرمود: ((و لقد تركناهاآية ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى ((ذكر)) و مقصود از تيسير قرآن براى آن ذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى آسان کردن قرآن براى ذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link78 | بيان كيفيت عذاب قوم عاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link78 | بيان كيفيت عذاب قوم عاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link79 | ۱ سعادت و نحوست ايام (از نظر عقل ، قرآن و سنت )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link79 | ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و نحوست در آيات قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و نحوست در احاديث و روايات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و نحوست، در روايات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | نمونه اى از احاديث ائمه اطهار عليه السلام كه دلالت بر عدم نحوست ذاتى زمان مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام در بين اهل سنت وحمل روايات وارده از طرق شيعه در اين باره بر تقيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب (از نظر عقل و شرع )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link85 | اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link85 | اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link86 | اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link86 | اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link87 | حمل آن دسته روايات كه بر سعد و نحس بودن بعضى كواكب دلالت دارند بر تقيه ووجوهى ديگر در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link87 | بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link88 | ۳ تفال خوب و بد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link88 | ۳ تفأل خوب و بد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link89 | بيان اينكه تاءثير تفال و تطير مربوط به حالت نفسانى كسى است كهتفال و تطير مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link91 | امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link90 | نهى از فال بد زدن و توصيه توكل بر خدا در موارد تطير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link92 | مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link91 | بحث از ساير امورى كه در نظر عامه مردم شوم و نحس است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link92 | مقصود از تكذيب قوم ثمود به ((نذر))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link93 | ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link93 | ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link94 | سرگذشت قوم لوط عذابى كه دامنگيرشان شد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link94 | سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۲#link14 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۲#link14 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17»
و همانا ما قرآن را براى تذكّر (و پندپذيرى)، آسان ساختيم، پس آيا پندپذيرى هست؟
===نکته ها===
قرآن از ابعاد گوناگونى آسان است، از جهتِ لفظ كه تلاوت آن را آسان و در عين حال زيبا كرده است؛ محتوى كه شامل داستان و مثال‌هاى بسيارى است و همچنين مطابقت با فطرت بشرى كه پذيرش مطالب آن را آسان مى‌كند.
اين آيه در اين سوره، چهار بار تكرار شده است: در آيات 17، 22، 32 و 40.
با اين‌كه قرآن آسان است، «يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ» ولى مشابه آن را نمى‌توان آورد، گرچه همه آفرينش دست به دست هم دهند. «لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُ‌ ... «2»
----
«1». يونس، 92.
«2». اسراء، 88.
جلد 9 - صفحه 354
===پیام ها===
1- وظيفه هدايتگران، آسان گوئى است. «يَسَّرْنَا»
2- قرآن، آسان است ولى سست نيست. (در چند آيه قبل خوانديم كه آيات قرآن‌ «حِكْمَةٌ بالِغَةٌ»، يعنى سخنان محكم و استوار است.) «يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»
3- رسالت قرآن بيدارگرى است. «الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»
4- هر چه آسان‌تر بگوييم، مخاطب بيشترى خواهيم داشت. يَسَّرْنَا ... فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
5- هم نسبت به آيات تكوينى بايد متذكّر شد «تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» و هم نسبت به آيات تشريعى. «يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
6- هر كسى لياقت بهره‌گيرى از قرآن را ندارد، بهره گرفتن مخصوص اهل ذكر است نه اهل غفلت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
7- هميشه وجود زمينه‌ى مناسب، شرط پذيرش نيست. گاهى همه‌ى شرايط فراهم است ولى انسان به‌خاطر لجاجت و هوى پرستى متذكّر نمى‌شود. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17»
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ‌: و هر آينه بتحقيق آسان نموديم قرآن را به حسن بيان و ظهور برهان، لِلذِّكْرِ: براى تذكر و ياد كردن امم گذشته و متعظ شدن به آنچه جامع آنست از مواعظ شافيه و عبرت وافيه براى اشخاص آينده، يا آسان فرموديم براى حفظ نمودن به جهت اختصار و عذوبت الفاظ، چنانچه بعضى گفته‌اند از كتب سماوى هيچ كتابى نيست كه از حفظ توان خواند مگر قرآن. فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ: پس آيا هيچ قبول كننده موعظه هست تا به آن متذكر شود و پند گيرد.
جلد 12 - صفحه 377
تبصره: حق تعالى اين هر دو آيه را در اين سوره مكرر ذكر فرموده تا اشعار باشد به آنكه تكذيب پيغمبر، مقتضى نزول عذاب است؛ و شنيدن هر قضيه مستدعى تذكر و اتعاظ و موجب استيناف تنبيه و هشيار است تا غفلت و نسيان بر بندگان غالب نشود و از مورد سخط الهى و نزول عذاب سبحانى غافل نشود.
پس تكرار براى تاكيد است. ثانيا- عوض شدن مخاطب در هر عصرى و تغيير نفوس در هر عهدى، مجوز تكرار لفظى و معنوى باشد. ثالثا- يك قاعده اساسى مى‌شود شاهد باشد براى چند مطلب مختلف متباعد الزمان، پس متكلم همان كلام را بى‌تفاوت لفظ و معنى چند بار به غرض افاده و تذكر تكرار نمايد، اين تكرار، ممدوح است.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى‌ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى‌ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
ترجمه‌
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده‌
و روان كرديم‌
----
جلد 5 صفحه 101
از زمين چشمه‌هائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تخته‌هاى پهناور و ميخها
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانه‌ئى پس آيا هست پند گيرنده‌ئى‌
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌ئى هست‌
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت‌
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بن‌هاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.
تفسير
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمه‌ها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمه‌هائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمه‌هائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تخته‌هاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكه‌ئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر
----
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهره‌بردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفره‌ها مخفى شده بودند و گفته‌اند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنه‌هاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنه‌هاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيم‌دهندگان او و شمه‌ئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفته‌اند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَد يَسَّرنَا القُرآن‌َ لِلذِّكرِ فَهَل‌ مِن‌ مُدَّكِرٍ «17»
جلد 16 - صفحه 354
و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ ‌ما قرآن‌ ‌را‌ آسان‌ و سهل‌ كرديم‌ ‌براي‌ ياد آوري‌ ‌پس‌ آيا كسي‌ هست‌ ‌که‌ متذكر شود و ‌از‌ غفلت‌ بيرون‌ آيد.
وَ لَقَد يَسَّرنَا القُرآن‌َ لِلذِّكرِ خداوند متعال‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ كتب‌ آسماني‌ و صحف‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ انبياء سلف‌ فرستاد ‌از‌ صحف‌ آدم‌ و شيث‌ و ابراهيم‌ و تورات‌ موسي‌ و زبور داود و انجيل‌ عيسي‌ دشمنان‌ دين‌ ‌از‌ ‌بين‌ بردند امّا ‌از‌ صحف‌ ‌که‌ هيچ‌ اثري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دست‌ نيست‌ و امّا تورات‌ سه‌ مرتبه‌ ‌از‌ ‌بين‌ رفت‌ و يك‌ كفريّاتي‌ باسم‌ تورات‌ منتشر كردند و ‌در‌ دست‌ يهود و نصاري‌ ‌با‌ يك‌ مزخرفاتي‌ ‌که‌ بنام‌ عهد قديم‌ تنظيم‌ كردند همچنين‌ نصاري‌ چهار انجيل‌ بنام‌ چهار نفر ‌از‌ حواريين‌ منتشر كردند ‌با‌ يك‌ چيزهايي‌ بنام‌ عهد جديد ‌که‌ شرح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد اوّل‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ بحث‌ نبوت‌ ‌از‌ همان‌ كتب‌ ‌خود‌ يهود و نصاري‌ ‌که‌ نتوانند انكار كنند بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ كنيد ‌در‌ قرآن‌ ‌هم‌ اشاراتي‌ باين‌ مطلب‌ دارد چنانچه‌ مي‌فرمايد: يُحَرِّفُون‌َ الكَلِم‌َ مِن‌ بَعدِ مَواضِعِه‌ِ مائده‌ آيه 45 و مي‌فرمايد: يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ قَد جاءَكُم‌ رَسُولُنا يُبَيِّن‌ُ لَكُم‌ كَثِيراً مِمّا كُنتُم‌ تُخفُون‌َ مِن‌َ الكِتاب‌ِ مائده‌ آيه 18 خداوند ‌اينکه‌ قرآن‌ مجيد ‌را‌ ‌با‌ كمال‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ و بيان‌ شيوا قضاياي‌ گذشته‌ ‌را‌ گوشزد بندگان‌ كرده‌ و كفريّاتي‌ ‌که‌ نسبت‌ بانبياء دادند تذكر داده‌ و ساحت‌ قدس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ لوث‌ ‌اينکه‌ مزخرفات‌ و كفريات‌ پاك‌ نموده‌.
فَهَل‌ مِن‌ مُدَّكِرٍ هيهات‌ ‌که‌ اينها متذكر شوند و ايمان‌ آورند و بخود آيند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 17)- و سر انجام در این آیه بر این حقیقت تأکید می‌کند که: «ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود»؟ وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ).
آری! این قرآن، هیچ پیچیدگی ندارد، و شرائط تأثیر، در آن جمع است، الفاظش شیرین و جذاب، تعبیراتش زنده و پر معنی، انذارها و بشارتهایش صریح و گویا، داستانهایش واقعی و پر محتوا، دلائلش قوی و محکم، منطقش شیوا و متین، خلاصه آنچه لازمه تأثیر گذاردن یک سخن است در آن جمع است، و به همین دلیل هر زمان دلهای آماده با آن تماس یابد، مجذوب آن می‌شود و در طول تاریخ اسلام نمونه‌های عجیب و شگفت‌انگیزی از تأثیر عمیق قرآن در دلهای آماده دیده می‌شود، که شاهد گویای این امر است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۵: خط ۲۵۱:
[[رده:محدوده فهم انسان]][[رده:روش نقل تاریخ]][[رده:روش تبلیغ]][[رده:ساده گویى در تبلیغ]][[رده:تشویق به تعقل]][[رده:تعقل در قرآن]][[رده:عوامل تنبه]][[رده:تشویقهاى خدا]][[رده:نشانه هاى قدرت خدا]][[رده:حقیقت قرآن]][[رده:زمینه فهم قرآن]][[رده:سهولت فهم قرآن]][[رده:عظمت قرآن]][[رده:غفلت زدایى قرآن]][[رده:فهم قرآن]][[رده:نقش قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:روش نقل قصه]][[رده:مسؤولیت هدایتگران]][[رده:آثار هوشیارى]]
[[رده:محدوده فهم انسان]][[رده:روش نقل تاریخ]][[رده:روش تبلیغ]][[رده:ساده گویى در تبلیغ]][[رده:تشویق به تعقل]][[رده:تعقل در قرآن]][[رده:عوامل تنبه]][[رده:تشویقهاى خدا]][[رده:نشانه هاى قدرت خدا]][[رده:حقیقت قرآن]][[رده:زمینه فهم قرآن]][[رده:سهولت فهم قرآن]][[رده:عظمت قرآن]][[رده:غفلت زدایى قرآن]][[رده:فهم قرآن]][[رده:نقش قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:روش نقل قصه]][[رده:مسؤولیت هدایتگران]][[رده:آثار هوشیارى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القمر ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القمر ]]
{{#seo:
|title=آیه 17 سوره قمر
|title_mode=replace
|keywords=آیه 17 سوره قمر,قمر 17,وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ‌ لِلذِّکْرِ فَهَلْ‌ مِنْ‌ مُدَّکِرٍ,محدوده فهم انسان,روش نقل تاریخ,روش تبلیغ,ساده گویى در تبلیغ,تشویق به تعقل,تعقل در قرآن,عوامل تنبه,تشویقهاى خدا,نشانه هاى قدرت خدا,حقیقت قرآن,زمینه فهم قرآن,سهولت فهم قرآن,عظمت قرآن,غفلت زدایى قرآن,فهم قرآن,نقش قرآن,ویژگیهاى قرآن,روش نقل قصه,مسؤولیت هدایتگران,آثار هوشیارى,آیات قرآن سوره القمر
|description=وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ‌ لِلذِّکْرِ فَهَلْ‌ مِنْ‌ مُدَّکِرٍ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۱

کپی متن آیه
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ‌ لِلذِّکْرِ فَهَلْ‌ مِنْ‌ مُدَّکِرٍ

ترجمه

ما قرآن را برای تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟!

|و قطعا قرآن را براى پند آموزى آسان كرديم، پس آيا پند گيرنده‌اى هست
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده‌ايم؛ پس آيا پندگيرنده‌اى هست؟
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
و اين قرآن را آسان ادا كرديم تا از آن پند گيرند. آيا پندگيرنده‌اى هست؟
و به راستی قرآن را قابل پند گیری گرداندیم، پس آیا پندپذیری هست؟
و هر آينه قرآن را براى يادآورى و پندگرفتن آسان ساختيم، پس آيا يادآرنده و پندگيرنده‌اى هست؟
ما قرآن را برای یاددادن ویادگرفتن وپنددادن وپندگرفتن آسان ساخته‌ایم، آیا پند پذیرنده و عبرت گیرنده‌ای هست؟
و قرآن را بی‌گمان برای هشداری آسان کردیم. پس آیا هیچ پندگیرنده‌ای هست‌؟
و همانا آسان ساختیم قرآن را برای یادآوردن پس آیا هست یادآورنده‌

We made the Quran easy to learn. Is there anyone who would learn?
ترتیل:
ترجمه:
القمر ١٦ آیه ١٧ القمر ١٨
سوره : سوره القمر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَسَّرْنا»: ساده نموده‌ایم. آسان ساخته‌ایم. یعنی قرآن لغز و چیستان نبوده و پیچیدگی ندارد و به سادگی قابل آموزش است و تأثیر عمیق و شگفت‌انگیزی نیز در دلهای آماده دارد. «الذِّکْرِ»: یاد کردن. پند دادن و پند گرفتن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17»

و همانا ما قرآن را براى تذكّر (و پندپذيرى)، آسان ساختيم، پس آيا پندپذيرى هست؟

نکته ها

قرآن از ابعاد گوناگونى آسان است، از جهتِ لفظ كه تلاوت آن را آسان و در عين حال زيبا كرده است؛ محتوى كه شامل داستان و مثال‌هاى بسيارى است و همچنين مطابقت با فطرت بشرى كه پذيرش مطالب آن را آسان مى‌كند.

اين آيه در اين سوره، چهار بار تكرار شده است: در آيات 17، 22، 32 و 40.

با اين‌كه قرآن آسان است، «يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ» ولى مشابه آن را نمى‌توان آورد، گرچه همه آفرينش دست به دست هم دهند. «لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُ‌ ... «2»


«1». يونس، 92.

«2». اسراء، 88.

جلد 9 - صفحه 354

پیام ها

1- وظيفه هدايتگران، آسان گوئى است. «يَسَّرْنَا»

2- قرآن، آسان است ولى سست نيست. (در چند آيه قبل خوانديم كه آيات قرآن‌ «حِكْمَةٌ بالِغَةٌ»، يعنى سخنان محكم و استوار است.) «يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»

3- رسالت قرآن بيدارگرى است. «الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»

4- هر چه آسان‌تر بگوييم، مخاطب بيشترى خواهيم داشت. يَسَّرْنَا ... فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ

5- هم نسبت به آيات تكوينى بايد متذكّر شد «تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» و هم نسبت به آيات تشريعى. «يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

6- هر كسى لياقت بهره‌گيرى از قرآن را ندارد، بهره گرفتن مخصوص اهل ذكر است نه اهل غفلت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

7- هميشه وجود زمينه‌ى مناسب، شرط پذيرش نيست. گاهى همه‌ى شرايط فراهم است ولى انسان به‌خاطر لجاجت و هوى پرستى متذكّر نمى‌شود. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17»

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ‌: و هر آينه بتحقيق آسان نموديم قرآن را به حسن بيان و ظهور برهان، لِلذِّكْرِ: براى تذكر و ياد كردن امم گذشته و متعظ شدن به آنچه جامع آنست از مواعظ شافيه و عبرت وافيه براى اشخاص آينده، يا آسان فرموديم براى حفظ نمودن به جهت اختصار و عذوبت الفاظ، چنانچه بعضى گفته‌اند از كتب سماوى هيچ كتابى نيست كه از حفظ توان خواند مگر قرآن. فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ: پس آيا هيچ قبول كننده موعظه هست تا به آن متذكر شود و پند گيرد.

جلد 12 - صفحه 377

تبصره: حق تعالى اين هر دو آيه را در اين سوره مكرر ذكر فرموده تا اشعار باشد به آنكه تكذيب پيغمبر، مقتضى نزول عذاب است؛ و شنيدن هر قضيه مستدعى تذكر و اتعاظ و موجب استيناف تنبيه و هشيار است تا غفلت و نسيان بر بندگان غالب نشود و از مورد سخط الهى و نزول عذاب سبحانى غافل نشود.

پس تكرار براى تاكيد است. ثانيا- عوض شدن مخاطب در هر عصرى و تغيير نفوس در هر عهدى، مجوز تكرار لفظى و معنوى باشد. ثالثا- يك قاعده اساسى مى‌شود شاهد باشد براى چند مطلب مختلف متباعد الزمان، پس متكلم همان كلام را بى‌تفاوت لفظ و معنى چند بار به غرض افاده و تذكر تكرار نمايد، اين تكرار، ممدوح است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى‌ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى‌ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»

فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»

فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»

ترجمه‌

پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده‌

و روان كرديم‌


جلد 5 صفحه 101

از زمين چشمه‌هائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود

و برداشتيم او را بر كشتى داراى تخته‌هاى پهناور و ميخها

روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود

و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانه‌ئى پس آيا هست پند گيرنده‌ئى‌

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌ئى هست‌

تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت‌

كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بن‌هاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.

تفسير

خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمه‌ها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمه‌هائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمه‌هائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تخته‌هاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكه‌ئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر


جلد 5 صفحه 102

نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهره‌بردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفره‌ها مخفى شده بودند و گفته‌اند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنه‌هاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنه‌هاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيم‌دهندگان او و شمه‌ئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفته‌اند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد يَسَّرنَا القُرآن‌َ لِلذِّكرِ فَهَل‌ مِن‌ مُدَّكِرٍ «17»

جلد 16 - صفحه 354

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ ‌ما قرآن‌ ‌را‌ آسان‌ و سهل‌ كرديم‌ ‌براي‌ ياد آوري‌ ‌پس‌ آيا كسي‌ هست‌ ‌که‌ متذكر شود و ‌از‌ غفلت‌ بيرون‌ آيد.

وَ لَقَد يَسَّرنَا القُرآن‌َ لِلذِّكرِ خداوند متعال‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ كتب‌ آسماني‌ و صحف‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ انبياء سلف‌ فرستاد ‌از‌ صحف‌ آدم‌ و شيث‌ و ابراهيم‌ و تورات‌ موسي‌ و زبور داود و انجيل‌ عيسي‌ دشمنان‌ دين‌ ‌از‌ ‌بين‌ بردند امّا ‌از‌ صحف‌ ‌که‌ هيچ‌ اثري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دست‌ نيست‌ و امّا تورات‌ سه‌ مرتبه‌ ‌از‌ ‌بين‌ رفت‌ و يك‌ كفريّاتي‌ باسم‌ تورات‌ منتشر كردند و ‌در‌ دست‌ يهود و نصاري‌ ‌با‌ يك‌ مزخرفاتي‌ ‌که‌ بنام‌ عهد قديم‌ تنظيم‌ كردند همچنين‌ نصاري‌ چهار انجيل‌ بنام‌ چهار نفر ‌از‌ حواريين‌ منتشر كردند ‌با‌ يك‌ چيزهايي‌ بنام‌ عهد جديد ‌که‌ شرح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد اوّل‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ بحث‌ نبوت‌ ‌از‌ همان‌ كتب‌ ‌خود‌ يهود و نصاري‌ ‌که‌ نتوانند انكار كنند بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ كنيد ‌در‌ قرآن‌ ‌هم‌ اشاراتي‌ باين‌ مطلب‌ دارد چنانچه‌ مي‌فرمايد: يُحَرِّفُون‌َ الكَلِم‌َ مِن‌ بَعدِ مَواضِعِه‌ِ مائده‌ آيه 45 و مي‌فرمايد: يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ قَد جاءَكُم‌ رَسُولُنا يُبَيِّن‌ُ لَكُم‌ كَثِيراً مِمّا كُنتُم‌ تُخفُون‌َ مِن‌َ الكِتاب‌ِ مائده‌ آيه 18 خداوند ‌اينکه‌ قرآن‌ مجيد ‌را‌ ‌با‌ كمال‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ و بيان‌ شيوا قضاياي‌ گذشته‌ ‌را‌ گوشزد بندگان‌ كرده‌ و كفريّاتي‌ ‌که‌ نسبت‌ بانبياء دادند تذكر داده‌ و ساحت‌ قدس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ لوث‌ ‌اينکه‌ مزخرفات‌ و كفريات‌ پاك‌ نموده‌.

فَهَل‌ مِن‌ مُدَّكِرٍ هيهات‌ ‌که‌ اينها متذكر شوند و ايمان‌ آورند و بخود آيند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 17)- و سر انجام در این آیه بر این حقیقت تأکید می‌کند که: «ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود»؟ وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ).

آری! این قرآن، هیچ پیچیدگی ندارد، و شرائط تأثیر، در آن جمع است، الفاظش شیرین و جذاب، تعبیراتش زنده و پر معنی، انذارها و بشارتهایش صریح و گویا، داستانهایش واقعی و پر محتوا، دلائلش قوی و محکم، منطقش شیوا و متین، خلاصه آنچه لازمه تأثیر گذاردن یک سخن است در آن جمع است، و به همین دلیل هر زمان دلهای آماده با آن تماس یابد، مجذوب آن می‌شود و در طول تاریخ اسلام نمونه‌های عجیب و شگفت‌انگیزی از تأثیر عمیق قرآن در دلهای آماده دیده می‌شود، که شاهد گویای این امر است.

نکات آیه

۱ - قرآن، کتابى آسان و قابل فهم براى همگان (و لقد یسّرنا القرءان)

۲ - بیدارگرى و غفلت زدایى، رسالت اصلى قرآن (و لقد یسّرنا القرءان للذّکر فهل من مدّکر)

۳ - لزوم استفاده هدایتگران از شیوه ساده گویى براى ارشاد مردم (و لقد یسّرنا القرءان للذّکر) بیان الهى، در حقیقت رهنمودى به همه هدایتگران است که باید از این شیوه استفاده کنند.

۴ - آسان سازى مفاهیم عالى قرآن در سطح فهم همگان، جلوه اى از عظمت و قدرت خداوند * (و لقد یسّرنا القرءان) جمع آمدن ضمیر متکلم «یسّرنا»، در صورتى که براى تفخیم باشد، مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

۵ - حقیقت ملکوتى قرآن، دور از درک و اندیشه توده ها * (و لقد یسّرنا القرءان للذّکر) مفهوم «لقد یسّرنا...» این است که حقایق قرآنى در مرحله نخست و قبل از آسان شدن آن، سنگین بوده است; به گونه اى که چه بسا بیشتر انسان ها از درک آن ناتوان بوده اند.

۶ - نقل داستان ها و واقعیت هاى تاریخى، در قالبى آسان و ساده، داراى تأثیرى فزون تر در خاطره توده ها * (کذّبت قبلهم قوم نوح ... و لقد یسّرنا القرءان) در صورتى که «لقد یسّرنا...» نظر به نقل داستان قوم نوح داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۷ - ترغیب مردم از سوى خداوند، براى اندیشه در قرآن (و لقد یسّرنا القرءان للذّکر فهل من مدّکر)

۸ - بهره گیرى از رهنمودهاى قرآن، در گرو هشیارى و به دور بودن از غفلت (و لقد یسّرنا القرءان ... فهل من مدّکر) این که خداوند اهل ذکر و هشیاران را به تأمل در قرآن فرامى خواند، روشن مى شود که اهل غفلت، شایستگى درک معارف آن را ندارند.

موضوعات مرتبط

  • انسان: محدوده فهم انسان ۵
  • تاریخ: روش نقل تاریخ ۶
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۳; ساده گویى در تبلیغ ۳
  • تعقل: تشویق به تعقل ۷; تعقل در قرآن ۷
  • تنبه: عوامل تنبه ۲
  • خدا: تشویقهاى خدا ۷; نشانه هاى قدرت خدا ۴
  • قرآن: حقیقت قرآن ۵; زمینه فهم قرآن ۸; سهولت فهم قرآن ۱، ۴; عظمت قرآن ۵; غفلت زدایى قرآن ۲; فهم قرآن ۵; نقش قرآن ۲; ویژگیهاى قرآن ۱، ۵
  • قصه: روش نقل قصه ۶
  • هدایتگران: مسؤولیت هدایتگران ۳
  • هوشیارى: آثار هوشیارى ۸

منابع