گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
«'''وَ سخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسبِّحْنَ وَ الطيرَ وَ كُنَّا فَاعِلِينَ'''»:
«'''وَ سخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ يُسبِّحْنَ وَ الطيرَ وَ كُنَّا فَاعِلِينَ'''»:


كلمۀ «تسخير»، به معناى رام كردن چيزى است به طورى كه آنچه مى كند، مطابق خواست مسخر كننده باشد. البته اين معنا غير اجبار و اكراه و قسر است، براى اين كه در فاعل اجبارى آنچه مى كند، خارج از مقتضاى اختيار و طبع او است. به خلاف فاعل مسخر شده كه آنچه مى كند، به مقتضاى طبع و اختيار خودش است. مانند هيزم و آتش كه مسخّر آدمى است، ولى نمى توان گفت آدمى هيزم را به سوختن مجبور و مكره ساخته است. و همچنين عمل اجير و مزدور، كه آنچه براى موجر مى كند، به اختيار خود مى كند. چيزى كه هست، به خاطر عقد اجاره مسخّر موجر شده است، نه مجبور است و نه مكره.
كلمۀ «تسخير»، به معناى رام كردن چيزى است به طورى كه آنچه مى كند، مطابق خواست مسخر كننده باشد. البته اين معنا غير اجبار و اكراه و قسر است، براى اين كه در فاعل اجبارى آنچه مى كند، خارج از مقتضاى اختيار و طبع او است. به خلاف فاعل مسخر شده كه آنچه مى كند، به مقتضاى طبع و اختيار خودش است.
 
مانند هيزم و آتش كه مسخّر آدمى است، ولى نمى توان گفت آدمى هيزم را به سوختن مجبور و مكره ساخته است. و همچنين عمل اجير و مزدور، كه آنچه براى موجر مى كند، به اختيار خود مى كند. چيزى كه هست، به خاطر عقد اجاره مسخّر موجر شده است، نه مجبور است و نه مكره.


از همين جا روشن مى شود كه معناى تسخير كوه ها و مرغان با داوود، كه با او تسبيح مى كنند، اين است كه كوه ها و مرغان، كه خود فى نفسه تسبيح دارند، تسبيحشان هماهنگ با تسبيح داوود باشد.
از همين جا روشن مى شود كه معناى تسخير كوه ها و مرغان با داوود، كه با او تسبيح مى كنند، اين است كه كوه ها و مرغان، كه خود فى نفسه تسبيح دارند، تسبيحشان هماهنگ با تسبيح داوود باشد.
۱۴٬۱۱۵

ویرایش