نتایج جستجو

معنى مرضش را و قذارتش را از بين بردم است. به قول بعضى اهل لغت تعذيب به معنى ضرب است و به قولى آن از «ماء عذب» آب آلوده و كدر است، عَذَّبْتُهُ يعنى عيش او

ف درک طرق رجع کتب ارض الى هو ملء بين ل انس فتو خشى الذى تبع ظلم کم هن فتى ضرب حبب وفى ن علم اکل عبد

حبل اما سوى اولاء وقى کون لعن جعل قلل ذلل سنن ضلل حرب قد حبب ها شرد مرر بسط ضرب نصر کلل يدى الى ک سلط فتن کفف شدد بين

عمل على بين جعل کلل سود الک قوم وقد ربب خور اخذ علو لئک وجه اجج ک صلح ملح ضرب شرب ما لم طهر امن هذا الله ربو

قبل نذر قد ذکر سمو ربب خلق قدر شىء اذا ظلم رسل ايى حکم الا نا اوى بين ائى ضرب بعض عذب قتل نکر علم جعل رفع جبل شرک فعل بعد فسد حيى کثر قوم نصب هو ضلل جرم

نظر درست در نمى‏آيد. ف حتى اذا هم فى شدد ل رود ارض سرى رقب ه وثق عرض کون ضرب ان اما دنو الله کفر منن اله نبو الذين بعد وله لقى

سهم عادلانه است، و هنگامى که به صورت فعل ثلاثى مجرد استعمال شود (قسط بر وزن ضرب) به معناى ظلم کردن و گرفتن سهم عادلانه دیگرى است، اما هنگامى که به صورت ثلاثى

باشد . صحب ثمود عاد قرن بين فرعون ل نوح قوم ذلک اخو الم لوط هم کلل عذب کثر ضرب ايکه قبل ظلم خرج کذب نا ک عتد

نظير [ابراهيم:24]. بيشتر آيات قرآن كلمه ضرب را در همين زمينه به كار برده است و در اين راه رفتن و مسافرت كردن نحو [نساء:94]. ايضاً در حتمى شدن به كار مى‏رود

باشد. تفاوت سال هاى شمسى و قمرى تقریباً یازده روز است که، اگر آن را در سیصد ضرب کنیم و سپس بر عدد روزهاى سال قمرى که 354 روز است تقسیم کنیم، نتیجه آن همان

باشد. تفاوت سال هاى شمسى و قمرى تقریباً یازده روز است که، اگر آن را در سیصد ضرب کنیم و سپس بر عدد روزهاى سال قمرى که 354 روز است تقسیم کنیم، نتیجه آن همان

مى‏آيد راغب آن را به قول نسبت مى‏دهد. فعل آن در صورت لازم بودن از نصر ينصر و ضرب و يضرب و در صورت متعدى بودن فقط از نصر ينصر آمده است (اقرب). ضمناً قول راغب

کلمات مشتق شده در حال بارگیری... قول ا ه عبد الى ما قبل نحت ف يمن الله اله ب ضرب هم

. فى على هم ها ل نعم وکء نظر ثوب کفر لا هل ما فکه عرف ضحک من رئى ظلل حسن ضرب رفق وجه حرير برر امن کون قرب نضر انن الذين جنن شمس برق زوج استبرق صبر يوم

«بَجَسَ الماء:فَجَرَه - بجس الماء: انفجر». ف حجر ه من ک عصى ثنى عصو عشر ب عين ضرب قد ان علم کلل قوم

به«جن» بند 12. ه ل هم من ف ما ب ک اله وله الله کم ان ها قول الذين لا فى انن ضرب اتى على نا الا مثل قوم بشر شىء کون انس هذا کفر ذلک ا سوء ذا امن ارض هو خلق

تکرار در قرآن: ۱(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... ضرب شديد. اسقاط نيز گفته‏اند «وَقَذَهُ النُّعاسُ: اَسْقَطَهُ» خواب او را ساقط كرد «شاةٌ مَوْقُوذَةٌ»

پراكنده مى‏كند. ذرو و ذرى هر دو به يك معنى است فعل اولى از نصر ينصر و دومى از ضرب يضرب آمده است «اقرب» [ذاريات:1-6]. ذاريات با واو قسم و جمع‏هاى ديگر با فاء

برج کبر حسب غير نکح فقر اکل ه فضل حتى بدر سئل ارض سمع فى انس سرف ثوب وضع ها ضرب لحف ما طوع

وله لا اذا عدو سمع امر ل الى يوم ها موسى ن فى هى خوف ذلک تبع على عظم فرعون ضرب کم نجو يا سلم کفر الذين غير رئى عذب هن حبل صدق ا حجر قبل اثم امن عن اخذ عزز