گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
<span id='link54'><span>
<span id='link54'><span>


==بهشت آدم از باغ هاى دنيا بوده است ==
==بهشت آدم، از باغ هاى دنيا بوده است ==
قمى در تفسير خود مى گويد: پدرم براى من حديث كرد از امام صادق (عليه السلام) كه شخصى از آنجناب پرسيد: آيا بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده و يا از باغهاى آخرت؟ حضرت در جواب فرمود: از باغهاى دنيا بوده و همين ماه و خورشيدى كه بر ما مى تابد به آن بهشت مى تابيده. و اگر از باغهاى آخرت مى بود هرگز از آن اخراج نمى شد، چون آخرت خانه خلود است، و پس از آنكه خداوند آدم را در آن بهشت جاى داد همه خوردنيها را به جز يك درخت برايش مباح كرد. چون خلقت آدم طورى بود كه بدون امر و نهى و غذا و لباس و مسكن و نكاح نمى توانست بسر ببرد، و سود و زيان خود را جز به راهنمايى خداوند تشخيص نمى داد.
قمى، در تفسير خود مى گويد: پدرم براى من حديث كرد از امام صادق «عليه السلام» كه شخصى از آن جناب پرسيد: آيا بهشت آدم، از باغ هاى دنيا بوده و يا از باغ هاى آخرت؟  
 
حضرت در جواب فرمود: از باغ هاى دنيا بوده و همين ماه و خورشيدى كه بر ما مى تابد، به آن بهشت مى تابيده. و اگر از باغ هاى آخرت مى بود، هرگز از آن اخراج نمى شد. چون آخرت، خانه خلود است. و پس از آن كه خداوند آدم را در آن بهشت جاى داد، همه خوردنی ها را به جز يك درخت برايش مباح كرد. چون خلقت آدم طورى بود كه بدون امر و نهى و غذا و لباس و مسكن و نكاح نمى توانست به سر ببرد، و سود و زيان خود را جز به راهنمايى خداوند تشخيص نمى داد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۷۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۷۴ </center>
پس ابليس بر او در آمد و گفت اگر تو و همسرت از اين درخت بخوريد فرشته خواهيد شد و براى هميشه در بهشت خواهيد زيست ، و اگر نخوريد خداوند بيرون تان خواهد كرد، آنگاه قسم خورد كه خيرخواه آنان است ، همچنانكه خداى تعالى از وى چنين نقل مى كند: (ما نهيكما ربكما عن هذه الشجره الا ان تكونا ملكين او تكونا من الخالدين و قاسمهما انى لكما لمن الناصحين (.
پس ابليس بر او در آمد و گفت: اگر تو و همسرت از اين درخت بخوريد، فرشته خواهيد شد و براى هميشه در بهشت خواهيد زيست، و اگر نخوريد، خداوند بيرون تان خواهد كرد. آنگاه قسم خورد كه خيرخواه آنان است، همچنان كه خداى تعالى، از وى چنين نقل مى كند: «ما نهيكما ربكما عن هذه الشجرة إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخالدين و قاسمهما أنى لكما لمن الناصحين».
 
آدم گفته او را پذيرفت و به اتفاق همسرش از آن درخت خورد و كارشان به آن جايى رسيد كه خداى تعالى فرمود: «فبدت لهما سواتهما»، لباس هاى بهشتى شان از تن آنان فرو ريخت، ناگزير از برگ درختان بهشتى خود را پوشانيدند، و خداوند خطابشان كرد كه: «ألم أنهكما عن تلكما الشجرة و أقل لكما إن الشيطان لكما عدو مبين - آيا به شما نگفتم كه از اين درخت نخوريد...؟
 
در جواب چنين عرض كردند: «ربنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين». خداوند در جواب شان چنين فرمود: «اهبطوا بعضكم لبعض عدو و لكم فى الارض مستقر و متاع إلى حين». يعنى تا روز قيامت.


آدم گفته او را پذيرفت و به اتفاق همسرش از آن درخت خورد و كارشان به آنجايى رسيد كه خداى تعالى فرمود: (( فبدت لهما سواتهما(( ، لباسهاى بهشتى شان از تن آنان فرو ريخت ، ناگزير از برگ درختان بهشتى خود را پوشانيدند، و خداوند خطابشان كرد كه : (( الم انهكما عن تلكما الشجره و اقل لكما ان الشيطان لكما عدو مبين - آيا به شما نگفتم كه از اين درخت نخوريد؟...(( در جواب چنين عرض كردند: (( ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين (( . خداوند در جواب شان چنين فرمود: (( اهبطوا بعضكم لبعض عدو و لكم فى الارض مستقر و متاع الى حين (( يعنى تا روز قيامت .
در كافى، از على بن ابراهيم، از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه فرمود: پس از آن كه آدم از بهشت بيرون شد، جبرئيل بر او نازل شد و گفت: مگر اين نبود كه خداوند تو را به دست خود آفريد و از روح خود در تو دميد و ملائكه را به سجده بر تو واداشت و كنيز خود، حوا را همسرت كرد و در بهشت جاى داده، همه آن ها را بر تو مباح نمود؟ و مگر اين نبود كه تو را رو به رو خطاب نمود و از خوردن آن درخت نهى كرد؟ با اين حال چرا از آن خوردى و خداى تعالى را نافرمانى كردى؟


در كافى از على بن ابراهيم از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: پس از آنكه آدم از بهشت بيرون شد جبرئيل بر او نازل شد و گفت : مگر اين نبود كه خداوند تو را به دست خود آفريد و از روح خود در تو دميد و ملائكه را به سجده بر تو واداشت و كنيز خود حوا را همسرت كرد و در بهشت جاى داده همه آنها را بر تو مباح نمود؟ و مگر اين نبود كه تو را رو به رو خطاب نمود و از خوردن آن درخت نهى كرد؟ با اين حال چرا از آن خوردى و خداى تعالى را نافرمانى كردى ؟ آدم گفت چه كنم ، ابليس فريبم داد و قسم خورد كه من خيرخواه تو هستم ، و من كجا خيال مى كردم كه يكى از مخلوقات خدا به اسم خدا به دروغ سوگند ياد كند؟
آدم گفت: چه كنم، ابليس فريبم داد و قسم خورد كه من خيرخواه تو هستم، و من كجا خيال مى كردم كه يكى از مخلوقات خدا، به اسم خدا به دروغ سوگند ياد كند؟


مؤلف : در سوره بقره در ذيل آيات همين داستان تعداد ديگرى از روايات راجع به آن نقل شد، و به زودى در جاى مناسب باز هم تعدادى از آن روايات نقل خواهد شد - ان شاء الله تعالى -.
مؤلف: در سوره بقره، در ذيل آيات همين داستان، تعداد ديگرى از روايات راجع به آن نقل شد، و به زودى در جاى مناسب، باز هم تعدادى از آن روايات نقل خواهد شد - ان شاء الله تعالى -.


در تفسير قمى از امام صادق (عليه السلام) حديثى روايت شده كه آنجناب در ضمن آن حديث اين داستان را چنين نقل كرده اند: سپس ابليس گفت: پروردگارا آيا با اينكه تو خداوند عادلى و هرگز ستم روا نمى دارى ثواب اعمال گذشته مرا نمى دهى ؟ فرمود: از مثوبات آخرت نمى دهم وليكن از لذايذ دنيا هر آنچه بخواهى بگو تا در پاداش عبادت هايت بتو بدهم ، ابليس اولين چيزى را كه از خدا درخواست كرد اين بود كه خدايا مرا تا روز قيامت زنده بدار.
در تفسير قمى، از امام صادق «عليه السلام» حديثى روايت شده كه آن جناب در ضمن آن حديث، اين داستان را چنين نقل كرده اند: سپس ابليس گفت: پروردگارا! آيا با اين كه تو خداوند عادلى و هرگز ستم روا نمى دارى، ثواب اعمال گذشته مرا نمى دهى؟ فرمود: از مثوبات آخرت نمى دهم، وليكن از لذايذ دنيا هر آنچه بخواهى، بگو تا در پاداش عبادت هايت به تو بدهم. ابليس اولين چيزى را كه از خدا درخواست كرد، اين بود كه خدايا مرا تا روز قيامت زنده بدار.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۷۵ </center>
خداى تعالى نيز درخواستش را پذيرفت . آنگاه درخواست كرد مرا بر فرزندان آدم مسلط كن ، اين را نيز پذيرفت . باز هم درخواست كرد كه مرا مانند خون در سراسر وجود آنان راه ده. فرمود: راهت دادم . سپس ‍درخواست كرد براى بشر هيچ فرزندى به وجود نيايد مگر اينكه براى من دو فرزند به وجود آيد، و من آدميان را ببينم و آنان مرا نبينند، و من به هر صورتى كه بخواهم بتوانم در برابر آنان به آن صورت در آيم. خداى تعالى اينها را نيز پذيرفت. ابليس قانع نشد، و گفت خدايا بيشتر از اين به من بده . فرمود: من براى تو و ذريه تو در سينه هاى بشر جايى و قرارگاهى دادم . اينجا ابليس قانع شد و گفت : مرا بس است، (فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (.
خداى تعالى نيز، درخواستش را پذيرفت. آنگاه درخواست كرد مرا بر فرزندان آدم مسلط كن. اين را نيز پذيرفت. باز هم درخواست كرد كه مرا مانند خون در سراسر وجود آنان راه ده. فرمود: راهت دادم.  
 
سپس ‍درخواست كرد براى بشر، هيچ فرزندى به وجود نيايد، مگر اين كه براى من دو فرزند به وجود آيد، و من آدميان را ببينم و آنان مرا نبينند، و من به هر صورتى كه بخواهم، بتوانم در برابر آنان به آن صورت در آيم.  
 
خداى تعالى، اين ها را نيز پذيرفت. ابليس قانع نشد، و گفت خدايا بيشتر از اين به من بده. فرمود: من براى تو و ذريه تو در سينه هاى بشر، جايى و قرارگاهى دادم. اين جا، ابليس قانع شد و گفت: مرا بس است: «فبعزتك لاغوينهم أجمعين إلا عبادك منهم المخلصين».
<span id='link55'><span>
<span id='link55'><span>
==رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند. ==
==رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند. ==
مؤلف: بحث گذشته ما معناى اين حديث را به خوبى روشن مى سازد، و حاجت به توضيح ديگرى نيست ، و آنچه گفته: (( و من به هر صورتى كه بخواهم بتوانم در برابر آنان به آن صورت در آيم (( معنايش اين نيست كه من ذات خود را به هر طورى كه بخواهم تغيير دهم ، و بيش از اين دلالت ندارد كه من به هر نحوى كه بخواهم در حواس انسان تصرف كنم.
مؤلف: بحث گذشته ما معناى اين حديث را به خوبى روشن مى سازد، و حاجت به توضيح ديگرى نيست ، و آنچه گفته: (( و من به هر صورتى كه بخواهم بتوانم در برابر آنان به آن صورت در آيم (( معنايش اين نيست كه من ذات خود را به هر طورى كه بخواهم تغيير دهم ، و بيش از اين دلالت ندارد كه من به هر نحوى كه بخواهم در حواس انسان تصرف كنم.
۱۴٬۲۱۶

ویرایش