يس ٧٤

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ اتَّخَذُوا مِنْ‌ دُونِ‌ اللَّهِ‌ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ‌ يُنْصَرُونَ‌

ترجمه

آنان غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که یاری شوند!

|و به جاى خدا معبودانى گرفتند به اميد آن كه يارى داده شوند
و غير از خدا[ى يگانه‌] خدايانى به پرستش گرفتند، تا مگر يارى شوند.
و (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند.
و به جای خدا معبودانی انتخاب کرده اند به امید اینکه [به وسیله آنها] یاری شوند،
و به جاى اللّه خدايانى اختيار كردند، بدان اميد كه ياريشان كنند.
و به جای خداوند خدایانی را [به پرستش‌] گرفته‌اند به امید آنکه ایشان یاری یابند
و به جاى خداى يكتا خدايانى گرفتند بدان اميد كه يارى شوند
آنان گذشته از خدا، معبودهائی برای خود برگزیده‌اند، بدین امید که (از سوی ایشان) یاری شوند.
و غیر از خدا(یِ یگانه) خدایانی (به پرستش) برگرفتند، تا شاید (به وسیله‌ی آنان) یاری شوند.
و بگرفتند جز خدا خدایانی شاید یاری شوند

Yet they have taken to themselves gods other than Allah, that perhaps they may be helped.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٧٣ آیه ٧٤ يس ٧٥
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن دُونِ»: غیر از. بجز.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ «74»

و به جاى خداوند (يگانه) خدايانى را (به پرستش) گرفتند، به اين اميد كه يارى شوند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (74)

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: و فرا گرفتند غير از خداى به حق، آلِهَةً: خدايانى كه بر هيچ چيز قادر نيستند، لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ‌: به اميد آنكه يارى كرده شوند، يعنى شافع آنها شده دفع عذاب از آنها نمايند؛ و حال آنكه بتان،


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ (68) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ (69) لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ (70) أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71) وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)

وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ (74) لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ (75) فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ (76)

ترجمه‌

و كسى كه عمر دراز ميدهيم او را نگونسار ميگردانيمش در آفرينش آيا پس در نمى‌يابند بعقل‌

و نياموختيم او را شعر و نسزد مر او را نيست آن مگر پندى و قرآنى واضح‌

تا بيم دهد كسيرا كه باشد زنده و ثابت شود گفتار عذاب بر كافران‌

آيا و نديدند كه ما آفريديم براى آنها از آنچه ساخت دستهاى ما چهارپايانى پس آنان انها را مالكانند

و رام گردانيديم آنها را براى آنان پس از آنها است سواريشان و از آنها ميخورند

و براى آنان در آنها بهره‌ها و


جلد 4 صفحه 417

آشاميدنيها است آيا پس شكر نميكنند

و گرفتند از غير خداوند خدايانى كه شايد آنها يارى كرده شوند

قدرت ندارند بر يارى كردن آنها و آنها براى آنخدايان سپاهى حاضر كرده شدگانند

پس نبايد اندوهگين سازد تو را سخنشان همانا ما ميدانيم آنچه را مخفى ميدارند و آنچه را آشكار ميكنند.

تفسير

خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش بتدريج بحال اوّل خود در ضعف جسم و قواء آن بطوريكه ديده آنها از كار مى‌افتد و شكل آنها تغيير ميكند و قادر بر حركت از جاى خودشان نميشوند و اين نمونه‌ئى است از محو چشم و مسخ و اقعاد و غيرها كه آنها در مردان سالخورده خود مشاهده مينمايند پس چگونه تعقّل نميكنند كه خدا قادر بر اين امور ميباشد و قمّى ره نقل فرموده كه قريش ميگفتند آنچه محمد ميگويد و نسبت بخدا ميدهد شعر است و خدا آنها را ردّ فرموده ميفرمايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شعر نگفته هرگز و ظاهرا مراد از شعر كلامى است كه مبنى بر تخيّلات و تمويهات و تشبيهات مرغّبه و منفّره باشد بدون اصل مسلّم معقولى مثلا در تكذيب عسل گفته شود فضله حيوان و مهوّع انسان است و در توصيف شراب گويد ياقوتى رنگ مقوّى و مشهّى و امثال اينها خواه آن كلام منظوم باشد خواه نباشد ولى چون اين قبيل معانى غالبا در كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح بجا باشد بسيار خوب است و بنابراين مراد از قول خداوند و ما علّمناه الشّعر تا آخر آيه آنستكه ما به پيغمبر خود كلاميكه مبنى بر وهميّات و خياليّات باشد ياد نداديم تا قرآن را مؤلّف از آنها نموده باشد و سزاوار نيست براى او كه مرشد كلّ و هادى سبل است كه چنين كلامى از او صادر شود نيست آنچه ما باو تعليم نموديم مگر موجب تذكّر و موعظه و ارشاد و كتاب آسمانى كه نامش قرآن يعنى لايق خواندن و عمل نمودن و مجموعه معانى حقّه حقيقيّه است و وصفش بيان كننده صلاح دنيا و آخرت بندگان است و اينكه گفته‌اند پيغمبر صلى اللّه عليه و اله شعر نميخواند و اگر احيانا بر زبانش جارى ميشد


جلد 4 صفحه 418

صورت آنرا تغيير ميداد كه از شعريّت خارج شود ظاهرا براى رفع توهّم شاعريّت نسبت بآنحضرت باشد و الّا ديوان اشعار امير المؤمنين عليه السّلام معروف و ترغيب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله حسّان بن ثابت را بشعر كه فرمود هميشه اى حسّان مؤيّد باشى بروح القدس ماداميكه يارى كنى ما را بزبان خود مشهور است و غرض از نازل نمودن قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم آنستكه بترساند از عذاب خدا و روز جزا كسانيرا كه دلشان زنده است بروح ايمان و واجب شود كلمه عذاب باتمام حجّت بر كفّار كه مصرّند در انكار و در مجمع از امير المؤمنين نقل نموده كه حيّا را به عاقلا تفسير فرموده است و بعدا اشاره فرموده بقدرت و نعمت خود باين بيان كه آيا نديدند مردم كه ما بدست قدرت خود خلق نموديم براى آنها شتر و گاو و گوسفند را كه دست بشر در آفرينش آنها بهيچ وجه بكار نرفته و بحكم ما مالك و مسلّط و متصرّف واقعى در آن حيوانات آنانند كه ميتوانند آنها را بيع و شرى نمايند و ما مسخّر و رام نموديم آنها را براى آنان كه ميتوانند سوارشان شوند و بكشند و گوشت آنها را بخورند و همه قسم بهره‌بردارى از آنها نمايند از پوست و پشم و كرك آنها لباس و فرش تهيّه نمايند و از شيرشان بياشامند و نكته قابل توجه آنستكه بيشتر استفاده آنها از انعام در سوارى و باركشى چون از شتر است آنحيوان با قوّه و عظمت را چنان رام فرموده براى بشر كه طفلى مهار قطار آنها را گرفته و بخاطر خواه خود ميبرد و ميكشد آيا اين نعمتها قابل شكرگزارى و قدردانى نيست و تخصيص اين حيوانات بذكر ظاهرا براى كثرت منافع وجوديّه آنها در عالم خصوصا در عربستان باشد كه مورد نزول آيات الهى است و باو صف همه اينها مردم آن سامان قبل از اسلام غالبا مشرك بودند به اين معنى كه هر قبيله‌اى بتى براى خود اتّخاذ نموده بودند و عبادت مينمودند آنرا و مى‌گفتند اين براى تقرّب بخدا است و اميد داشتند كه آن بتها بتوانند حوائجشان را برآورند و شفاعت از آنها نمايند و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و خدا ميفرمايد بتها كه نميتوانند بهيچ وجه يارى از آنها نمايند ولى آنها براى بتها لشگرى حاضر كرده شده‌اند كه در برابر آنها بخاك مى‌افتند و از آنها نگهدارى و دفاع ميكنند در دنيا و در آخرت در دنبال آنها بجهنّم ميروند چون خداوند فرموده آنها با آنچه ميپرستند جز خدا


جلد 4 صفحه 419

آتش‌گيرانه جهنّم ميباشند و معلوم است هر تابعى پيرو متبوع خود خواهد بود و نبايد پيغمبر اكرم از اقوال و عقايد آنها راجع بخدا و خودش ملول و محزون باشد چون خدا از باطن و ظاهر آنها كاملا آگاه و مطّلع است و آنها را بجزاى كردار و گفتار ناهنجار خودشان در دنيا و آخرت خواهد رسانيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اتَّخَذُوا مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ آلِهَةً لَعَلَّهُم‌ يُنصَرُون‌َ (74)

و گرفتند ‌اينکه‌ مشركين‌ ‌از‌ ‌غير‌ خداوند متعال‌ خداياني‌ باميد اينكه‌ ‌اينکه‌ خدايان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ ميكنند و ‌آنها‌ ياري‌ ميشوند.

وَ اتَّخَذُوا مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ آلِهَةً ‌هر‌ طايفه‌ ‌از‌ مشركين‌ يك‌ خداياني‌ ‌بر‌ ‌خود‌ اتخاذ كردند يك‌ طايفه‌ بت‌ پرستان‌ اصنامي‌ داشتند مخصوصا ‌در‌ دوره جاهليت‌ ‌در‌ مكه‌ و حجاز يك‌ بت‌ بزرگ‌ ‌که‌ خداي‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ و ‌هر‌ طايفه‌ يك‌ بت‌ ‌براي‌ ‌خود‌ گرفتند و ‌در‌ كعبه‌ معظمه‌ نصب‌ كردند و ‌هر‌ فردي‌ يك‌ بت‌ مخصوص‌ ‌خود‌ داشت‌ و ‌در‌ فتح‌ مكه‌ پيغمبر اكرم‌ ‌با‌ امير المؤمنين‌ رفتند و تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ شكستند و ‌از‌ ‌بين‌ بردند و ‌اينکه‌ دستگاه‌ بت‌ پرستي‌ ‌از‌ قديم‌ الايام‌ قبل‌ ‌از‌ زمان‌ نوح‌ رواج‌ داشت‌ ‌که‌ ‌در‌ سوره نوح‌ ميفرمايد وَ قالُوا لا تَذَرُن‌َّ آلِهَتَكُم‌ وَ لا تَذَرُن‌َّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوث‌َ وَ يَعُوق‌َ وَ نَسراً آيه 22 و 23 ‌در‌ زمان‌ ابراهيم‌ ‌که‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ شكست‌ ‌که‌ ميفرمايد ‌در‌ سوره انبياء وَ تَاللّه‌ِ لَأَكِيدَن‌َّ أَصنامَكُم‌ بَعدَ أَن‌ تُوَلُّوا مُدبِرِين‌َ فَجَعَلَهُم‌ جُذاذاً إِلّا كَبِيراً لَهُم‌ لَعَلَّهُم‌ إِلَيه‌ِ يَرجِعُون‌َ آيه 58 و 59 ‌در‌ زمان‌ موسي‌ ميفرمايد وَ جاوَزنا بِبَنِي‌ إِسرائِيل‌َ البَحرَ فَأَتَوا عَلي‌ قَوم‌ٍ يَعكُفُون‌َ

جلد 15 - صفحه 108

عَلي‌ أَصنام‌ٍ لَهُم‌ قالُوا يا مُوسَي‌ اجعَل‌ لَنا إِلهاً كَما لَهُم‌ آلِهَةٌ اعراف‌ آيه 134 يك‌ طائفه‌ خورشيد پرستان‌ ‌که‌ بلقيس‌ و اهل‌ سبأ بودند ‌که‌ ميفرمايد ‌از‌ قول‌ هدهد بحضرت‌ سليمان‌ إِنِّي‌ وَجَدت‌ُ امرَأَةً تَملِكُهُم‌ وَ أُوتِيَت‌ مِن‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ وَ لَها عَرش‌ٌ عَظِيم‌ٌ وَجَدتُها وَ قَومَها يَسجُدُون‌َ لِلشَّمس‌ِ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ نمل‌ آيه 23 و 24 يك‌ طائفه‌ گاو پرست‌ ‌که‌ ‌در‌ هند ‌تا‌ امروز هستند يك‌ طايفه ملائكه‌پرست‌ يك‌ طائفه‌ جن‌پرست‌ يك‌ طائفه‌ درخت‌ پرست‌ يك‌ طائفه‌ ائمه‌ پرست‌.

لَعَلَّهُم‌ يُنصَرُون‌َ چنانچه‌ گفتند ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ زمر آيه 4 و ميگفتند وَ اللّه‌ُ أَمَرَنا بِها اعراف‌ آيه 27 و ‌لو‌ ‌در‌ مورد فاحشه‌ ‌است‌ ولي‌ فحشايي‌ بزرگتر ‌از‌ ‌اينکه‌ نداريم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 74)- لذا در این آیه به تشریح حال مشرکان پرداخته چنین می‌گوید:

«آنها غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که از سوی آنها یاری شوند» و مورد حمایت بتان قرار گیرند (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ).

چه خیال خام و فکر باطلی؟ که این موجودات ضعیف را که هیچ قدرتی بر دفاع از خویشتن ندارند تا چه رسد به دیگران، در کنار خالق زمین و آسمان و بخشنده آن همه مواهب قرار دهند، و در حوادث مشکل زندگی از آنان یاری طلبند؟

نکات آیه

۱ - مشرکان صدراسلام به جاى اللّه معبودهاى دیگرى برگزیدند. (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة)

۲ - شرک و بت پرستى، کفران نعمت هاى الهى است. (أفلایشکرون . و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة) از ارتباط میان آیه قبل - که از ناسپاسى انسان سخن به میان آورده است - و آیه شریفه، برداشت یاد شده به دست مى آید; یعنى، شرک و بت پرستى در واقع نوعى ناسپاسى به شمار مى آید.

۳ - مشرکان صدراسلام، معتقد به چند معبود بودند. (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة)

۴ - مشرکان و بت پرستان، امیدوار به یارى رسانى معبودهاى خویش (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ینصرون)

۵ - مشرکان و بت پرستان، معتقد به توانایى بت ها و معبودهاى خویش براى یارى رسانى (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ینصرون)

۶ - حمایت و یارى شدن، انگیزه و دلیل مشرکان و بت پرستان، براى روى آوردن به آیین شرک و بت پرستى (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ینصرون) برداشت یاد شده مبتنى بر این اساس است که «لعلّ» در آیه شریفه براى تعلیل باشد.

۷ - کسانى که به غیرخدا اتکا کنند و از غیر او یارى بطلبند، مورد سرزنش خداوند هستند. (و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ینصرون)

موضوعات مرتبط

  • اتکا: سرزنش اتکا به غیرخدا ۷
  • استمداد: استمداد از بتها ۵، ۶; استمداد از معبودان باطل ۴، ۵، ۶; سرزنش استمداد از غیرخدا ۷
  • بت پرستان: امداد به بت پرستان ۶; امیدوارى بت پرستان ۴; انگیزه هاى بت پرستان ۶; عقیده باطل بت پرستان ۵
  • بت پرستى: آثار بت پرستى ۲; موجبات بت پرستى ۶
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۷
  • شرک: آثار شرک ۲; موجبات شرک ۶
  • کفران: کفران نعمت ۲
  • مشرکان: امداد به مشرکان ۶; امیدوارى مشرکان ۴; انگیزه هاى مشرکان ۶; تعدد معبودان مشرکان صدراسلام ۳; عقیده باطل مشرکان ۵; عقیده مشرکان صدراسلام ۳; معبودان مشرکان صدراسلام ۱

منابع