نتایج جستجو

رسل رسو رصد رضو رغب رفرف رفع رقى رمن رمى رهق رهن روح رود رکب رکع زبن زجر زرع زقم زوج زيت زيتون زيد زيغ زکو س سئل سبت سبح سبع سبق سبل سجد سجو سحر سدر سدى

من ب عنب ملک لئک حول جعل عرش جنن الک نخل وحد رئى سبح عمل بين اجر حمد ل نعم زرع ربب احد ف کلتا هم قضى رجل

«ذَرَأَکُمْ» از مادّه «ذرء» (بر وزن زرع) در اصل، به معناى آفرینش و ایجاد و اظهار است; ولى مادّه «ذرو» (با واو که آن هم بر وزن زرع است) به معناى پراکنده ساختن آمده،

زارعان را روئيدن آن به شگفت مى‏آورد. [نحل:11]. زرع در اين آيه و غيره به معنى مزروع (كشت) است چنان كه گذشت. جمع زرع در قرآن زروع است [دخان:25-26]. [شعراء:148]

تکرار در قرآن: ۵(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... «درء» (بر وزن زرع) به معناى دفع کردن است. دفع كردن. «درأه درءاً: دفعه» [رعد:22] بد را با خوب

غير آن، دراين صورت مى‏شود كه صفت جنّات و زرع و نخيل باشد ولى در آيه ظاهراً فقط صفت «نخيل» است. غير سقى صنو نخل زرع ب موه عنب وحد من فضل جنن بعض جور ها قطع

کلمات مشتق شده در حال بارگیری... ه ى ف فى شرک شطء ب خرج شدد غلظ ک امر اخو سوى زرع کى هارون انجيل على هم سوق مثل

۴(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... زيت شبه ه من رمن غير عنب نخل زرع اکل ثمر طور سينين ذا تين هذا ب جنن خلف بلد کلل امن نظر ل دنو انن کم عرش قنو

دائم‏الاضافه‏اند. [كهف:33]. [اسراء:23]. هر يك فقط يكبار در كلام الله آمده‏اند. هما زرع کلو بين جنن جعل اتى اکل نخل ها ب لم حفف ظلم من ه

آن را زرد مى‏يابى. ايضاً [حديد:20]. ه ثم رئى ف صفر نبت لون کفر خلف عجب حطم زرع جعل کون غيث ب غوث فى مثل خرج اخر انن ک

لعل اخذ ذلک فصل کود دئب تيه مئى ثلث زيد ملک برق نقص اذا الى تسع فرعون بعث زرع هو متع سجن لو ذهب جمل ن س التى او عوم وعد مدن اول خلق ثمر انس زحزح وحد حصد

سليمان ذلک سکن رئى دخل نا شدد جند ذکر وقد شىء التى نمل طلع کلا لو هيج غرم زرع غفر ها هم اولى من نحن خلد ام ايى لبب شعر يا

شده در «نور» خواهد آمد انشاء اللّه. زيتون ه لا من ها عنب شبه نخل رمن غير زرع شرق کود غرب برک اکل قضب ضوء نبت شجر تين حدق طور حبب فى جنن فکه ذا سينين لو

ملازم آنهائيم. *[روم:51]. «ظَلُّوا» بمعنى «صارُوا»است و ضمير «فَرَأوهُ» به زرع راجع است معنى آيه در «صفر» گذشت. نَحْن إِنّا حُطَاما تَفَکّهُون لَمُغْرَمُون

ملازم آنهائيم. *[روم:51]. «ظَلُّوا» بمعنى «صارُوا»است و ضمير «فَرَأوهُ» به زرع راجع است معنى آيه در «صفر» گذشت. الّذِي عَلَيْه إِلٰهِک عَاکِفا إِلَى لَنُحَرّقَنّه

اصلى این لغت احتمالات متعددى داده شده است: بعضى آن را از «ذَرْء» (بر وزن زرع) به معناى آفرینش مى دانند بنابراین مفهوم اصلى «ذُرِّیَّة» با مفهوم مخلوق و

سنو الا ثم بحر ان ذلک مثل رجع لعل عظم نا على کلب کون قد سوى حبب جمع الى طرق زرع مدد نبت اذا حجج مرر رجل فتى ليل سلک سرج دئب عرش شىء قضى ثنى غيب بنى لن طوع

رويهم چيده شده است. لا ف نحت من ذلک ک ها جبل طلع نزل ظلم خوف نخل بيت فى ه زرع عين قرء فره وقى عرب جنن صرف امن هو صلح

قطعاً خاشاكش مى‌گردانيم، پس در افسوس [و تعجب‌] مى‌افتيد. اگر ما بخواهیم کشت و زرع شما را خشک و تباه می‌سازیم تا با حسرت و ندامت به سخنان بیهوده پردازید. به

باشد كه عبرت گيرند. و فرعونیان را سخت به قحط و تنگی معاش و نقص و آفت برکشت و زرع مبتلا کردیم تا شاید متذکر شوند. و فرعونیان را به قحطی و خشکسالی های متعدد