گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
يَا أَبَتِ إِنّى أَخَافُ أَن يَمَسَّك عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَانِ فَتَكُونَ لِلشيْطانِ وَلِيًّا(۴۵)
يَا أَبَتِ إِنّى أَخَافُ أَن يَمَسَّك عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَانِ فَتَكُونَ لِلشيْطانِ وَلِيًّا(۴۵)


قَالَ أَرَاغِبٌ أَنت عَنْ آلِهَتى يَا إِبْرَهِيمُ لَئن لَّمْ تَنتَهِ لاَرْجُمَنَّك وَ اهْجُرْنى مَلِيًّا(۴۶)
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنت عَنْ آلِهَتى يَا إِبْرَاهِيمُ لَئن لَّمْ تَنتَهِ لاَرْجُمَنَّك وَ اهْجُرْنى مَلِيًّا(۴۶)


قَالَ سَلَامٌ عَلَيْك سأَستَغْفِرُ لَك رَبّى إِنَّهُ كانَ بى حَفِيًّا(۴۷)
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْك سأَستَغْفِرُ لَك رَبّى إِنَّهُ كانَ بى حَفِيًّا(۴۷)
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
و نيز، داستان كناره گيرى از پدر و از مردم و خدايانشان، و اين كه خداوند به او اسحاق و يعقوب را داد، و به كلمۀ باقيه در نسلش اختصاص داد، و براى او و اعقاب او، ياد خيرى در آيندگان گذاشت كه تا روزگارى هست، نامش را به نيكى ببرند.
و نيز، داستان كناره گيرى از پدر و از مردم و خدايانشان، و اين كه خداوند به او اسحاق و يعقوب را داد، و به كلمۀ باقيه در نسلش اختصاص داد، و براى او و اعقاب او، ياد خيرى در آيندگان گذاشت كه تا روزگارى هست، نامش را به نيكى ببرند.


==معناى «صِدّيق» و «نَبِى» كه ابراهيم «ع» به آن دو وصف شده ==
«'''وَ اذْكُرْ فى الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَّبِياًّ'''»:
«'''وَ اذْكُرْ فى الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَّبِياًّ'''»:


==معناى «صِدّيق» و «نَبِى» كه ابراهيم «ع» به آن دو وصف شده ==
ظاهرا كلمۀ «صِدّيق»، مبالغه از «صدق» باشد، و «صدّيق» كسى را گويند كه در صدق مبالغه كند. يعنى آنچه را كه انجام مى دهد، مى گويد، و آنچه را كه مى گويد، انجام مى دهد، و ميان گفتار و كردارش، تناقضى نباشد و ابراهيم «عليه السلام» چنين بود.  
ظاهرا كلمۀ «صِدّيق»، مبالغه از «صدق» باشد، و «صدّيق» كسى را گويند كه در صدق مبالغه كند. يعنى آنچه را كه انجام مى دهد، مى گويد، و آنچه را كه مى گويد، انجام مى دهد، و ميان گفتار و كردارش، تناقضى نباشد و ابراهيم «عليه السلام» چنين بود.  


خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:




كلمۀ «نَبِى» بر وزن «فعيل» و مأخوذ از مادۀ «نبأ (خبر) است، و اگر انبياء را انبياء ناميده اند، بدين جهت است كه ايشان به وسيله وحى خدا از عالَم غيب خبردار هستند.  
كلمۀ «نَبِى» بر وزن «فعيل» و مأخوذ از مادۀ «نبأ» (خبر) است، و اگر انبياء را انبياء ناميده اند، بدين جهت است كه ايشان به وسيله وحى خدا از عالَم غيب خبردار هستند.  


بعضى گفته اند: كلمۀ مذكور، مأخوذ از «نبوّه»، به معناى رفعت است، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان، «نبى» خوانده اند.
بعضى گفته اند: كلمۀ مذكور، مأخوذ از «نبوّه»، به معناى رفعت است، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان، «نبى» خوانده اند.
خط ۲۵۹: خط ۲۵۹:
<span id='link62'><span>
<span id='link62'><span>


==پدر ابراهيم، آن حضرت را به بدترين كشتن ها تهديد مى كند ==
==پاسخ نرم و مسالمت آمیز ابراهيم، در برابر تهدید به قتل، توسط آذر ==
«'''قَالَ أَرَاغِبٌ أَنت عَنْ ءَالِهَتى يَا إِبْرَهِيمُ لَئن لَّمْ تَنتَهِ لاَرْجُمَنَّك وَ اهْجُرْنى مَلِيًّا'''»:
«'''قَالَ أَرَاغِبٌ أَنت عَنْ آلِهَتى يَا إِبْرَهِيمُ لَئن لَّمْ تَنتَهِ لاَرْجُمَنَّك وَ اهْجُرْنى مَلِيًّا'''»:
 
كلمۀ «رغبت»، به طورى كه در مجمع آمده، از كلمات اضداد است. يعنى اگر با لفظ «عَن» متعدى شود، به معناى نفرت از چيزى است، و اگر با لفظ «فِى» متعدى شود، به معناى ميل در آن است.


كلمه ((رغبت (( به طورى كه در مجمع آمده از كلمات اضداد است ، يعنى اگر با لف ظ ((عن (( متعدى شود به معناى نفرت از چيزى است ، و اگر با لفظ ((فى (( متعدى شود به معناى ميل در آن است ، و كلمه ((تنته (( از انتهاء و خوددارى از كارى است ، اما خوددارى بعد از آنكه او را از آن عمل نهى كرده باشند، و كلمه ((رجم (( به معناى سنگسار كردن است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۷۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۷۸ </center>
ولى معناى معروف آن كشتن به وسيله سنگباران است ، و كلمه ((هجر(( به معناى ترك و جدايى است ، و كلمه ((ملى (( به معناى روزگارى طولانى است.
و كلمۀ «تَنتَه»، از «انتهاء» و خوددارى از كارى است. اما خوددارى بعد از آن كه او را از آن عمل نهى كرده باشند. و كلمۀ «رَجم»، به معناى سنگسار كردن است، ولى معناى معروف آن، كشتن به وسيله سنگباران است. و كلمۀ «هَجر»، به معناى ترك و جدايى است، و كلمۀ «مَلِىّ»، به معناى روزگارى طولانى است.


در اين آيه پدر ابراهيم، او را تهديد به بدترين كشتن ها كرده، و آن سنگسار است كه با آن افراد رانده شده را شكنجه كرده، مى كشند، و آزر، ابراهيم را با اين كلام خود از خود طرد كرده است.
در اين آيه، پدر ابراهيم، او را تهديد به بدترين كشتن ها كرده، و آن سنگسار است كه با آن، افراد رانده شده را شكنجه كرده، مى كشند، و آزر، ابراهيم را با اين كلام خود، از خود طرد كرده است.




۱۴٬۳۷۲

ویرایش