گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
==آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون ==
==آيات ۱-۱۱، سوره مؤ منون ==
سوره مؤ منون مكى است ، و صدوهجده آيه دارد
سوره مؤ منون مكى است ، و صدوهجده آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(۱)
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(۱)
الَّذِينَ هُمْ فى صلاتهِمْ خَشِعُونَ(۲)
الَّذِينَ هُمْ فى صلاتهِمْ خَشِعُونَ(۲)
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ(۳)
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ(۳)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ(۴)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ(۴)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ(۵)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ(۵)
إِلا عَلى أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(۶)
إِلا عَلى أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنهُمْ فَإِنهُمْ غَيرُ مَلُومِينَ(۶)
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(۷)
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِك فَأُولَئك هُمُ الْعَادُونَ(۷)
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ(۸)
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ(۸)
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ(۹)
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ(۹)
أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ(۱۰)
أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ(۱۰)
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(۱۱)
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(۱۱)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
به نام خداى بخشنده مهربان همانا اهل ايمان پيروز و رستگار شدند(۱)
به نام خداى بخشنده مهربان همانا اهل ايمان پيروز و رستگار شدند(۱)
خط ۶۹: خط ۷۱:
از اينجا روشن مى شود كه ايمان به خدا هم وقتى اثر خود را مى بخشد و آدمى را به اعمال صالح و صفات پسنديده نفسانى از قبيل خشيت و خشوع و اخلاص و امثال آن مى كشاند كه انگيزه هاى باطل و مكرهاى شيطانى بر آن غلبه نكند. و يا به عبارت ديگر، ايمان ما مقيد به يك حال معين نباشد، هم چنانكه خداى تعالى بدان اشاره فرموده است : «'''و من النّاس من يعبد اللّه على حرف '''»
از اينجا روشن مى شود كه ايمان به خدا هم وقتى اثر خود را مى بخشد و آدمى را به اعمال صالح و صفات پسنديده نفسانى از قبيل خشيت و خشوع و اخلاص و امثال آن مى كشاند كه انگيزه هاى باطل و مكرهاى شيطانى بر آن غلبه نكند. و يا به عبارت ديگر، ايمان ما مقيد به يك حال معين نباشد، هم چنانكه خداى تعالى بدان اشاره فرموده است : «'''و من النّاس من يعبد اللّه على حرف '''»
پس ، مؤ من وقتى على الاطلاق مؤ من است كه آنچه مى كند مبتنى بر اساسى حقيقى و واقعى و مقتضاى ايمان باشد چون ايمان اقتضا دارد كه اگر انسان عبادت مى كند خشوع داشته باشد، و هر كارى كه مى كند خالى از لغو و امثال آن باشد.
پس ، مؤ من وقتى على الاطلاق مؤ من است كه آنچه مى كند مبتنى بر اساسى حقيقى و واقعى و مقتضاى ايمان باشد چون ايمان اقتضا دارد كه اگر انسان عبادت مى كند خشوع داشته باشد، و هر كارى كه مى كند خالى از لغو و امثال آن باشد.
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ
<span id='link6'><span>
<span id='link6'><span>
==مراد از لغو و اعراض از لغو در آيه شريفه ==
==مراد از لغو و اعراض از لغو در آيه شريفه ==
خط ۸۵: خط ۸۷:
و از همين جا روشن مى شود كه وصف
و از همين جا روشن مى شود كه وصف
مؤ منين به اعراض از لغو كنايه است از علو همت ايشان ، و كرامت نفوسشان .
مؤ منين به اعراض از لغو كنايه است از علو همت ايشان ، و كرامت نفوسشان .
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَعِلُونَ
معنا و وجه «'''والذين هم للزكوة فاعلون '''»
معنا و وجه «'''والذين هم للزكوة فاعلون '''»
نام بردن زكات با نماز، قرينه است بر اينكه مقصود از زكات همان معناى معروف (انفاق مالى ) است ، نه معناى لغوى آن كه تطهير نفس از رذائل اخلاقى مى باشد.
نام بردن زكات با نماز، قرينه است بر اينكه مقصود از زكات همان معناى معروف (انفاق مالى ) است ، نه معناى لغوى آن كه تطهير نفس از رذائل اخلاقى مى باشد.
خط ۹۶: خط ۹۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۱ </center>
فقراء و مساكين از بزرگترين و قويترين عاملها براى رسيدن به اين هدف است .
فقراء و مساكين از بزرگترين و قويترين عاملها براى رسيدن به اين هدف است .
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ... هُمُ الْعَادُونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظونَ... هُمُ الْعَادُونَ
كلمه «'''فروج '''» جمع فرج است - و به طورى كه گفته اند - به معناى عورت زن و مرد است ، كه مردم از بردن نام آنها شرم مى كنند. و حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن .
كلمه «'''فروج '''» جمع فرج است - و به طورى كه گفته اند - به معناى عورت زن و مرد است ، كه مردم از بردن نام آنها شرم مى كنند. و حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است ، از قبيل زنا و لواط و يا جمع شدن با حيوانات و امثال آن .
«'''الاّ على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين '''» - اين جمله استثناء از حفظ فروج است . «'''ازواج '''» به معناى زنان حلال ، و «'''ماملكت ايمانهم به معناى كنيزان مملوك است و معنايش اين است كه مواقعه با زنان خود و يا با كنيزان مملوك ، ملامت ندارد.
«'''الاّ على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين '''» - اين جمله استثناء از حفظ فروج است . «'''ازواج '''» به معناى زنان حلال ، و «'''ماملكت ايمانهم به معناى كنيزان مملوك است و معنايش اين است كه مواقعه با زنان خود و يا با كنيزان مملوك ، ملامت ندارد.
((فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون '''» - اين آيه تفريع است بر مطالب قبل يعنى مستثنى و مستثنى منه - و معنايش اين است كه : وقتى مقتضاى ايمان اين شد كه به كلى فروج خود را حفظ كنند مگر تنها از دو طايفه از زنان ، پس هر كس با غير اين دو طايفه مساس و ارتباط پيدا كند، متجاوز از حد ود خدا شناخته مى شود، حدودى كه خداى تعالى براى مؤ منين قرار داده است .
((فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون '''» - اين آيه تفريع است بر مطالب قبل يعنى مستثنى و مستثنى منه - و معنايش اين است كه : وقتى مقتضاى ايمان اين شد كه به كلى فروج خود را حفظ كنند مگر تنها از دو طايفه از زنان ، پس هر كس با غير اين دو طايفه مساس و ارتباط پيدا كند، متجاوز از حد ود خدا شناخته مى شود، حدودى كه خداى تعالى براى مؤ منين قرار داده است .
در سابق در ذيل آيه «'''و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشة و ساء سبيلا'''» در جلد سيزدهم اين كتاب كلامى پيرامون زنا و اينكه نوع بشرى را فاسد مى كند مطرح كرديم .
در سابق در ذيل آيه «'''و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشة و ساء سبيلا'''» در جلد سيزدهم اين كتاب كلامى پيرامون زنا و اينكه نوع بشرى را فاسد مى كند مطرح كرديم .
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ لاَمَنَتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ
معناى «'''امانت '''» و داخل «'''عهد'''» و مراد از رعايت آن دو (والذين هم لا ماناتهم و عهدهم راعون)
معناى «'''امانت '''» و داخل «'''عهد'''» و مراد از رعايت آن دو (والذين هم لا ماناتهم و عهدهم راعون)
«'''امانت '''» در اصل مصدر است ، ولى بسيار مى شود كه به آن چيزى كه سپرده شده - چه مال و چه اسرار و امثال آن - نيز امانت مى گويند و در آيه شريفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صيغه جمع آورده ، شايد براى آن باشد كه دلالت بر همه اقسام امانتها كه در بين مردم داير است بكند. و چه بسا گفته باشند: امانات شامل تمامى تكاليف الهى كه در بشر به وديعه سپرده شده و نيز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر مى شود - كه بايد در كارهايى كه مايه رضاى خدا است به كار بست - و نيز شامل هر نعمت و مالى است كه به آدمى داده شده ولى اين احتمال از نظر لفظ خالى از بعد نيست ، هر چند كه از نظر تجزيه و تحليل معنا، عموميت دادن آن صحيح مى باشد.
«'''امانت '''» در اصل مصدر است ، ولى بسيار مى شود كه به آن چيزى كه سپرده شده - چه مال و چه اسرار و امثال آن - نيز امانت مى گويند و در آيه شريفه هم مقصود همان است و اگر آن را به صيغه جمع آورده ، شايد براى آن باشد كه دلالت بر همه اقسام امانتها كه در بين مردم داير است بكند. و چه بسا گفته باشند: امانات شامل تمامى تكاليف الهى كه در بشر به وديعه سپرده شده و نيز شامل اعضاء و جوارح و قواى بشر مى شود - كه بايد در كارهايى كه مايه رضاى خدا است به كار بست - و نيز شامل هر نعمت و مالى است كه به آدمى داده شده ولى اين احتمال از نظر لفظ خالى از بعد نيست ، هر چند كه از نظر تجزيه و تحليل معنا، عموميت دادن آن صحيح مى باشد.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۳:
كلمه «'''رعايت '''» به معناى حفظ است . و بعضى گفته اند: اصل اين كلمه به معناى محافظت از حيوانات است ، يا به اينكه آنها را غذا دهند، غذايى كه حافظ حيات آنها باشد، و يا به اينكه از خطر دشمن و درنده نگاه بدارند و آنگاه در مطلق حفظ استعمال شده است . و بعيد نيست كه عكس اين مطلب به ذهن نزديكتر باشد، يعنى كلمه مورد بحث در اصل به معناى مطلق حفظ بوده و سپس در خصوص حفظ حيوانات استعمال شده باشد.
كلمه «'''رعايت '''» به معناى حفظ است . و بعضى گفته اند: اصل اين كلمه به معناى محافظت از حيوانات است ، يا به اينكه آنها را غذا دهند، غذايى كه حافظ حيات آنها باشد، و يا به اينكه از خطر دشمن و درنده نگاه بدارند و آنگاه در مطلق حفظ استعمال شده است . و بعيد نيست كه عكس اين مطلب به ذهن نزديكتر باشد، يعنى كلمه مورد بحث در اصل به معناى مطلق حفظ بوده و سپس در خصوص حفظ حيوانات استعمال شده باشد.
و كوتاه سخن اينكه : آيه مورد بحث مؤ منين را به حفظ امانت و خيانت نكردن به آن و حفظ عهد و نشكستن آن ، توصيف مى كند و حق ايمان هم همين است كه مؤ من را به رعايت عهد و امانت وادار سازد، چون در ايمان معناى سكون و استقرار و اطمينان نهفته ، وقتى انسان كسى را امين دانست و يقين كرد كه هرگز خيانت ننموده پيمان نمى شكند، قهرا دلش بر آنچه يقين يافته مستقر و ساكن و مطمئن مى شود و ديگر تزلزلى به خود راه نمى دهد.
و كوتاه سخن اينكه : آيه مورد بحث مؤ منين را به حفظ امانت و خيانت نكردن به آن و حفظ عهد و نشكستن آن ، توصيف مى كند و حق ايمان هم همين است كه مؤ من را به رعايت عهد و امانت وادار سازد، چون در ايمان معناى سكون و استقرار و اطمينان نهفته ، وقتى انسان كسى را امين دانست و يقين كرد كه هرگز خيانت ننموده پيمان نمى شكند، قهرا دلش بر آنچه يقين يافته مستقر و ساكن و مطمئن مى شود و ديگر تزلزلى به خود راه نمى دهد.
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صلَوَتهِمْ يحَافِظونَ
«'''صلوات '''» جمع «'''صلوة : نماز'''» است . و اينكه فرموده : نماز را محافظت مى كنند خود قرينه اين است كه مراد محافظت از عدد آن است پس مؤ منين محافظت دارند كه يكى از نمازهايشان فوت نشود و دائما مراقب آنند. حق ايمان هم همين است كه مؤ منين را به چنين مراقبتى بخواند.
«'''صلوات '''» جمع «'''صلوة : نماز'''» است . و اينكه فرموده : نماز را محافظت مى كنند خود قرينه اين است كه مراد محافظت از عدد آن است پس مؤ منين محافظت دارند كه يكى از نمازهايشان فوت نشود و دائما مراقب آنند. حق ايمان هم همين است كه مؤ منين را به چنين مراقبتى بخواند.
و به همين جهت كلمه «'''صلوة '''» را در اينجا با صيغه جمع آورده و در جمله «'''فى صلاتهم خاشعون '''» مفرد، براى اينكه خشوع در جنس ‍ نماز، به طور مساوى شامل همه است ، و ديگر لازم نيست كه جمع آورده شود.
و به همين جهت كلمه «'''صلوة '''» را در اينجا با صيغه جمع آورده و در جمله «'''فى صلاتهم خاشعون '''» مفرد، براى اينكه خشوع در جنس ‍ نماز، به طور مساوى شامل همه است ، و ديگر لازم نيست كه جمع آورده شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۳ </center>
أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ
أُولَئك هُمُ الْوَرِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْس هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ
كلمه «'''فردوس '''» يه معناى بالاى بهشت است ، كه معناى آن و پاره اى از خصوصياتش در ذيل آيه «'''كانت لهم جنات الفردوس ‍ نزلا'''» گذشت .
كلمه «'''فردوس '''» يه معناى بالاى بهشت است ، كه معناى آن و پاره اى از خصوصياتش در ذيل آيه «'''كانت لهم جنات الفردوس ‍ نزلا'''» گذشت .
و جمله «'''الّذين يرثون ...'''» بيان كلمه «'''وارثون '''» است و «'''وراثت مؤ منين فردوس را'''» به معناى اين است كه فردوس براى مؤ منين باقى و هميشگى است ، چرا كه اين احتمال مى رفت كه ديگران هم با مؤ منين شركت داشته باشند، و يا اصلا غير مؤ منين صاحب آن شوند بعد از آنها خداوند آن را به ايشان اختصاص داده و منتقل نموده است .
و جمله «'''الّذين يرثون ...'''» بيان كلمه «'''وارثون '''» است و «'''وراثت مؤ منين فردوس را'''» به معناى اين است كه فردوس براى مؤ منين باقى و هميشگى است ، چرا كه اين احتمال مى رفت كه ديگران هم با مؤ منين شركت داشته باشند، و يا اصلا غير مؤ منين صاحب آن شوند بعد از آنها خداوند آن را به ايشان اختصاص داده و منتقل نموده است .
خط ۱۴۵: خط ۱۴۷:
با اين حال اگر چنانچه تمتع ازدواج نباشد و زن متعه همسر مشروع آدمى نباشد بايد آنان زناكار باشند، و اين به ضرورت ثابت است كه عقد تمتع در مكه قبل از هجرت مورد عمل بوده و همچنين در مدينه بعد از هجرت فى الجمله به آن عمل مى كردند و لازمه زنا بودن آن اين است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) اين زنا را به مقتضاى ضرورتى حلال كرده باشد.
با اين حال اگر چنانچه تمتع ازدواج نباشد و زن متعه همسر مشروع آدمى نباشد بايد آنان زناكار باشند، و اين به ضرورت ثابت است كه عقد تمتع در مكه قبل از هجرت مورد عمل بوده و همچنين در مدينه بعد از هجرت فى الجمله به آن عمل مى كردند و لازمه زنا بودن آن اين است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) اين زنا را به مقتضاى ضرورتى حلال كرده باشد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش