گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
و در مجمع البيان گفته: «مَدحُور» از ماده «دَحر»، به معناى دور كردن است. و «مدحور»، يعنى مطرود و دور شده. اين كه گفته مى شود: «اللَّهُمَّ ادحِر عَنَّا الشَّيطَانَ»، يعنى: خدايا! شيطان را از ما دور كن.
و در مجمع البيان گفته: «مَدحُور» از ماده «دَحر»، به معناى دور كردن است. و «مدحور»، يعنى مطرود و دور شده. اين كه گفته مى شود: «اللَّهُمَّ ادحِر عَنَّا الشَّيطَانَ»، يعنى: خدايا! شيطان را از ما دور كن.


==مراد از «اراده عاجلة» در آيه: «مَن كَانَ يُرِيدُ العَاجِلَة عَجَّلنَا لَهُ فِيهَا...»==
==مراد از «خواستن عاجلة»، در آيه: «مَن كَانَ يُرِيدُ العَاجِلَة عَجَّلنَا لَهُ فِيهَا...»==
خداوند متعال بعد از آن كه سنت خود را در تعذيب دنيوى، پس از دعوت رسالت، بيان نمود و متذكر شد كه همواره امت هاى انسانى را به سوى ايمان و عمل صالح راهنمایى مى كند، و در آخر اگر به فساد و إفساد پرداختند، رسولى مى فرستد، و اگر باز هم طغيان و فسق ورزيدند، به عذاب دسته جمعيشان مبتلامى سازد، اينك در اين آيه، به بيان سنّتش در عذاب اخروى و ثواب آن مى پردازد، در يك آيه بعد، عذاب اخروى را و در آيه بعد از آن، ملاك ثواب اخروى را و در آيه اى ديگر، خلاصه گفتار و اصل كلّى در اين باب را بيان مى فرمايد.
خداوند متعال بعد از آن كه سنت خود را در تعذيب دنيوى، پس از دعوت رسالت، بيان نمود و متذكر شد كه همواره امت هاى انسانى را به سوى ايمان و عمل صالح راهنمایى مى كند، و در آخر اگر به فساد و إفساد پرداختند، رسولى مى فرستد، و اگر باز هم طغيان و فسق ورزيدند، به عذاب دسته جمعيشان مبتلامى سازد، اينك در اين آيه، به بيان سنّتش در عذاب اخروى و ثواب آن مى پردازد، در يك آيه بعد، عذاب اخروى را و در آيه بعد از آن، ملاك ثواب اخروى را و در آيه اى ديگر، خلاصه گفتار و اصل كلّى در اين باب را بيان مى فرمايد.


خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
و اين آيه، هر چند كه وضعيت دنياطلبان و غافلان از آخرت را بيان مى كند، وليكن بايد بدانيم كه مراتب دنيا طلبى و انكار آخرت مختلف است. يكى، هم از ناحيه زبان چنين است و هم از ناحيه عمل. و ديگرى، در مرحله عمل چنين است، هرچند لسانا به نشئۀ آخرت گواهى مى دهد. جملۀ «وَ لَلآخِرَةُ أكبَرُ دَرَجَاتٍ...» كه به زودى مى آيد، نيز اين اختلاف را تصديق مى كند.
و اين آيه، هر چند كه وضعيت دنياطلبان و غافلان از آخرت را بيان مى كند، وليكن بايد بدانيم كه مراتب دنيا طلبى و انكار آخرت مختلف است. يكى، هم از ناحيه زبان چنين است و هم از ناحيه عمل. و ديگرى، در مرحله عمل چنين است، هرچند لسانا به نشئۀ آخرت گواهى مى دهد. جملۀ «وَ لَلآخِرَةُ أكبَرُ دَرَجَاتٍ...» كه به زودى مى آيد، نيز اين اختلاف را تصديق مى كند.


«'''وَ مَنْ أَرَادَ الاَخِرَةَ وَ سعَى لهََا سعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك كانَ سعْيُهُم مَّشكُوراً'''»:
«'''وَ مَنْ أَرَادَ الاَخِرَةَ وَ سَعَى لهََا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك كانَ سَعْيُهُم مَّشكُوراً'''»:


راغب مى گويد: ((سعى (( به معناى راه رفتن به سرعت است ، البته نه به آن حدى كه دويدن شمرده شود، ودر حديث در هر كار (چه خير و چه شر) استعمال مى شود.
راغب مى گويد: «سعى»، به معناى راه رفتن به سرعت است. البته نه به آن حدّى كه دويدن شمرده شود، و در حديث، در هر كار (چه خير و چه شر) استعمال مى شود.


در باره جمله ((ومن اراد الاخرة (( بيان ما همان است كه در جمله ((من كان يريد العاجله (( گذشت ، اشكال ما هم به كلام مفسرى كه گفته است : ((معناى اينكه فرموده : ((ومن اراد الاخرة (( اين است كه آن كس كه با عمل خود آخرت را طالب باشد(( همان اشكالى است كه در گفتار مفسّر در معناى جمله ((من اراد العاجلة (( گذشت .
در باره جملۀ «وَ مَن أرَادَ الآخِرَةَ»، بيان ما همان است كه در جملۀ «مَن كَانَ يُرِيدُ العَاجِلَة» گذشت. اشكال ما هم به كلام مفسرى كه گفته است: «معناى اين كه فرموده: «وَ مَن أرَادَ الآخِرَة»، اين است كه آن كس كه با عمل خود آخرت را طالب باشد»، همان اشكالى است كه در گفتار مفسّر در معناى جملۀ «مَن أرَادَ العَاجِلَة» گذشت.
<span id='link59'><span>
<span id='link59'><span>


==اعمال آدمى اسباب اخروى هستند وبر خلاف اسباب دنيوى تخلف ناپذيرند ==
==اعمال آدمى، اسباب سعادت یا شقاوت او، در آخرت هستند ==
حرف ((لام (( در جمله ((وسعى لها سعيها(( براى اختصاص است وهمچنين اضافه ((سعى (( به ((ضمير آخرت (( اختصاص را مى رساند وچنين معنا مى دهد كه ((هر كه كوشش كند ومجدانه كوشش كند وكوششى كند كه مختص به آخرت است (( واز اين معنا چنين استفاده مى شود كه سعى براى آخرت بايد طورى باشد كه لايق به آن باشد، مثل اينكه كمال جديت را در حسن عمل به خرج دهد وحسن عمل را هم از عقل قطعى ويا حجت شرعى گرفته باشد، ومعناى جمله ((وهومؤ من (( اين است كه اين سعى را در حالى كند كه ايمان به خدا داشته باشد، واين خود مستلزم توحيد وايمان به نبوت ومعاد است ، زيرا كسى كه اعتراف به يكى از اين سه اصل نداشته باشد خداى سبحان اورا در كلام مجيدش مؤ من به خود نمى داند، وآيات قرآنى در اين باره بسيار است .
حرف «لام» در جملۀ «وَ سَعَى لَهَا سَعيَهَا» براى اختصاص است و همچنين اضافۀ «سَعى» به «ضمير آخرت»، اختصاص را مى رساند و چنين معنا مى دهد كه: «هر كه كوشش كند و مجدّانه كوشش كند و كوششى كند كه مختص به آخرت است».
به فرض اينكه از آيات مذكور هم كه چشم پوشى كنيم تقييد به جمله ((وهومؤ من (( براى رساندن اين معنا كافى است ، زيرا كسى كه آخرت بخواهد وكارهاى مخصوص به آن را مجدانه انجام دهد قطعا ايمان به خدا وبه وراى دنيا دارد.
 
واگر تقييد مذكور به منظور رساندن صحت ايمان ، كه خود مستلزم اعتقاد به توحيد ونبوت است نبود، هيچ وجه ديگرى براى آن متصوّر نمى شد، پس تنها تقييد به ايمان ، به ساير آيات قرآنى در اين باره كمك مى كند.  
و از اين معنا چنين استفاده مى شود كه «سَعى» براى آخرت، بايد طورى باشد كه لايق به آن باشد. مثل اين كه كمال جدّيت را در حُسن عمل به خرج دهد و حُسن عمل را هم از عقل قطعى و يا حجّت شرعى گرفته باشد.
 
و معناى جملۀ «وَ هُوَ مُؤمِنٌ»، اين است كه اين سعى را در حالى كند كه ايمان به خدا داشته باشد، و اين خود مستلزم توحيد و ايمان به نبوت و معاد است. زيرا كسى كه اعتراف به يكى از اين سه اصل نداشته باشد، خداى سبحان، او را در كلام مجيدش، مؤمن به خود نمى داند، و آيات قرآنى در اين باره بسيار است.
 
به فرض اين كه از آيات مذكور هم كه چشم پوشى كنيم، تقييد به جملۀ «وَ هُوَ مُؤمِنٌ» براى رساندن اين معنا كافى است. زيرا كسى كه آخرت بخواهد و كارهاى مخصوص به آن را مجدّانه انجام دهد، قطعا ايمان به خدا و به وراى دنيا دارد.
 
و اگر تقييد مذكور به منظور رساندن صحت ايمان، كه خود مستلزم اعتقاد به توحيد و نبوت است نبود، هيچ وجه ديگرى براى آن متصوّر نمى شد. پس تنها تقييد به ايمان، به ساير آيات قرآنى در اين باره كمك مى كند.  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۹۰ </center>
ومعناى جمله ((فاولئك كان سعيهم مشكورا(( اين است كه خداوند عمل چنين كسانى را به بهترين وجه قبول نموده وكوشش آنان را مى ستايد وستايش خدا در برابر عمل بنده ، عبارت است از تفضل اوبر بنده اش .
و معناى جملۀ «فَأُولَئِكَ كَانَ سَعيُهُم مَشكُوراً» اين است كه خداوند عمل چنين كسانى را به بهترين وجه قبول نموده و كوشش آنان را مى ستايد، و ستايش خدا در برابر عمل بنده، عبارت است از تفضّل او بر بنده اش.




۱۴٬۴۰۱

ویرایش