دَخَل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
داخل شدن. ضدّ خروج. اگر گويند: چرا آن را ورود ترجمه نكرديم؟ گوئيم: ورود با دخول فرق دارد چنانكه در «ورد» خواهد آمد انشاءاللّه. و آن در زمان و مكان و اعمال به كار مىرود نحو [آل عمران:97]، [يوسف:36]. و نحو [حجرات:14]، [نصر:2]، [بقره:208] و نيز گفته مىشود: به سنّ شصت مثلا داخل شدم. و ماه يا سال فلان داخل شد. * [نساء:23] دخول در اين آيه و نظير آن كنايه از مقاربت است. مدخل (به ضمّ ميم و فتح خاء) مصدر است از باب افعال گفته مىشود: «ادخله ادخلا و مدخلا» و نيز اسم مكان است به معنى محل دخول طبرسى رحمة اللّه در ذيل آيه 59 حج فرموده مصدر و اسم مكان بودن هر دو صحيح است و مدخل به فتح مصدر ثلاثى است و نيز اسم مكان از ثلاثى است. (اقرب). [اسراء:80]. مرخل و مخرج هر دو مصدراند يعنى خدايا مرا داخل كن دخول راست و خارج كن خروج راست و از جانب خويش مرا تسلط يارى دهنده عطا فرما. شايد مراد آن است كه توفيق ده به هر كارى از روى صدق و راستى وارد شوم و به راستى و بهره خارج گردم. در آيه «اِنْ تَجْتَنِبوا كَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِئاتِكُمْ وَ نُدْخِلَكُمْ مُدْخَلاً كَريماً» ظاهراً اسم مكان و مراد از آن شايد بهشت و شايد اعمّ باشد يعنى اگر از گناهان بزرگ كه نهى شدهايد اجتناب كنيد شما را به جاى محترم و دلپسندى داخل مىكنيم. ادّخال از باب افتعال وارد شدن به زور و تلاش است (راغب) [توبه:57] يعنى: اگر پناهگاهى با غارهائى يا راه فرارى پيدا مىكردند به سرعت بدان روى مىكردند. به نظر مىآيد كه مراد از مدّخل راه فرار باشد كه شخص به آن داخل شده و فرار مىكند. طبرسى نيز قريب به آن گفته است . دخل: (بر وزن فرس) كنايه از فساد و عداوت نهانى است (راغب) فساديكه به عقل و بدن داخل مىشود، حيله و مكر (اقرب) چيزى كه از روى فساد و تباهى داخل شود و گفته شده دغل و مكر است (مجمع) . * [نحل:94] يعنى سوگندهاى خويش را مايه فساد و فريب در ميان خود قرار ندهيد اين كلمه فقط دو بار در قرآن يافته است [نحل:92-94]. دخان يعنى دود [فصّلت:11] ظاهراً مراد از دخان همان گازهاى غليظ است كه از زمين در وقت سرد شدن برخاسته و به تدريج رقيق شده و طبقات جوّ را تشكيل داده است. مشروح اين سخن در «ارض» گذشت. * [دخان:10-16]. آمدن اين دخان در ظاهر آيات پيش از قيامت است زيرا فقط در آيهاخير صحبت از قيامت است و آن بطشه كبرى است ممكن است مراد از دخان بمب اتم باشد و در آينده جنگ اتمى در گيرد دخان در آيه نكره است يعنى دودى مخصوص، نيروى اتمى و اشعه آن پس از انفجار به صورت دود هوا را پر مىكند. آن وقت مردم بدرگاه خدا التماس مىآورند كه ما را نجات يده ولى اين بيدارى و ناله بى اثر خواهد بود زيرا پيامبران و مخصوصاً حضرت ختمى مرتبت (ص) آمدند و مردم را به صلح و برادرى خواندند ولى مردم آنها را بى دليل دانسته و پى ماديّات رفتند تا كار بدانجا كشيد سپس بقيّه مردم كه از عذاب و مرگ رستهاند بتدريج روزهاى مصيبت را فراموش كرده به سوى طغيان مىروند «اِنّا كاشِفُوا الْعَذابِ الْعَذابِ قَليلاً اِنَّكُمْ عائِدُونَ». بعضى دخان را به گرسنگى معنى نموده و آيات را مخصوص اهل مكّه كرده و گفتهاند كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بر آنها نفرين كرد به قحطى گرفتار شده و پيش آن حضرت آمده وعده كردند در صورت دفع بلايا ايمان بياورند. و بعضى آن را از مقدمات دانستهاند و اللّه اعلم. كلمه دخان فقط دوبار در كلام اللّه مجيد آمده است. | داخل شدن. ضدّ خروج. اگر گويند: چرا آن را ورود ترجمه نكرديم؟ گوئيم: ورود با دخول فرق دارد چنانكه در «ورد» خواهد آمد انشاءاللّه. و آن در زمان و مكان و اعمال به كار مىرود نحو [آل عمران:97]، [يوسف:36]. و نحو [حجرات:14]، [نصر:2]، [بقره:208] و نيز گفته مىشود: به سنّ شصت مثلا داخل شدم. و ماه يا سال فلان داخل شد. * [نساء:23] دخول در اين آيه و نظير آن كنايه از مقاربت است. مدخل (به ضمّ ميم و فتح خاء) مصدر است از باب افعال گفته مىشود: «ادخله ادخلا و مدخلا» و نيز اسم مكان است به معنى محل دخول طبرسى رحمة اللّه در ذيل آيه 59 حج فرموده مصدر و اسم مكان بودن هر دو صحيح است و مدخل به فتح مصدر ثلاثى است و نيز اسم مكان از ثلاثى است. (اقرب). [اسراء:80]. مرخل و مخرج هر دو مصدراند يعنى خدايا مرا داخل كن دخول راست و خارج كن خروج راست و از جانب خويش مرا تسلط يارى دهنده عطا فرما. شايد مراد آن است كه توفيق ده به هر كارى از روى صدق و راستى وارد شوم و به راستى و بهره خارج گردم. در آيه «اِنْ تَجْتَنِبوا كَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِئاتِكُمْ وَ نُدْخِلَكُمْ مُدْخَلاً كَريماً» ظاهراً اسم مكان و مراد از آن شايد بهشت و شايد اعمّ باشد يعنى اگر از گناهان بزرگ كه نهى شدهايد اجتناب كنيد شما را به جاى محترم و دلپسندى داخل مىكنيم. ادّخال از باب افتعال وارد شدن به زور و تلاش است (راغب) [توبه:57] يعنى: اگر پناهگاهى با غارهائى يا راه فرارى پيدا مىكردند به سرعت بدان روى مىكردند. به نظر مىآيد كه مراد از مدّخل راه فرار باشد كه شخص به آن داخل شده و فرار مىكند. طبرسى نيز قريب به آن گفته است . دخل: (بر وزن فرس) كنايه از فساد و عداوت نهانى است (راغب) فساديكه به عقل و بدن داخل مىشود، حيله و مكر (اقرب) چيزى كه از روى فساد و تباهى داخل شود و گفته شده دغل و مكر است (مجمع) . * [نحل:94] يعنى سوگندهاى خويش را مايه فساد و فريب در ميان خود قرار ندهيد اين كلمه فقط دو بار در قرآن يافته است [نحل:92-94]. دخان يعنى دود [فصّلت:11] ظاهراً مراد از دخان همان گازهاى غليظ است كه از زمين در وقت سرد شدن برخاسته و به تدريج رقيق شده و طبقات جوّ را تشكيل داده است. مشروح اين سخن در «ارض» گذشت. * [دخان:10-16]. آمدن اين دخان در ظاهر آيات پيش از قيامت است زيرا فقط در آيهاخير صحبت از قيامت است و آن بطشه كبرى است ممكن است مراد از دخان بمب اتم باشد و در آينده جنگ اتمى در گيرد دخان در آيه نكره است يعنى دودى مخصوص، نيروى اتمى و اشعه آن پس از انفجار به صورت دود هوا را پر مىكند. آن وقت مردم بدرگاه خدا التماس مىآورند كه ما را نجات يده ولى اين بيدارى و ناله بى اثر خواهد بود زيرا پيامبران و مخصوصاً حضرت ختمى مرتبت (ص) آمدند و مردم را به صلح و برادرى خواندند ولى مردم آنها را بى دليل دانسته و پى ماديّات رفتند تا كار بدانجا كشيد سپس بقيّه مردم كه از عذاب و مرگ رستهاند بتدريج روزهاى مصيبت را فراموش كرده به سوى طغيان مىروند «اِنّا كاشِفُوا الْعَذابِ الْعَذابِ قَليلاً اِنَّكُمْ عائِدُونَ». بعضى دخان را به گرسنگى معنى نموده و آيات را مخصوص اهل مكّه كرده و گفتهاند كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بر آنها نفرين كرد به قحطى گرفتار شده و پيش آن حضرت آمده وعده كردند در صورت دفع بلايا ايمان بياورند. و بعضى آن را از مقدمات دانستهاند و اللّه اعلم. كلمه دخان فقط دوبار در كلام اللّه مجيد آمده است. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::دَخَل]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۴
«دَخَل» (بر وزن دغل) به معناى فساد و دشمنى نهانى و تقلب است، و از همان مادّه «داخل» به معناى درون گرفته شده است. توجّه به این نکته نیز لازم است که طبق آنچه در بالا تفسیر کردیم، جمله «تَتَّخِذُونَ أَیْمَانَکُم» یک جمله «حالیه» است، ولى بعضى از مفسران آن را جمله «استفهامیه» دانسته اند; تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است.
ریشه کلمه
- دخل (۱۲۶ بار)
قاموس قرآن
داخل شدن. ضدّ خروج. اگر گويند: چرا آن را ورود ترجمه نكرديم؟ گوئيم: ورود با دخول فرق دارد چنانكه در «ورد» خواهد آمد انشاءاللّه. و آن در زمان و مكان و اعمال به كار مىرود نحو [آل عمران:97]، [يوسف:36]. و نحو [حجرات:14]، [نصر:2]، [بقره:208] و نيز گفته مىشود: به سنّ شصت مثلا داخل شدم. و ماه يا سال فلان داخل شد. * [نساء:23] دخول در اين آيه و نظير آن كنايه از مقاربت است. مدخل (به ضمّ ميم و فتح خاء) مصدر است از باب افعال گفته مىشود: «ادخله ادخلا و مدخلا» و نيز اسم مكان است به معنى محل دخول طبرسى رحمة اللّه در ذيل آيه 59 حج فرموده مصدر و اسم مكان بودن هر دو صحيح است و مدخل به فتح مصدر ثلاثى است و نيز اسم مكان از ثلاثى است. (اقرب). [اسراء:80]. مرخل و مخرج هر دو مصدراند يعنى خدايا مرا داخل كن دخول راست و خارج كن خروج راست و از جانب خويش مرا تسلط يارى دهنده عطا فرما. شايد مراد آن است كه توفيق ده به هر كارى از روى صدق و راستى وارد شوم و به راستى و بهره خارج گردم. در آيه «اِنْ تَجْتَنِبوا كَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِئاتِكُمْ وَ نُدْخِلَكُمْ مُدْخَلاً كَريماً» ظاهراً اسم مكان و مراد از آن شايد بهشت و شايد اعمّ باشد يعنى اگر از گناهان بزرگ كه نهى شدهايد اجتناب كنيد شما را به جاى محترم و دلپسندى داخل مىكنيم. ادّخال از باب افتعال وارد شدن به زور و تلاش است (راغب) [توبه:57] يعنى: اگر پناهگاهى با غارهائى يا راه فرارى پيدا مىكردند به سرعت بدان روى مىكردند. به نظر مىآيد كه مراد از مدّخل راه فرار باشد كه شخص به آن داخل شده و فرار مىكند. طبرسى نيز قريب به آن گفته است . دخل: (بر وزن فرس) كنايه از فساد و عداوت نهانى است (راغب) فساديكه به عقل و بدن داخل مىشود، حيله و مكر (اقرب) چيزى كه از روى فساد و تباهى داخل شود و گفته شده دغل و مكر است (مجمع) . * [نحل:94] يعنى سوگندهاى خويش را مايه فساد و فريب در ميان خود قرار ندهيد اين كلمه فقط دو بار در قرآن يافته است [نحل:92-94]. دخان يعنى دود [فصّلت:11] ظاهراً مراد از دخان همان گازهاى غليظ است كه از زمين در وقت سرد شدن برخاسته و به تدريج رقيق شده و طبقات جوّ را تشكيل داده است. مشروح اين سخن در «ارض» گذشت. * [دخان:10-16]. آمدن اين دخان در ظاهر آيات پيش از قيامت است زيرا فقط در آيهاخير صحبت از قيامت است و آن بطشه كبرى است ممكن است مراد از دخان بمب اتم باشد و در آينده جنگ اتمى در گيرد دخان در آيه نكره است يعنى دودى مخصوص، نيروى اتمى و اشعه آن پس از انفجار به صورت دود هوا را پر مىكند. آن وقت مردم بدرگاه خدا التماس مىآورند كه ما را نجات يده ولى اين بيدارى و ناله بى اثر خواهد بود زيرا پيامبران و مخصوصاً حضرت ختمى مرتبت (ص) آمدند و مردم را به صلح و برادرى خواندند ولى مردم آنها را بى دليل دانسته و پى ماديّات رفتند تا كار بدانجا كشيد سپس بقيّه مردم كه از عذاب و مرگ رستهاند بتدريج روزهاى مصيبت را فراموش كرده به سوى طغيان مىروند «اِنّا كاشِفُوا الْعَذابِ الْعَذابِ قَليلاً اِنَّكُمْ عائِدُونَ». بعضى دخان را به گرسنگى معنى نموده و آيات را مخصوص اهل مكّه كرده و گفتهاند كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بر آنها نفرين كرد به قحطى گرفتار شده و پيش آن حضرت آمده وعده كردند در صورت دفع بلايا ايمان بياورند. و بعضى آن را از مقدمات دانستهاند و اللّه اعلم. كلمه دخان فقط دوبار در كلام اللّه مجيد آمده است.