گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۲: خط ۵۲:


==ادب و تواضع فراوان موسى«ع»، در برابر استاد ==
==ادب و تواضع فراوان موسى«ع»، در برابر استاد ==
مطلب عجيبى كه از اين داستان استفاده مى شود رعايت ادبى است كه موسى (عليه السلام) در مقابل استادش حضرت خضر نموده ، واين آيات آن را حكايت كرده است ، با اينكه موسى (عليه السلام) كليم الله ، ويكى از انبياى اولواالعزم وآورنده تورات بوده ، مع ذلك در برابر يك نفر كه مى خواهد به او چيز بياموزد چقدر رعايت ادب كرده است!
مطلب عجيبى كه از اين داستان استفاده مى شود، رعايت ادبى است كه موسى «عليه السلام» در مقابل استادش حضرت خضر نموده، و اين آيات آن را حكايت كرده است، با اين كه موسى «عليه السلام» كليم الله، و يكى از انبياى اولواالعزم و آورنده تورات بوده، مع ذلك در برابر يك نفر كه مى خواهد به او چيز بياموزد، چقدر رعايت ادب كرده است!


از همان آغاز برنامه تا به آخر سخنش سرشار از ادب وتواضع است.  
از همان آغاز برنامه تا به آخر، سخنش سرشار از ادب و تواضع است.  


مثلا از همان اول تقاضاى همراهى با او را به صورت امر بيان نكرد، بلكه به صورت استفهام آورده وگفت : آيا مى توانم تورا پيروى كنم؟  
مثلا: از همان اول تقاضاى همراهى با او را به صورت امر بيان نكرد، بلكه به صورت استفهام آورده و گفت: آيا مى توانم تو را پيروى كنم؟  


دوم اينكه همراهى با اورا به مصاحبت وهمراهى نخواند، بلكه آن را به صورت متابعت وپيروى تعبير كرد.
دوم اين كه: همراهى با او را به مصاحبت و همراهى نخواند، بلكه آن را به صورت متابعت و پيروى تعبير كرد.


سوم اينكه پيروى خود را مشروط به تعليم نكرد، و نگفت من تورا پيروى مى كنم به شرطى كه مرا تعليم كنى، بلكه گفت : تورا پيروى مى كنم باشد كه تو مرا تعليم كنى.  
سوم اين كه: پيروى خود را مشروط به تعليم نكرد، و نگفت: من تو را پيروى مى كنم به شرطى كه مرا تعليم كنى، بلكه گفت: تو را پيروى مى كنم، باشد كه تو مرا تعليم كنى.  


چهارم اينكه رسما خود را شاگرد او خواند.  
چهارم اين كه: رسما خود را شاگرد او خواند.  


پنجم اينكه علم اورا تعظيم كرده به مبدئى نامعلوم نسبت داد، وبه اسم وصفت معينش نكرد، بلكه گفت ((از آنچه تعليم داده شدهاى (( ونگفت از ((آنچه مى دانى ((
پنجم اين كه: علم او را تعظيم كرده، به مبدئى نامعلوم نسبت داد، و به اسم وصفت معينش نكرد، بلكه گفت: «از آنچه تعليم داده شده اى»، و نگفت: «از آنچه مى دانى».


ششم اينكه علم اورا به كلمه ((رشد(( مدح گفت و فهماند كه علم تو رشد است (نه جهل مركب و ضلالت )  
ششم اين كه: علم او را به كلمه «رشد» مدح گفت و فهماند كه علم تو رشد است. (نه جهل مركب و ضلالت).


هفتم آنچه را كه خضر به او تعليم مى دهد پاره اى از علم خضر خواند نه همه آن را و گفت: ((پاره اى از آنچه تعليم داده شدى مرا تعليم دهى (( و نگفت ((آنچه تعليم داده شدى به من تعليم دهى ((
هفتم: آنچه را كه خضر به او تعليم مى دهد، پاره اى از علم خضر خواند، نه همه آن را و گفت: «پاره اى از آنچه تعليم داده شدى، مرا تعليم دهى»، و نگفت: «آنچه تعليم داده شدى، به من تعليم دهى».


هشتم اينكه دستورات خضر را امر اوناميد، وخود را در صورت مخالفت عاصى ونافرمان اوخواند وبه اين وسيله شان استاد خود را بالابرد. نهم اينكه وعدهاى كه داد وعده صريح نبود، ونگفت من چنين وچنان مى كنم ، بلكه گفت: ان شاء الله به زودى خواهى يافت كه چنين وچنان كنم . ونيز نسبت به خدا رعايت ادب نموده ان شاء الله آورد.
هشتم اين كه: دستورات خضر را امر او ناميد، و خود را در صورت مخالفت عاصى و نافرمان او خواند و به اين وسيله، شأن استاد خود را بالا برد.  


خضر (عليه السلام) هم متقابلا رعايت ادب را نموده، اولا با صراحت او را رد نكرد، بلكه به طور اشاره به او گفت كه :
نهم اين كه: وعده اى كه داد، وعده صريح نبود، و نگفت: من چنين و چنان مى كنم، بلكه گفت: إن شاء الله، به زودى خواهى يافت كه چنين و چنان كنم. و نيز نسبت به خدا رعايت ادب نموده، إن شاء الله آورد.
 
خضر «عليه السلام» هم، متقابلا رعايت ادب را نموده، اولا با صراحت او را رد نكرد، بلكه به طور اشاره به او گفت كه: تو استطاعت بر تحمل ديدن كارهاى مرا ندارى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۷۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۷۷ </center>
تو استطاعت بر تحمل ديدن كارهاى مرا ندارى . و ثانيا وقتى موسى (عليه السلام ) وعده داد كه مخالفت نكند امر به پيروى نكرد، و نگفت : ((خيلى خوب بيا(( بلكه اورا آزاد گذاشت تا اگر خواست بيايد، و فرمود:((فان اتبعتنى - پس اگر مرا پيروى كردى (( و ثالثا به طور مطلق از سؤال نهيش نكرد، وبه عنوان صرف مولويت اورا نهى ننمود بلكه نهى خود را منوط به پيروى كرد و گفت : ((اگر بنا گذاشتى پيرويم كنى نبايد از من چيزى بپرسى (( تا بفهماند نهيش صرف اقتراح نيست بلكه پيروى او آن را اقتضاء مى كند.
 
و ثانيا: وقتى موسى «عليه السلام» وعده داد كه مخالفت نكند، امر به پيروى نكرد، و نگفت: «خيلى خوب بيا»، بلكه او را آزاد گذاشت تا اگر خواست بيايد و فرمود: «فَإن اتَّبَعتَنِى: پس اگر مرا پيروى كردى».
 
و ثالثا: به طور مطلق از سؤال نهيش نكرد، و به عنوان صرف مولويت او را نهى ننمود، بلكه نهى خود را منوط به پيروى كرد و گفت: «اگر بنا گذاشتى پيرويم كنى، نبايد از من چيزى بپرسى»، تا بفهماند نهيش صرف اقتراح نيست، بلكه پيروى او آن را اقتضاء مى كند.
<span id='link321'><span>
<span id='link321'><span>
==صبر نياوردن موسى «ع» به سكوت در برابر اعمال خضر «ع» ==
==صبر نياوردن موسى «ع» به سكوت در برابر اعمال خضر «ع» ==
«'''فَانطلَقَا حَتى إِذَا رَكِبَا فى السفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَ خَرَقْتهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْت شيْئاً إِمْراً'''»:
«'''فَانطلَقَا حَتى إِذَا رَكِبَا فى السفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَ خَرَقْتهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْت شيْئاً إِمْراً'''»:
۱۴٬۱۱۵

ویرایش