گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
و چون علت عمده انكار ايشان اين بوده كه فكر كرده اند بدن هاى مُردگان همه با هم مخلوط گشته، و صورت ها تغيير و تبدل يافته، خاكى كه ديروز يك انسان بود، امروز خاك و فردا، خشت، و چند صباح ديگر چيز ديگر مى شود، با اين حال چگونه ممكن است بار ديگر همان انسان به همان خصوصيات موجود شود؟
و چون علت عمده انكار ايشان اين بوده كه فكر كرده اند بدن هاى مُردگان همه با هم مخلوط گشته، و صورت ها تغيير و تبدل يافته، خاكى كه ديروز يك انسان بود، امروز خاك و فردا، خشت، و چند صباح ديگر چيز ديگر مى شود، با اين حال چگونه ممكن است بار ديگر همان انسان به همان خصوصيات موجود شود؟


لذا براى دفع اين توهم، در جملۀ «عَالِم الغَيبِ لَا يَعزُبُ عَن عِلمِهِ مِثقَالَ ذَرَّةٍ فِى السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِى الأرضِ» فرموده كه: هيچ محلى براى استبعاد نيست، براى اين كه خداى تعالى، عالِم به غيب است، و كوچكترين موجود از علم او دور نيست. حتى چيزى به سنگينى يك ذرّه (معلق در فضا) در همه آسمان ها و زمين از علم او پنهان نيست، و با اين حال، براى او چه اشكالى دارد كه ذرات وجودى «زيد» را با ذرات وجودى «عمرو» اشتباه نكند؟
لذا براى دفع اين توهم، در جملۀ «عَالِمِ الغَيبِ لَا يَعزُبُ عَن عِلمِهِ مِثقَالَ ذَرَّةٍ فِى السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِى الأرضِ» فرموده كه: هيچ محلى براى استبعاد نيست، براى اين كه خداى تعالى، عالِم به غيب است، و كوچكترين موجود از علم او دور نيست. حتى چيزى به سنگينى يك ذرّه (معلق در فضا) در همه آسمان ها و زمين از علم او پنهان نيست، و با اين حال، براى او چه اشكالى دارد كه ذرات وجودى «زيد» را با ذرات وجودى «عمرو» اشتباه نكند؟


«'''وَ لَا أصغَرَ مِن ذَلِكَ وَ لَا أكبَرَ إلّا فِى كِتَابٍ مُبِين'''» - اين جمله، علم خدا را به تمامى موجودات تعميم مى دهد، تا كسى نپندارد تنها موجودات نظير ذرّه را مى داند، كوچكتر از آن و بزرگتر را هم مى داند.  
«'''وَ لَا أصغَرُ مِن ذَلِكَ وَ لَا أكبَرُ إلّا فِى كِتَابٍ مُبِين'''» - اين جمله، علم خدا را به تمامى موجودات تعميم مى دهد، تا كسى نپندارد تنها موجودات نظير ذرّه را مى داند، كوچكتر از آن و بزرگتر را هم مى داند.  


نكته اى كه در اين آيه، بدان اشاره كرده، اين است كه اشياء هرچه باشند، در «كتاب مبين» خدا ثبوتى دارند، كه دستخوش تغيير و تبديل نمى شوند و انسان و هر موجود ديگر، هرچند اجزاى دنيوى اش از هم متلاشى گردد، و به كلى آثارش از صفحه روزگار محو و نابود شود، باز هم اعاده اش براى خدا كارى ندارد. چون همين نابودى در «كتاب مبين»، بودى و ثبوتى دارد. و ما در سوره «انعام» و در مواردى ديگر پيرامون «كتاب مبين»، بحث هايى كرده ايم.
نكته اى كه در اين آيه، بدان اشاره كرده، اين است كه اشياء هرچه باشند، در «كتاب مبين» خدا ثبوتى دارند، كه دستخوش تغيير و تبديل نمى شوند و انسان و هر موجود ديگر، هرچند اجزاى دنيوى اش از هم متلاشى گردد، و به كلى آثارش از صفحه روزگار محو و نابود شود، باز هم اعاده اش براى خدا كارى ندارد. چون همين نابودى در «كتاب مبين»، بودى و ثبوتى دارد. و ما در سوره «انعام» و در مواردى ديگر پيرامون «كتاب مبين»، بحث هايى كرده ايم.
۱۴٬۱۹۵

ویرایش