گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
<span id='link206'><span>
<span id='link206'><span>


==معناى آيه .. ==
«'''لِّئَلا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكتَابِ أَلّا يَقْدِرُونَ عَلى شىْءٍ مِن فَضلِ اللَّهِ ...'''»:
لِّئَلا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكتَبِ أَلا يَقْدِرُونَ عَلى شىْءٍ مِّن فَضلِ اللَّهِ ...
 
از ظاهر سياق برمى آيد كه در آيه شريفه التفاتى از خطاب به مؤ منين كه در «'''يجعل لكم '''» بود به خطاب به شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) به كار رفته باشد، و خطاب در آيه و روى سخن در آن متوجه شخص شخيص آن جناب باشد. و مراد از «'''علم '''» مطلق اعتقاد است همچنان كه كلمه «'''زعم '''» هم به همين معنا است و كلمه «'''ان '''» مخفف «'''ان '''» است ، و ضمير «'''يقدرون '''» به مؤ منين بر مى گردد، و در اين كلام تعليلى است براى مضمون آيه قبلى .
از ظاهر سياق بر مى آيد كه در آيه شريفه، التفاتى از خطاب به مؤمنان كه در «يَجعَل لَكُم» بود، به خطاب به شخص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به كار رفته باشد، و خطاب در آيه و روى سخن در آن، متوجه شخص شخيص آن جناب باشد. و مراد از «علم»، مطلق اعتقاد است، همچنان كه كلمه «زعم» هم، به همين معنا است، و كلمۀ «أن»، مخفّف «أنَّ» است، و ضمير «يَقدِرُونَ»، به مؤمنان بر مى گردد، و در اين كلام تعليلى است براى مضمون آيه قبلى.
و معناى آيه اين است كه : اگر ما ايشان را با اين كه مرتبه اى از ايمان داشتند امر به ايمان كرديم ، و وعده شان داديم كه دو كفل از رحمت به آنان مى دهيم و نور و مغفرتشان ارزانى مى داريم ، همه براى اين بود كه اهل كتاب خيال نكنند مؤ منين هيچ قدرتى ندارند، و
 
و معناى آيه اين است كه: اگر ما ايشان را با اين كه مرتبه اى از ايمان داشتند، به ايمان امر كرديم، و وعده شان داديم كه دو «كِفل» از رحمت به آنان مى دهيم و نور و مغفرتشان ارزانى مى داريم، همه براى اين بود كه اهل كتاب خيال نكنند مؤمنان هيچ قدرتى ندارند، و
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۷ </center>
به هيچ وجه دستشان به فضل خدا نمى رسد، و تنها مؤ منين اهل كتابند كه اگر ايمان داشته باشند اجرشان دو چندان داده مى شود.
به هيچ وجه دستشان به فضل خدا نمى رسد، و تنها مؤمنان اهل كتاب اند كه اگر ايمان داشته باشند، اجرشان دو چندان داده مى شود.
بعضى از مفسرين گفته اند: «'''لا'''» در «'''لئلا'''» زايده است ، و ضمير در جمله «'''يقدرون '''» به اهل كتاب بر مى گردد، و معناى آيه چنين است كه : اگر ما به مؤ منين آن وعده ها را داديم ، براى اين بود كه اهل كتاب كه معتقدند و مى گويند: اگر مؤ منين ما به كتاب اسلام ايمان بياورند دو اجر دارند، و اگر نياورند يك اجر (پس واجب نيست ايمان بياورند)، بدانند كه در اشتباهند، و اگر به كتاب اسلام ايمان نياورند دستشان به هيچ جا بند نيست ، و به هيچ فضلى از خدا دست نمى يابند، اين گفته آن مفسر است ، ليكن اينطور معنا كردن ، لقمه را از پس گردن به دهان بردن است .
 
«'''و ان الفضل بيد اللّه يوتيه من يشاء و اللّه ذو الفضل العظيم '''» -قسمت از آيه عطف است بر جمله «'''ان لا يعلم '''»، و معنايش اين كه : اگر ما آن وعده ها را داديم ، براى اين بود كه چنين و چنان شود، و نيز براى اين بود كه فضل به دست خدا است و خدا داراى فضلى عظيم است .
بعضى از مفسران گفته اند: «لا» در «لِئَلّا» زايده است، و ضمير در جملۀ «يَقدِرُونَ»، به اهل كتاب بر مى گردد، و معناى آيه چنين است كه: اگر ما به مؤمنان آن وعده ها را داديم، براى اين بود كه اهل كتاب كه معتقدند و مى گويند: اگر مؤمنان ما به كتاب اسلام ايمان بياورند دو اجر دارند، و اگر نياورند، يك اجر (پس واجب نيست ايمان بياورند)، بدانند كه در اشتباه اند، و اگر به كتاب اسلام ايمان نياورند، دستشان به هيچ جا بند نيست، و به هيچ فضلى از خدا دست نمى يابند. اين گفتۀ آن مفسّر است، ليكن اين طور معنا كردن، لقمه را از پس گردن به دهان بردن است.
البته در آيه شريفه اقوال و احتمالات ديگرى نيز هست ، كه در نقل و بحث پيرامون آنه افايده اى نيست .
 
بحث روايتى
«'''وَ أنّ الفَضلَ بِيَدِ اللّه يُؤتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللّهُ ذُو الفَضلِ العَظِيم '''» - این قسمت از آيه، عطف است بر جملۀ «أن لَا يَعلَم»، و معنايش اين كه: اگر ما آن وعده ها را داديم، براى اين بود كه چنين و چنان شود، و نيز براى اين بود كه فضل به دست خدا است و خدا، داراى فضلى عظيم است.
 
البته در آيه شريفه، اقوال و احتمالات ديگرى نيز هست، كه در نقل و بحث پيرامون آن ها فايده اى نيست.
<span id='link207'><span>
<span id='link207'><span>
==(رواياتى درباره ميزان ، انزال حديد، بدعت ، رهبانيت در نصرانيت ، انفاق و... ==
 
از جوامع الجامع نقل كرده اند كه گفته است : جبرئيل ميزان را نازل كرد و آن را به نوح (عليه السلام ) داده گفت : به قوم خود دستور بده اجناس خود را با اين وزن كنند.
==بحث روایتی==
و در احتجاج از على (عليه السلام ) روايت كرده كه در حديثى فرمود: معناى انزال در جمله «'''و انزلنا الحديد فيه باس شديد'''» خلقت است ، پس معناى جمله اين است كه : ما آهن را خلق كرديم ، (نه اين كه از آسمان نازل كرده باشيم ).
از جوامع الجامع نقل كرده اند كه گفته است : جبرئيل، «ميزان» را نازل كرد و آن را به نوح «عليه السلام» داده، گفت: به قوم خود دستور بده اجناس خود را با اين وزن كنند.
و در مجمع البيان از ابن مسعود روايت كرده كه گفت : من در پشت سر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) سوار بر الاغ بودم ، به من فرمود: اى ابن ام عبد! هيچ مى دانى بنى اسرائيل مساءله رهبانيت را از كجا بدعت كردند؟
 
و در احتجاج، از على «عليه السلام» روايت كرده كه در حديثى فرمود: معناى إنزال در جملۀ «وَ أنزَلنَا الحَدِيدَ فِيهِ بَأسٌ شَدِيدٌ»، خلقت است. پس معناى جمله اين است كه: ما آهن را خلق كرديم، (نه اين كه از آسمان نازل كرده باشيم).
 
و در مجمع البيان، از ابن مسعود روايت كرده كه گفت: من در پشت سرِ رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، سوار بر الاغ بودم، به من فرمود: اى ابن أمّ عبد! هيچ مى دانى بنى اسرائيل مسأله رهبانيت را از كجا بدعت كردند؟
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۸ </center>
عرضه داشتم : خدا و رسولش بهتر مى دانند. فرمود: سلاطين جور بعد از عيسى (عليه السلام ) بر آنان مسلط شدند، و معصيت ها را رواج دادند، اهل ايمان به خشم آمده با آنان به جنگ برخاستند، و در آخر شكست خوردند و اين كار سه نوبت صورت گرفت ، و در هر سه نوبت شكست نصيب آنان شد، و در نتيجه از مؤ منين به جز عده اى اندك نماند.
عرضه داشتم: خدا و رسولش بهتر مى دانند. فرمود: سلاطين جور بعد از عيسى «عليه السلام»، بر آنان مسلط شدند، و معصيت ها را رواج دادند. اهل ايمان به خشم آمده، با آنان به جنگ برخاستند، و در آخر شكست خوردند و اين كار سه نوبت صورت گرفت، و در هر سه نوبت، شكست نصيب آنان شد، و در نتيجه، از مؤمنان به جز عده اى اندك نماند.
اين بار گفتند: اگر دشمنان ، ما را بشناسند و ما خود را به آنان نشان دهيم تا آخرين نفر ما را نابود خواهند كرد، و ديگر احدى باقى نمى ماند كه به سوى دين دعوت كند، پس بياييد در روى زمين پراكنده و پنهان شويم ، تا خداى تعالى پيغمبرى را كه عيسى وعده اش را داده مبعوث كند، و منظورشان از آن پيغمبر، من (محمد) بودم ، ناگزير متفرق شده به غارهاى كوه پناه برده ، از آن موقع رهبانيت را پى نهادند. بعضى از آنان متمسك به دين خود شده ، و بعضى ديگر به كلى كافر شدند، آنگاه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اين آيه را خواند: «'''و رهبانيه ابتدعوها ما كتبناها عليهم ...'''».
 
آنگاه فرمود: اى ابن ام عبد! آيا مى دانى رهبانيت امت من چيست ؟ عرضه داشتم : خدا و رسولش داناترند، فرمود: رهبانيت امت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است .
اين بار گفتند: اگر دشمنان، ما را بشناسند و ما خود را به آنان نشان دهيم، تا آخرين نفر ما را نابود خواهند كرد، و ديگر احدى باقى نمى ماند كه به سوى دين دعوت كند. پس بياييد در روى زمين پراكنده و پنهان شويم، تا خداى تعالى، پيغمبرى را كه عيسى وعده اش را داده مبعوث كند، و منظورشان از آن پيغمبر، من (محمّد) بودم.
و در كافى به سند خود از ابى الجارود روايت كرده كه گفت : به امام ابى جعفر (عليه السلام ) عرضه داشتم : (من فكر مى كنم ) خداى تعالى به اهل كتاب خير بسيارى داده . پرسيد: چه خيرى ؟ عرضه داشتم : همين كه درباره آنان فرموده : «'''الذين اتيناهم الكتاب من قبله هم به يومنون ... اولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا'''». مى گويد: امام در پاسخ فرمود: خداى تعالى به شما مسلمانان نيز همان را داده كه ايشان داده بود، و اين آيه را تلاوت كرد: «'''يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه و امنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به '''»، كه منظور از نورى كه با آن آمد و شد كنيد امامى است كه به وى اقتدا كنيد.
 
و در مجمع البيان از سعيد بن جبير روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) جعفر (طيار) را با هفتاد سوار به سوى نجاشى روانه كرد تا او را دعوت كند، جعفر به نجاشى وارد شد و دعوتش كرد، و او دعوت وى را پذيرفت ، و به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )ايمان آورد،
ناگزير متفرق شده، به غارهاى كوه پناه برده، از آن موقع رهبانيت را پى نهادند. بعضى از آنان متمسك به دين خود شده، و بعضى ديگر به كلّى كافر شدند. آنگاه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، اين آيه را خواند: «وَ رَهبَانِيّةً ابتَدَعُوهَا مَا كَتَبنَاهَا عَلَيهِم...».
 
آنگاه فرمود: اى ابن أمّ عبد! آيا مى دانى رهبانيت امّت من چيست؟ عرضه داشتم: خدا و رسولش داناترند. فرمود: رهبانيت امّت من، هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است.
 
و در كافى، به سند خود، از ابى الجارود روايت كرده كه گفت: به امام ابى جعفر «عليه السلام» عرضه داشتم: (من فكر مى كنم) خداى تعالى، به اهل كتاب خير بسيارى داده. پرسيد: چه خيرى؟ عرضه داشتم: همين كه درباره آنان فرموده: «الّذِينَ آتَينَاهُمُ الكِتَابَ مِن قَبلِهِ هُم بِهِ يُؤمِنُونَ... أولئِكَ يُؤتُونَ أجرَهُم مَرّتَينِ بِمَا صَبَرُوا».  
 
مى گويد: امام در پاسخ فرمود: خداى تعالى، به شما مسلمانان نيز همان را داده كه به ايشان داده بود، و اين آيه را تلاوت كرد: «يَا أيّهَا الّذِينَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ وَ يَجعَل لَكُم نُوراً تَمشُونَ بِهِ»، كه منظور از نورى كه با آن آمد و شد كنيد، امامى است كه به وى اقتدا كنيد.
 
و در مجمع البيان، از سعيد بن جبير روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، جعفر (طيّار) را با هفتاد سوار به سوى نجاشى روانه كرد تا او را دعوت كند. جعفر به نجاشى وارد شد و دعوتش كرد، و او دعوت وى را پذيرفت، و به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، ايمان آورد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۰۹ </center>
همين كه جعفر خواست برگردد جمعى از افرادى كه به دعوت اسلام ايمان آورده بودند و از اهل مملكت نجاشى بودند و عده شان به چهل نفر مى رسيد به نجاشى گفتند: به ما اجازه بده به ديدن اين پيامبر برويم و به دست وى اسلام آوريم .
همين كه جعفر خواست برگردد، جمعى از افرادى كه به دعوت اسلام ايمان آورده بودند و از اهل مملكت نجاشى بودند و عدّه شان به چهل نفر مى رسيد، به نجاشى گفتند: به ما اجازه بده به ديدن اين پيامبر برويم و به دست وى اسلام آوريم.
اين جمع به اتفاق جعفر آمدند، و از نزديك ، شدت فقر و تنگدستى مسلمين را ديدند، و از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اجازه ديدار خواسته به شرف حضورش نايل شده گفتند: يا نبى اللّه ما داراى ثروت بسيارى هستيم ، و ما شدت فقر مسلمانان را ديديم ، اگر اجازه دهى به وطن خود برگرديم و اموال خود را با خود آورده با مسلمانان در آن اموال مواسات كنيم ، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) اجازه داده نامبردگان برگشته اموال خود را با خود آوردند، و در بين مسلمانان تقسيم كردند، و خداى تعالى اين آيه را درباره عمل آنان نازل كرد: «'''الذين اتيناهم الكتاب من قبله هم به يومنون ... و مما رزقناهم ينفقون '''» كه منظور از انفاق همان مواساتى است كه با مسلمانان كردند.
 
اين آيه و مخصوصا جمله «'''اولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا'''» بگوش بقيه اهل كتاب كه به اسلام ايمان نياورده بودند رسيد، به اصطلاح سوژه اى به دست آورده به مسلمانان روى آوردند كه به حكم اين آيه هر كس از ما به كتاب شما ايمان بياورد دو تا اجر دارد، يكى اجر ايمان به قرآن ، و يكى هم اجر ايمان به كتابهاى آسمانى قبل از قرآن ، و هر كس ايمان نياورد تنها يك اجر دارد، پس ما كه اسلام نياورده ايم يك اجر داريم ، و شما هم قبلا اهل كتاب نبوديد و تنها اسلام را قبول كرده ايد يك اجر داريد، پس ديگر چه مزيتى بر ما داريد؟ در پاسخ اين گفتار اهل كتاب آيه زير نازل شد مى فرمايد: «'''يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله ...'''»، و به حكم آن براى مسلمانان نيز دو اجر قرار داد، به اضافه نور و مغفرت ، و در آخر فرمود: «'''لئلا يعلم اهل الكتاب '''» تا اهل كتاب بدانند كه اشتباه كرده اند.
اين جمع به اتفاق جعفر آمدند، و از نزديك، شدّت فقر و تنگدستى مسلمين را ديدند، و از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، اجازه ديدار خواسته، به شرف حضورش نايل شده، گفتند: يا نبى اللّه! ما داراى ثروت بسيارى هستيم، و ما شدّت فقر مسلمانان را ديديم، اگر اجازه دهى به وطن خود برگرديم و اموال خود را با خود آورده، با مسلمانان در آن اموال مواسات كنيم.
 
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، اجازه داده، نامبردگان برگشته، اموال خود را با خود آوردند، و در بين مسلمانان تقسيم كردند و خداى تعالى، اين آيه را درباره عمل آنان نازل كرد: «الّذِينَ آتَينَاهُمُ الكِتَابَ مِن قَبلِهِ هُم بِهِ يُؤمِنُونَ... وَ مِمّا رَزَقنَاهُم يُنفِقُونَ»، كه منظور از انفاق، همان مواساتى است كه با مسلمانان كردند.
 
اين آيه و مخصوصا جملۀ «أولئِكَ يُؤتُونَ أجرَهُم مَرّتَينِ بِمَا صَبَرُوا»، به گوش بقيه اهل كتاب كه به اسلام ايمان نياورده بودند، رسيد، به اصطلاح سوژه اى به دست آورده، به مسلمانان روى آوردند كه به حكم اين آيه، هر كس از ما به كتاب شما ايمان بياورد، دو تا اجر دارد. يكى اجر ايمان به قرآن، و يكى هم اجر ايمان به كتاب هاى آسمانى قبل از قرآن، و هر كس ايمان نياورد، تنها يك اجر دارد. پس ما كه اسلام نياورده ايم، يك اجر داريم، و شما هم که قبلا اهل كتاب نبوديد و تنها اسلام را قبول كرده ايد، يك اجر داريد. پس ديگر چه مزيّتى بر ما داريد؟  
 
در پاسخ اين گفتار اهل كتاب، آيه زير نازل شد که مى فرمايد: «يَا أيّهَا الّذِينَ آمَنُوا اتّقُوا اللهَ وَ أمِنُوا بِرَسُولِهِ...»، و به حكم آن براى مسلمانان نيز دو اجر قرار داد، به اضافه نور و مغفرت، و در آخر فرمود: «لِئَلّا يَعلَمَ أهلُ الكِتَابِ»، تا اهل كتاب بدانند كه اشتباه كرده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۰ </center>
<span id='link208'><span>
<span id='link208'><span>
<center> «'''سوره مجادله'''» </center>
==آيات ۱ - ۶  سوره مجادله ==
==آيات ۱ - ۶  سوره مجادله ==
* سوره «مجادله»، مدنى است و بيست و دو آيه دارد.
* سوره «مجادله»، مدنى است و بيست و دو آيه دارد.
۱۴٬۳۲۱

ویرایش