الحاقة ٣٨: تفاوت میان نسخهها
(QRobot edit) |
(←تفسیر) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أُقْسِم|أُقْسِمُ]] [[کلمه غیر ربط::أُقْسِم| ]] [[شامل این ریشه::قسم| ]][[ریشه غیر ربط::قسم| ]][[شامل این کلمه::بِمَا|بِمَا]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::تُبْصِرُون|تُبْصِرُونَ]] [[کلمه غیر ربط::تُبْصِرُون| ]] [[شامل این ریشه::بصر| ]][[ریشه غیر ربط::بصر| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::أُقْسِم|أُقْسِمُ]] [[کلمه غیر ربط::أُقْسِم| ]] [[شامل این ریشه::قسم| ]][[ریشه غیر ربط::قسم| ]][[شامل این کلمه::بِمَا|بِمَا]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::تُبْصِرُون|تُبْصِرُونَ]] [[کلمه غیر ربط::تُبْصِرُون| ]] [[شامل این ریشه::بصر| ]][[ریشه غیر ربط::بصر| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَلاَ أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس، به آنچه میبینید، سوگند یاد نمیکنم. | |-|صادقی تهرانی=پس، به آنچه میبینید، سوگند یاد نمیکنم. | ||
|-|معزی=پس سوگند یاد نمیکنم بدانچه بینید | |-|معزی=پس سوگند یاد نمیکنم بدانچه بینید | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Indeed, I swear by what you see.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/069038.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/069038.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الحاقة | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::38|٣٨]] | قبلی = الحاقة ٣٧ | بعدی = الحاقة ٣٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الحاقة | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::38|٣٨]] | قبلی = الحاقة ٣٧ | بعدی = الحاقة ٣٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۷: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link453 | آيات ۳۸ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link453 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره الحاقه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link454 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link454 | مقصود از سوگند به «آنچه مى بينيد و آنچه نمى بينيد»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link455 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link455 | وجه اين كه «قرآن» را، قول رسول كريم خواند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link456 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۲#link456 | معنای تهديد پيامبر«ص» به اين كه: «وَ لَو تَقَوّلَ عَلَينَا بَعضَ الأقَاوِيل...»]] | ||
}} | }} | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۹: | ||
[[رده:شگفتیهاى آفرینش]][[رده:عظمت آفرینش]][[رده:سوگندهاى خدا]][[رده:سوگند به حقایق آفرینش]] | [[رده:شگفتیهاى آفرینش]][[رده:عظمت آفرینش]][[رده:سوگندهاى خدا]][[رده:سوگند به حقایق آفرینش]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحاقة ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحاقة ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 38 سوره حاقه | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 38 سوره حاقه,حاقه 38,فَلاَ أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ,شگفتیهاى آفرینش,عظمت آفرینش,سوگندهاى خدا,سوگند به حقایق آفرینش,آیات قرآن سوره الحاقة | |||
|description=فَلاَ أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۱۵
کپی متن آیه |
---|
فَلاَ أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ |
ترجمه
الحاقة ٣٧ | آیه ٣٨ | الحاقة ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لآ أُقْسِمُ»: (نگا: واقعه / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ «35» وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ «36» لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ «37» فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ «38» وَ ما لا تُبْصِرُونَ «39» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ «40» وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ «41» وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ «42» تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «43»
پس امروز در اين جا دوستى صميمى ندارد. و نه غذايى جز خونابه. كه جز خطاكاران آن را نخورند. پس سوگند به آنچه مىبينيد. و آنچه نمىبينيد. همانا آن (قرآن) كلام رسول گرامى است. و سخن يك شاعر نيست چه كم ايمان مىآوريد.
و (همچنين) سخن كاهن و پيشگو نيست، چه كم متذكّر مىشويد. (همانا قرآن) فرستادهاى از جانب پروردگار جهانيان است.
جلد 10 - صفحه 204
نکته ها
«غِسْلِينٍ» به معناى خونابه و چركى است كه از بدن دوزخيان خارج مىشود.
مراد از «رَسُولٍ كَرِيمٍ» شخص پيامبر اسلام است، نه جبرئيل امين. زيرا در جملات بعد مىخوانيم كه او شاعر و كاهن نيست و نسبت شاعر و كاهن را به پيامبر مىدادند نه جبرئيل.
مشركان، قرآن را كتاب شعر مىشمردند و پيامبر را شاعر مىخواندند، در حالى كه از پيامبر حتى يك شعر نقل نشده است. «1»
كيفر در قيامت با گناهان متناسب است. كسى كه در دنيا براى مسكين سوز ندارد، در آخرت دوست دلسوزى ندارد. «فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ» و كسى كه در دنيا به كسى طعام نداد، در آن روز با طعام شكنجه مىشود.
بزرگترين سوگند در اين سوره است. «فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ» يعنى كل هستى، ديدنىها و نديدنىها، كه به مراتب بيش از ديدنىهاست، دنياى غيب و فرشته و جن كه ديدنى نيستند و اوج كهكشانها و اعماق درياها كه به طور طبيعى ديده نمىشوند.
قرآن به تدريج نازل شده است، زيرا كلمه تنزيل براى نزول تدريجى است. البتّه تمام قرآن، شب قدر بر قلب پيامبر نازل شد و سپس به تدريج در طول 23 سال. مثل آنكه مبلغ زيادى را يكجا در بانك مىگذارند و سپس از طريق حواله يا چك به تدريج برمىدارند.
پيامبر داراى كرامت مطلق است. «رَسُولٍ كَرِيمٍ» كرامت در برخورد با همسر، دشمن، دوست، همسايه، فقير، در سختىها و شادىها.
در سوره غاشيه آيه ششم مىخوانيم كه طعام دوزخيان چيزى جز ضريع نيست. «لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ»
و در سوره دخان مىخوانيم: «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ» «2»
و در آيه 36 مىخوانيم: «وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ»
لذا يا «زقّوم» و «ضريع» يكى است و «غسلين» نوشابه آنهاست، يعنى يك نوع غذا دارند و
«1». تفسير الميزان.
«2». دخان، 44.
جلد 10 - صفحه 205
يك نوع نوشابه.
و ممكن است هر دسته از دوزخيان يك نوع طعام داشته باشند، گروهى ضريع، گروهى زقّوم و گروهى غسلين.
پیام ها
1- دوزخيان، نه از نظر روحى در رفاه هستند «فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ» و نه از نظر جسمى. «وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ»
2- ايمان نياوردن به خداى بزرگ و بى تفاوتى نسبت به گرسنگان، خطايى نابخشودنى است. «لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ»
3- در بينش الهى تمام هستى ارزش دارد، چون مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ»
4- در ماديات، محصور نشويم، ناديدنىها بسيار است. «ما لا تُبْصِرُونَ»
5- در مديريّت از نيروهاى سالم خود، دفاع كنيد و شبهات عليه آنان را برطرف سازيد. وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ ... وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ
6- خداوند اتمام حجّت مىكند. نزول وحى از سوى پروردگار جهانيان و واسطه وحى رسول كريم است. لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ... تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
7- مبلّغ، توقّع ايمان آوردن تمام يا اكثريّت مردم را نداشته باشد. «قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ»
8- ايمان به تنهايى كافى نيست، ذكر هم لازم است. ممكن است ايمان باشد ولى انسان غافل باشد. قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ ... قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ
9- به خاطر عدم پذيرش اكثريّت، از گفتن سخن حق صرف نظر نكنيد. لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ... قَلِيلًا ما تُؤْمِنُونَ
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 206
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ (38)
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ: (نه چنان است كه كافران و معاندان گويند كه قرآن ساخته و بافته پيغمبر است) پس سوگند به آنچه مىبينند از مشهودات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ (38) وَ ما لا تُبْصِرُونَ (39) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ (40) وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ (41) وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ (42)
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (43) وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ (44) لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ (45) ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ (46) فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ (47)
وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (48) وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ (49) وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ (50) وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ (51) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (52)
جلد 5 صفحه 265
ترجمه
پس نه چنان است سوگند بآنچه مىبينيد
و آنچه نمىبينيد
همانا آن هر آينه گفتار فرستادهايست بزرگوار
و نيست آن سخن شاعرى كم است ايمان شما
و نه سخن غيبگوئى كم است تذكّر شما
قرآنى است نازل شده از جانب پروردگار جهانيان
و اگر بدروغ نسبت دهد بما برخى از سخنان را
هر آينه مؤاخذه كنيم از او بقوّت خود
پس هر آينه ميبريم از او رگ دل را
پس نميباشند از شما هيچ كسانى از او منع كنندگان
و همانا آن هر آينه پندى است براى پرهيزكاران
و همانا ما ميدانيم بدرستيكه بعضى از شما تكذيب كنندگانند
و همانا آن موجب حسرت است براى ناگرويدگان
و همانا آن راست درست يقينى است
پس تسبيح گوى بنام پروردگارت كه بزرگ است.
تفسير
كلمه لا يا زائده است براى تأكيد قسم يا براى نفى عقائد كفّار است كه ميگفتند قرآن شعر و افسانه است و در هر حال خداوند قسم ياد فرموده بآنچه مىبينند مردم از اجزاء عالم شهود و آنچه نمىبينند از عالم غيب چون همه بجاى خود خوب و آيات الهيّه ميباشند كه قرآن سخن پيام آورى است از طرف خداوند كه داراى كرامت و بزرگوارى است خواه پيغمبر اكرم باشد خواه جبرئيل امين و اوّل اظهر است و لذا فرموده آن سخن شاعر نيست كه مبناى درستى نداشته باشد چنانچه شما گمان كرديد و سخن فالگير و غيبگوى بىاساس نيست چنانچه شما تصوّر نموديد و اين براى آنستكه ايمان شما بامور حقّه كم است لذا با آنكه واضح است كه قرآن شعر نيست ايمان بآن نياورديد و نيز براى آنستكه تذكّر و تدبّر و تفكّر شما در امور كم است و لذا با آنكه بتأمّل و نظر معلوم ميشود اخبار غيبيّه قرآن از قبيل كهانت و غيبگوئى نيست متذكّر نشديد و كلمه ما در قليلا ما محتمل است مصدريّه باشد و محتمل است زائده باشد و قليلا صفت ايمانا يا تذكّرا كه محذوف
جلد 5 صفحه 266
شده است ميباشد و براى آنكه تصوّر نشود كه قرآن سخن پيغمبر است كه از پيش خود گفته فرموده آن منزل از پروردگار جهانيان است بتوسط جبرئيل امين و اگر پيغمبر از پيش خود سخنى در آورد و نسبت بما دهد ما دست راست او را ميگيريم و رگ قلبش را قطع ميكنيم چون گفتهاند معمول سلاطين اگر ميخواستند كسى را بذلّت بكشند اين بوده و بنابراين باء در باليمين زائده است ولى ظاهرا مراد از اخذ مؤاخذه و انتقام باشد و مراد از يمين قوّت و قدرت چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه مراد انتقام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بقوّت الهى است و بعد از آنكه خداوند بخواهد اين معامله را با پيغمبر خود بنمايد احدى از بندگان نميتوانند جلوگيرى از آن نمايند و عذاب خدا و انتقام او را از آنحضرت دفع كنند و قرآن موجب تذكّر و پند و عبرت است براى اهل تقوى و پرهيزكارى چون آنها از آن بهرهمند ميشوند نه غير آنان كه تدبّر و تفكّر در آيات آن نمينمايند و خدا ميداند كه بعضى از مردم تكذيب ميكنند كه قرآن كلام خدا باشد و بعضى تصديق مينمايند آنرا و آنها كمند لذا حكم بكمى ايمان و تذكّر آنان قبلا فرموده بود ولى مفسّرين گفتهاند مراد از قلّت تذكّر و ايمان در آن دو آيه نفى آن دو است يعنى ايمان و تذكّر نداريد و ظاهرا بملاحظه آنستكه مخاطبين را منحصر بكفّار دانستهاند با آنكه خداوند در اين آيه بعموم آن تصريح فرموده و به بيانيكه در ذيل آن دو آيه بدوا گذشت و بتقريب اخير محلّى براى ارتكاب اين خلاف ظاهر باقى نميماند و همانا قرآن موجب حسرت و ندامت است براى كفّار در روز قيامت كه چرا ايمان بآن نياوردند و از ثواب آن محروم ماندند و آن سخن راست و درستى است كه متيقّن و بىشبهه و شكّ است نزد اهل حق و حقيقت پس پيغمبر اكرم بايد تنزيه و تقديس نمايد پروردگار خود را از آنكه راضى باشد كه كسى سخنى را بدروغ نسبت باو دهد براى شكرگزارى از آنكه قرآن حقّ و متيقّن را باو وحى فرموده و در بعضى از روايات تنزيل من ربّ العالمين و انّه لتذكرة للمتّقين و انّه لحقّ اليقين با ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و انّه لحسرة على الكافرين با خود آنحضرت و انّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين با اعداء او تطبيق شده و فرمودهاند و لو تقوّل علينا بعض الأقاويل تا آخر
جلد 5 صفحه 267
در ردّ كسانى است كه ميگفتند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را از پيش خود بخلافت نصب نموده و اللّه اعلم ببواطن آياته. در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سوره الحاقه را زياد بخوانيد چون خواندن آن در نمازهاى واجب و مستحبّ از ايمان بخدا و رسول است و موجب آنستكه دين خواننده از او گرفته نشود تا خدا را ملاقات نمايد و در ثواب الاعمال از امام صادق (ع) اينمعنى نقل شده علاوه بر آنكه اين براى آنستكه در شأن امير المؤمنين عليه السّلام و معاويه عليه الهاويه نازل شده و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 268
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلا أُقسِمُ بِما تُبصِرُونَ (38) وَ ما لا تُبصِرُونَ (39) إِنَّهُ لَقَولُ رَسُولٍ كَرِيمٍ (40)
قسم نميخورم بآنچه شما ميبينيد و آنچه نميبينيد محققا اينکه كتاب هر آينه قول رسول محترم است.
فَلا أُقسِمُ بعضي گفتند: لا زائده است براي تأكيد آورده و معني فاقسم است، بعضي گفتند: چون قسم بايد باللّه باشد پس بغير خدا قسم نميخورم، بعضي گفتند:
معني نبايد بغير خدا قسم ياد كرد که مشركين به لات و عزي قسم ميخوردند. لكن
جلد 17 - صفحه 175
تحقيق اينکه است که قسم در موردي است که امر مشتبه باشد و معلوم نباشد بخواهند بقسم اثبات كنند اما امري که واضح و هويدا است و بديهي است احتياج بقسم ندارد نفس وضوح و بديهتش كافي است بر ثبوت احتياج بقسم ندارد.
بِما تُبصِرُونَ از عالم ماديات از اجسام و اعراض از جمادات و نباتات و حيوانات و انسان از سفليات و علويات.
وَ ما لا تُبصِرُونَ از عالم انوار و ارواح و نفوس بلكه ملائكه و جن و عالم مثال و صفات نفسانيه باطنيه و بالجمله جميع مكونات و مخلوقات چه ديدني باشد چه نباشد.
إِنَّهُ لَقَولُ رَسُولٍ كَرِيمٍ محققا اينکه قرآن مجيد گفتار رسول محترم است، بعضي گفتند: مراد از رسول جبرئيل است که روح الامين است که در جاي ديگر ميفرمايد:
وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ شعراء آيه 92 الي 95. و لكن ظاهر بقرينه آيات بعد اينكه مراد حضرت رسالت است اشاره به اينكه قرآن فرستاده خدا است که مقام رسالت او است به وظيفه رسالت خود عمل ميفرمايد، و معناي كريم جامع جميع خصال خير است علما و اخلاقا و عملا که در جميع مخلوقات عديل و نظير و مثل و مانند ندارد و در درجه بعد از او امير المؤمنين و ائمه طاهرين و صديقه طاهره و بعد از آنها انبياء و ملائكه و علماء حقه هستند و اينکه قرآن مجيد فرستاده باين رسول است نه آنچه كفار و مشركين نسبت دادند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 38)- این قرآن قطعا کلام خداست به دنبال بحثهائی که در آیات گذشته پیرامون قیامت و سرنوشت مؤمنان و کافران بود، در اینجا بحث گویائی پیرامون قرآن مجید و نبوت بیان میکند، تا بحث «نبوت» و «معاد» مکمل یکدیگر باشند.
نخست میفرماید: «سوگند به آنچه میبینید»! (فلا اقسم بما تبصرون).
نکات آیه
۱ - سوگند مؤکد خداوند، به تمامى پدیده ها و حقایق دیدنى و شناختنى جهان هستى (فلاأُقسم بما تبصرون) درباره «لا» در «لااُقسم» و امثال آن، مفسران توجیهات چندى ذکر کرده اند; از جمله این که «لا» زاید و براى تأکید «اُقسم» است.
۲ - پدیده ها و حقایق دیدنى و شناختنى عالم، بس عظیم و شگفت آور (باللّه العظیم ... فلاأُقسم بما تبصرون) سوگند خداوند بزرگ، بر پدیده هاى دیدنى و... نشان دهنده بزرگى و عظمت آنها است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: شگفتیهاى آفرینش ۲; عظمت آفرینش ۲
- خدا: سوگندهاى خدا ۱
- سوگند: سوگند به حقایق آفرینش ۱
منابع