نتایج جستجو

مى‏گويد: درك مانند درج است ليكن درج به اعتبار صعود و درك به اعتبار پائينى گفته مى‏شود از همين جا است كه گفته‏اند: درجات بهشت و در كات آتش. * [طه:77] درك بر وزن

خشك. لا فى اخر خضر سبع سنبل لعل سبل ى هم بحر يا الا ها عجف ايى خوف رطب ف درک طرق رجع کتب ارض الى هو ملء بين ل انس فتو خشى الذى تبع ظلم کم هن فتى ضرب حبب

«خَتَمَ»: مهر زده است. کنایه از عدم‌استعداد ایشان برای پذیرش ایمان و عدم درک آنان است (نگا: جاثیه / ، روم / ). «غِشَاوَةٌ»: پرده. فَبِمَا نَقْضِهِمْ‌ مِيثَاقَهُمْ‌

ياباطل قرار دهدلذا فرموده: [شمس:10-9]. ايضا در [قيامه:2]. كه ظاهرا وجدان و درك آدمى مراد است و نيز در آياتى نظير [نازعات:40]. همين معنى به نظر مى‏آيد ايضا

از این دو چیز است: گاهى به خاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظائف لازم در برابر خدا مى باشد. و گاهى به خاطر درک عظمت مقام و توجّه به وجود بى انتها

دل آدمى، مرکز درک و فهم حقایق و معارف الهى است. (فطبع على قلوبهم فهم لایفقهون) ارتداد: آثار ارتداد ۵ حقایق: جایگاه درک حقایق ۱۰; موانع درک حقایق ۸ خدا:

عوامل ایمان به قرآن ۴ بصیرت: آثار بصیرت ۴; اهل بصیرت ۲ حقایق: آثار درک حقایق ۴; دعوت به درک حقایق ۶ خدا: دعوتهاى خدا ۶، ۷ ذکر: ذکر فضایل مؤمنان ۷ شنوایى: آثار

انگیزش ۹ تسبیح: زمینه تسبیح خدا ۹ تسبیح گویان خدا :۲ خدا: آثار درک حکمت خدا ۹; آثار درک عزت خدا ۹; اختصاصات خدا ۸; تنزیه خدا ۱; حکمت خدا ۸; خدا و عیب ۱;

شدن قلب انسان و دست نیافتن وى به درک عمیق حقایق (رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم) ۶ - منافقان، محروم از درک عمیق معارف الهى (و طبع على قلوبهم

کلمه «قلب» در قرآن به معانى گوناگونى آمده است، از جمله: 1 ـ به معناى «عقل و درک»، 2 ـ «روح و جان»، 3 ـ «مرکز عواطف» و بیشتر مراد روح و عقل است. قلب‌ (۱۶۸

در قیامت ۱; ترسناکى قیامت ۲; حق در قیامت ۱; حقیقت قیامت ۱، ۳; درک عظمت قیامت ۱; زمینه درک عظمت قیامت ۳; عظمت قیامت ۲; قضاوت در قیامت ۱; ویژگیهاى قیامت ۱،

زمینه حق پذیرى ۷; زمینه حق طلبى ۷ خدا: تشویقهاى خدا ۷; حکمت خدا ۴; درک حکمت خدا ۵; درک قدرت خدا ۵; قدرت خدا ۴; نشانه هاى حکمت خدا ۲; نشانه هاى قدرت خدا ۲

عزّت و قدرت از آن خدا و فرستاده‌ی او و مؤمنان است، ولیکن منافقان (این را درک نمی‌کنند و) نمی‌دانند. گویند: «اگر به مدینه بر گردیم همواره آنکه عزیزتر است‌،

بالا داشته باشد. آفرینش: آثار مطالعه در آفرینش ۶ آیات خدا: اهمیت درک آیات آفاقى ۴; اهمیت درک آیات انفسى ۴; نقش آیات آفاقى ۱; نقش آیات انفسى ۱ انسان: اهمیت

۱، ۲، ۳; مطالعه تاریخ ۳ تنبه: زمینه تنبه ۳ حقایق: عوامل محرومیت از درک حقایق ۸;مرکز درک حقاق ۷ حق ستیزان: توصیه به حق ستیزان ۲ خدا: توصیه هاى خدا ۲; سرزنشهاى

در قیامت مطرح خواهد شد. ۵ - آدمیان در قیامت، کمبودها و کاستى هاى خویش را درک و احساس خواهند کرد. (قال ربّ لم حشرتنى أعمى ) ۶ - روى گردانان از یاد خدا،

موجودات، براى مردم حق شنو قابل درک است. (و الله أنزل من السّماء ماء ... إن فى ذلک لأیة لقوم یسمعون) ۹- حق شنوى، زمینه درک حقایق (إن فى ذلک لأیة لقوم یسمعون)

کنند، و به عمق آن مى رسند. (واژه «بصر» معمولاً به عضو بینایى و «بصیرت» به درک و آگاهى درونى گفته مى شود). در حقیقت «أُولِى الأَبْصارِ» کسانى هستند که آمادگى

مخالفت و دشمنى گفته مى شود که آگاهانه صورت مى گیرد، یعنى انسان حقانیت چیزى را درک کند و با آن به مخالفت برخیزد، و «ولید» در سوره «مدثّر» مصداق روشن این معنا

معمولاً در بینش فکرى و عقلانى به کار برده مى شود. و گاهى به تمام امورى که باعث درک و فهم مطلب است، اطلاق مى گردد; در سوره «انعام» به معناى دلیل و شاهد و گواه