گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
<span id='link71'><span>
<span id='link71'><span>


==نيكى كردن به والدين ، از مهمترين واجبات بعد از توحيد ==
==نيكى كردن به والدين، از مهمترين واجبات بعد از توحيد ==
معلوم مى شود مساءله احسان به پدر ومادر بعد از مساءله توحيد خدا واجب ترين واجبات است همچنانكه مساءله عقوق بعد از شرك ورزيدن به خدا از بزرگترين گناهان كبيره است ، وبه همين جهت اين مساءله را بعد از مساءله توحيد وقبل از ساير احكام اسم برده واين نكته را نه تنها در اين آيات متذكر شده ، بلكه در موارد متعددى از كلام خود همين ترتيب را به كار بسته .
معلوم مى شود مسأله احسان به پدر و مادر بعد از مسأله توحيد خدا، واجب ترين واجبات است. همچنان كه مسأله عقوق بعد از شرك ورزيدن به خدا، از بزرگترين گناهان كبيره است. و به همين جهت، اين مسأله را بعد از مسأله توحيد و قبل از ساير احكام اسم برده، و اين نكته را نه تنها در اين آيات متذكر شده، بلكه در موارد متعددى از كلام خود همين ترتيب را به كار بسته.
در سوره انعام پيرامون تفسير آيه ۱۵۱ كه شبيه به آيه مورد بحث است گذشت كه گفتيم رابطه عاطفى ميان پدر ومادر از يك طرف وميان فرزندان از طرف ديگر از بزرگترين روابط اجتماعى است كه قوام و استوارى جامعه انسانى بدانها است ، وهمين وسيله اى است طبيعى كه زن وشوهر را به حال اجتماع نگهداشته ونمى گذارد از هم جدا شوند، بنابراين از نظر سنت اجتماعى وبه حكم فطرت ، لازم است آدمى پدر و مادر خود را احترام كند وبه ايشان احسان نمايد زيرا كه اگر اين حكم در اجتماع جريان نيابد وفرزندان با پدر ومادر خود معامله يك بيگانه را بكنند قطعا آن عاطفه از بين رفته وشيرازه اجتماع به كلى از هم گسيخته مى گردد.
 
إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَك الْكبرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلاتَقُل لهَُّمَا أُفٍ وَ لاتَنهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كرِيماً(۲۳)
در سوره «انعام»، پيرامون تفسير آيه ۱۵۱ كه شبيه به آيه مورد بحث است، گذشت كه گفتيم رابطه عاطفى ميان پدر و مادر از يك طرف و ميان فرزندان از طرف ديگر، از بزرگترين روابط اجتماعى است كه قوام و استوارى جامعه انسانى بدان ها است، و همين وسيله اى است طبيعى كه زن و شوهر را به حال اجتماع نگه داشته و نمى گذارد از هم جدا شوند.
كلمه ((اما(( مركب است از ((ان (( شرطيه و((ماى (( زائده ، و اگر اين ما، زائده نبود جائز نبود كه نون تاكيد ثقيله در آخر فعل شرط كه ((يبلغ (( باشد، در آيد، اثر ماء زائده اين است كه چنين كارى را تجويز مى كند.
بنابراين، از نظر سنّت اجتماعى و به حكم فطرت، لازم است آدمى پدر و مادر خود را احترام كند و به ايشان احسان نمايد. زيرا كه اگر اين حكم در اجتماع جريان نيابد و فرزندان با پدر ومادر خود معامله يك بيگانه را بكنند، قطعا آن عاطفه از بين رفته و شيرازه اجتماع به كلّى از هم گسيخته مى گردد.
كلمه ((كبر(( به معناى بزرگسالى است ، وكلمه ((اف (( مانند كلمه ((آخ (( در فارسى ، انزجار را مى رساند، وكلمه ((نهر(( به معناى رنجاندن است كه يا با داد زدن به روى كسى انجام مى گيرد ويا با درشت حرف زدن ،
 
إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَك الْكبرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُل لهَُّمَا أُفٍ وَ لا تَنهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً
 
كلمۀ «إمّا»، مركب است از «إن» شرطيه و «ماى» زائده، و اگر اين «ما»، زائده نبود، جایز نبود كه «نون» تأكيد ثقيله در آخر فعل شرط كه «يَبلُغُ» باشد، در آيد. اثر «ماء» زائده اين است كه چنين كارى را تجويز مى كند.
 
كلمۀ «كِبَر» به معناى بزرگسالى است، و كلمۀ «أف» مانند كلمۀ «آخ» در فارسى، انزجار را مى رساند، و كلمه «نَهَر» به معناى رنجاندن است، كه يا با داد زدن به روى كسى انجام مى گيرد، و يا با درشت حرف زدن.
 
<span id='link72'><span>
<span id='link72'><span>
==آيه در مقام انحصار حكم به دوران پيرى پدر ومادر نيست ! ==
==آيه در مقام انحصار حكم به دوران پيرى پدر ومادر نيست ! ==
اگر حكم را اختصاص به دوران پيرى پدر ومادر داده از اين جهت بوده كه پدر ومادر، در آن دوران سخت ترين حالات را دارند، وبيشتر احساس احتياج به كمك فرزند مى نمايند، زيرا از بسيارى از واجبات زندگى خود ناتوانند، وهمين معنا يكى از آمال پدر ومادر است كه همواره از فرزندان خود آرزومى كنند، آرى روزگارى كه پرستارى از فرزند را مى كردند وروزگار ديگرى كه مشقات آنان را تحمل مى نمودند، وباز در روزگارى كه زحمت تربيت آنها رابه دوش ‍ مى كشيدند، در همه اين ادوار كه فرزند از تاءمين واجبات خود عاجز بود آنها اين آرزورا در سر مى پروراندند كه در روزگار پيرى از دستگيرى فرزند برخوردار شوند.
اگر حكم را اختصاص به دوران پيرى پدر ومادر داده از اين جهت بوده كه پدر ومادر، در آن دوران سخت ترين حالات را دارند، وبيشتر احساس احتياج به كمك فرزند مى نمايند، زيرا از بسيارى از واجبات زندگى خود ناتوانند، وهمين معنا يكى از آمال پدر ومادر است كه همواره از فرزندان خود آرزومى كنند، آرى روزگارى كه پرستارى از فرزند را مى كردند وروزگار ديگرى كه مشقات آنان را تحمل مى نمودند، وباز در روزگارى كه زحمت تربيت آنها رابه دوش ‍ مى كشيدند، در همه اين ادوار كه فرزند از تاءمين واجبات خود عاجز بود آنها اين آرزورا در سر مى پروراندند كه در روزگار پيرى از دستگيرى فرزند برخوردار شوند.
۱۴٬۱۸۵

ویرایش