گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:


==داستان موسى«ع» و عالم و آنچه از آن استفاده مى شود ==
==داستان موسى«ع» و عالم و آنچه از آن استفاده مى شود ==
در اين آيات داستان موسى وبرخوردش در مجمع البحرين با آن عالمى كه تاويل حوادث را مى دانست براى رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) تذكر مى دهد، واين چهارمين تذكرى است كه در اين سوره دنبال امر آن جناب به صبر در تبليغ رسالت تذكار داده مى شود تا هم سرمشقى باشد براى استقامت در تبليغ وهم تسليتى باشد در مقابل اعراض مردم از ذكر خدا واقبالشان بر دنيا، وهم بيانى باشد در اينكه اين زينت زودگذر دنيا كه اينان بدان مشغول شده اند متاعى است كه رونقش تا روزى معين است.
در اين آيات، داستان موسى و برخوردش در مجمع البحرين با آن عالمى كه تأويل حوادث را مى دانست، براى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» تذكر مى دهد. و اين، چهارمين تذكرى است كه در اين سوره دنبال امر آن جناب به صبر در تبليغ رسالت تذكار داده مى شود، تا هم سرمشقى باشد براى استقامت در تبليغ و هم تسليتى باشد در مقابل اعراض مردم از ذكر خدا و اقبالشان بر دنيا، و هم بيانى باشد در اين كه اين زينت زودگذر دنيا كه اينان بدان مشغول شده اند، متاعى است كه رونقش تا روزى معين است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۶۹ </center>
بنابراين ، از ديدن تمتعات آنان به زندگى وبهرهمنديشان به آنچه كه اشتهاء كنند دچار ناراحتى نشود، چون در ماوراى اين ظاهر يك باطنى است ودر ما فوق تسلط آنان بر مشتهيات ، سلطنتى الهى قرار دارد.
بنابراين، از ديدن تمتعات آنان به زندگى و بهره مندی شان به آنچه كه اشتهاء كنند، دچار ناراحتى نشود. چون در ماوراى اين ظاهر، يك باطنى است و در مافوق تسلط آنان بر مشتهيات، سلطنتى الهى قرار دارد.


پس ، گويا يادآورى داستان موسى وعالم براى اشاره به اين است كه اين حوادث ووقايعى هم كه بر وفق مراد اهل دنيا جريان مى يابد، تاويلى دارد كه به زودى بر ايشان روشن خواهد شد، وآن وقتى است كه مقدر الهى به نهايت اجل خود برسد وخداى اذن دهد تا از خواب غفلت چندين ساله بيدار شوند، وبراى يك نشاة ديگرى غير نشاة دنيا مبعوث گردند. در آن روز تاويل حوادث امروز روشن مى شود، آن وقت همانهايى كه گفتار انبياء را هيچ می انگاشتند مى گويند: عجب ! رسولان پروردگار، سخن حق مى گفتند وما قبول نمى كرديم.
پس گويا يادآورى داستان موسى و عالم، براى اشاره به اين است كه اين حوادث و وقايعى هم كه بر وفق مراد اهل دنيا جريان مى يابد، تأويلى دارد كه به زودى برايشان روشن خواهد شد، و آن وقتى است كه مقدر الهى به نهايت اجل خود برسد و خداى اذن دهد تا از خواب غفلت چندين ساله بيدار شوند، و براى يك نشئۀ ديگرى غير نشئه دنيا مبعوث گردند. در آن روز، تأويل حوادث امروز روشن مى شود. آن وقت همان هايى كه گفتار انبياء را هيچ می انگاشتند، مى گويند: عجب! رسولان پروردگار، سخن حق مى گفتند و ما قبول نمى كرديم.


و اين موسى كه در اين داستان اسم برده شده همان موسى بن عمران ، رسول معظم خداى تعالى است كه بنا به روايات وارده از طرق شيعه و سنى يكى از انبياء اولوا العزم وصاحب شريعت است .
و اين موسى كه در اين داستان اسم برده شده، همان موسى بن عمران، رسول معظم خداى تعالى است كه بنا به روايات وارده از طرق شيعه و سنّى، يكى از انبياء اولوا العزم و صاحب شريعت است.
<span id='link314'><span>
<span id='link314'><span>
==سخن مفسرين درباره داستان مذكور و شخصيت هاى آن ==
==سخن مفسرين درباره داستان مذكور و شخصيت هاى آن ==
بعضى هم گفته اند: اين موسى غير موسى بن عمران بلكه يكى از نواده هاى يوسف بن يعقوب (عليهما السلام) بوده است ، واسمش ‍ موسى فرزند ميشا فرزند يوسف بوده ، وخود از انبياى بنى اسرائيل بوده است . وليكن اين احتمال را يك نكته تضعيف مى كند، آنچنان كه ديگر نبايد بدان وقعى نهاد، وآن نكته اين است كه قرآن كريم نام موسى را در حدود صد وسى وچند مورد برده ، ودر همه آنها مقصودش موسى بن عمران بوده است، اگر در خصوص اين يك مورد غير موسى بن عمران منظور بود، بايد قرينه مى آورد تا ذهن به جاى ديگرى منتقل نگردد.
بعضى هم گفته اند: اين موسى غير موسى بن عمران بلكه يكى از نواده هاى يوسف بن يعقوب (عليهما السلام) بوده است ، واسمش ‍ موسى فرزند ميشا فرزند يوسف بوده ، وخود از انبياى بنى اسرائيل بوده است . وليكن اين احتمال را يك نكته تضعيف مى كند، آنچنان كه ديگر نبايد بدان وقعى نهاد، وآن نكته اين است كه قرآن كريم نام موسى را در حدود صد وسى وچند مورد برده ، ودر همه آنها مقصودش موسى بن عمران بوده است، اگر در خصوص اين يك مورد غير موسى بن عمران منظور بود، بايد قرينه مى آورد تا ذهن به جاى ديگرى منتقل نگردد.
۱۴٬۰۱۵

ویرایش