گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۵ </center>
وسيله يكى از اين دوبه گروه صالحان از مؤ منين ملحق شود، ودر جاى ديگر در حق اين طايفه فرموده : ((واخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاصالحا واخر سيئا عسى اللّه ان يتوب عليهم (( ونيز فرموده : ((و اخرون مرجون لامر اللّه اما يعذبهم واما يتوب عليهم ((
تا به وسيلۀ يكى از اين دو، به گروه صالحان از مؤمنان ملحق شود. و در جاى ديگر، در حق اين طايفه فرموده: «وَ آخَرُونَ اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللّهُ أن يَتُوبَ عَلَيهِم». و نيز فرموده: «وَ آخَرُونَ مُرجَونَ لأمرِ اللّهِ إمَّا يُعَذِّبَهُم وَ إمَّا يَتُوبَ عَلَيهِم».
آرى ، اين طايفه با طايفه اى كه هم ايمان دارند وهم عمل صالح ، در اين جهت شركت دارند كه خدا به پاداش اينكه ايمان آوردند ايشان را بر حق پايدار مى نمايد، همچنانكه فرمود: ((وبشر الّذين آمنوا ان لهم قدم صدق عند ربهم (( ونيز فرمود: ((يثبت اللّه الّذين آمنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا وفى الاخرة ((


«'''وَ أَنَّ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَاباً أَلِيماً'''»:
آرى، اين طايفه با طايفه اى كه هم ايمان دارند و هم عمل صالح، در اين جهت شركت دارند كه خدا به پاداش اين كه ايمان آوردند، ايشان را بر حق پايدار مى نمايد، همچنان كه فرمود: «وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أنَّ لَهُم قَدَمَ صِدقٍ عِندَ رَبِّهِم». و نيز فرمود: «يُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالقَولِ الثَّابِتِ فِى الحَيَوةِ الدُّنيَا وَ فِى الآخِرَةِ».


((اعتاد(( به معناى ((اعداد وتهيه كردن ((است كه از ((عتاد(( (به بفتح عين ) گرفته شده است ، وبه طورى كه راغب مى گويد به معناى ((ذخيره كردن چيزى است (( قبل از رسيدن وقت حاجت ونياز به آن .
«'''وَ أَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَاباً أَلِيماً'''»:
از سياق آيه چنين برمى آيد كه جمله مورد بحث ، عطف باشد به جمله ((ان لهم ...(( كه در آيه قبل بود وتقديرش چنين است : ((قرآن بشارت مى دهد كسانى را كه عمل صالح كردند به اينكه همانا براى آنان است اجرى بزرگ وبراى كسانى كه ايمان به آخرت نياورند عذابى دردناك ذخيره كرده ايم (( اگر عذاب كفار را براى مؤ منين بشارت داده از اين جهت است كه عذاب ايشان انتقامى است كه خدا از دشمنان دين مى گيرد وباعث روشنى ديدگان مؤ منين مى شود.


حال چرا از اوصاف اين طايفه ، تنها ((ايمان نياوردن به آخرت (( را ذكر كرده با اينكه كفر، با انكار غير آخرت - مثل انكار توحيد يا نبوت - نيز تحقق مى يابد؟ جوابش اين است كه چون سياق كلام در بيان اثرى است كه دين قيم به دنبال دارد وبا انكار معاد ديگر خاصيت واثرى براى دين قيم باقى نمى ماند، هر چند منكر معاد قائل به وحدانيت خداوند و ساير معارف حق باشد، وبه همين جهت است كه مى بينيم خداى تعالى فراموش كردن قيامت را ريشه تمامى گمراهيها ناميده وفرمود: ((ان الّذين يضلون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب ((
«إعتا»، به معناى «إعداد و تهيه كردن» است، كه از «عَتَاد» (به فتح عين) گرفته شده است، و به طورى كه راغب مى گويد، به معناى «ذخيره كردن چيزى است» قبل از رسيدن وقت حاجت و نياز به آن.
 
از سياق آيه چنين بر مى آيد كه: جملۀ مورد بحث، عطف باشد به جملۀ «أنَّ لَهُم...»، كه در آيه قبل بود و تقديرش چنين است: «قرآن بشارت مى دهد كسانى را كه عمل صالح كردند، به اين كه همانا براى آنان است اجرى بزرگ، و براى كسانى كه ايمان به آخرت نياورند، عذابى دردناك ذخيره كرده ايم».
 
اگر عذاب كفار را براى مؤمنان بشارت داده، از اين جهت است كه عذاب ايشان، انتقامى است كه خدا از دشمنان دين مى گيرد و باعث روشنى ديدگان مؤمنان مى شود.
 
حال چرا از اوصاف اين طايفه، تنها «ايمان نياوردن به آخرت» را ذكر كرده، با اين كه كفر، با انكار غير آخرت - مثل انكار توحيد يا نبوت - نيز تحقق مى يابد؟  
 
جوابش اين است كه: چون سياق كلام، در بيان اثرى است كه دين قيّم به دنبال دارد و با انكار معاد، ديگر خاصيت و اثرى براى دين قيّم باقى نمى ماند، هرچند منكر معاد، قائل به وحدانيت خداوند و ساير معارف حق باشد. و به همين جهت است كه مى بينيم خداى تعالى، فراموش كردن قيامت را، ريشه تمامى گمراهی ها ناميده و فرمود: «إنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ لَهُم عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَومَ الحِسَاب».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۶ </center>
«'''وَ يَدْعُ الانسانُ بِالشرِّ دُعَاءَهُ بِالخَْيرِ وَ كانَ الانسانُ عجُولاً'''»:
«'''وَ يَدْعُ الإنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالخَْيرِ وَ كانَ الإنسَانُ عَجُولاً'''»:


مراد از ((دعا(( بطورى كه از سياق آيه استفاده مى شود مطلق طلب است ، چه به لفظ دعا باشد مثل ((خدايا مال واولاد بر من روزى كن و...(( وچه بدون لفظ صورت گيرد وبه صورت سعى وعمل بوده باشد، همه اينها دعا ودرخواست از خداست ، حتى اگر اين درخواست از كسى صادر شود كه به خدا معتقد نبوده وتوجهى به درخواست از خدا ندارد، چون در حقيقت غير از خدا معطى ومانعى وجود ندارد همچنانكه فرمود: ((يسله من فى السّموات والارض ونيز فرموده : ((واتيكم من كل ما سالتموه ((
مراد از «دعا»، به طورى كه از سياق آيه استفاده مى شود، مطلق طلب است، چه به لفظ دعا باشد، مثل «خدايا! مال و اولاد بر من روزى كن و...». و چه بدون لفظ صورت گيرد و به صورت سعى و عمل بوده باشد. همۀ اين ها، دعا و درخواست از خداست. حتى اگر اين درخواست از كسى صادر شود كه به خدا معتقد نبوده و توجهى به درخواست از خدا ندارد. چون در حقيقت، غير از خدا، معطى و مانعى وجود ندارد، همچنان كه فرمود: «يَسئَلُهُ مَن فِى السَّمَاواتِ وَ الأرضِ». و نيز فرموده: «وَ آتيكُم مِن كُلِّ مَا سَألتُمُوهُ».


پس به شهادت اين دوآيه ، دعا به معناى مطلق طلب است ، وحرف ((باء(( در دوكلمه : ((بالشّر(( و((بالخير(( براى چسباندن فعل به مفعول آن است ومقصود اين است كه انسان به همان نحوشر را مى خواند و آن را درخواست مى كند كه خير را مى طلبد.
پس به شهادت اين دو آيه، «دعا» به معناى مطلق طلب است، و حرف «باء» در دو كلمه: «بِالشِّر» و «بِالخَيرِ»، براى چسباندن فعل به مفعول آن است و مقصود اين است كه انسان به همان نحو شر را مى خواند و آن را درخواست مى كند كه خير را مى طلبد.
<span id='link46'><span>
<span id='link46'><span>
==بيان اين كه انسان عجول بوده وآنسان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مى باشد(و يدع الانسان بالشر دعائه بالخير) ==
==بيان اين كه انسان عجول بوده وآنسان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مى باشد(و يدع الانسان بالشر دعائه بالخير) ==
۱۳٬۹۱۶

ویرایش