نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه «جَمَل» در لغت به معناى شترى است که تازه دندان برآورده، ولى یکى دیگر از معانى «جمل» طناب محکمى است که کشتى ها را با آن مهار مى کنند;

آیات شامل این کلمه بعر (۲ بار) بَعير:مطلق شتر است اعمّ از نرو مادّه، چنانكه جَمَل شتر نر و ناقّه شتر ماده است. [يوسف:72] هر كه آن را بياورد براى اوست بار يك

ترک تسع تلک تين ثبر ثجج ثلث ثلل ثمود جبل جحم جرم جرى جزى جعل جلل جلو جمع جمل جنب جنن جنى جهر جهنم جوب جوع جىء حبب حجر حدث حدق حرث حرم حرک حسب حسن حشر حصى

سوء نا خسر غفر ورد حتى همز زهق هذا الذين لقى دلو غير بصر شطن حضر حقق عند جمل قتل هو جعل قدم هى ولد بعض حلل شرر جرم اذا بنو التى صبر انتم

آیات شامل این کلمه «جِمَالَتٌ» جمع «جمل» به معناى «شتر» است (مانند حجر و حِجارة). جمل‌ (۱۱ بار) وَيْل صُفْر کَأَنّه کَالْقَصْر يَوْمَئِذ بِشَرَر هٰذَا

رسل اصل نفس امر قوم ذلک ذکر لا مثل سوء ى لو خلل نبء وحد دنو امم زلل سمو انن جمل وحى فرغ کود خير رتل تعس مکر هدى رضو س قتل سرف ارض شجر بغى اخر اکل قرء لدن

[اعراف:40]. داخل بهشت نشوند تا ريسمان كشتى در سوراخ سوزن وارد شود معنى آيه در «جمل» گذشت [طور:27]، [واقعة:41-42]. مراد از سموم در هر دو آيه عذاب نافذ است [حجر:27]

يا صبر هدى انن موسى صدق بصر ملو کذب نبذ دمى دمو ذهب ان بين منن من ما دمم جمل على کون رسل فى اثر بعد ه الله عسى قمص قبض

[اعراف:40]. داخل بهشت نشوند تا ريسمان كشتى در سوراخ سوزن وارد شود معنى آيه در «جمل» گذشت [طور:27]، [واقعة:41-42]. مراد از سموم در هر دو آيه عذاب نافذ است [حجر:27]

دئب تيه مئى ثلث زيد ملک برق نقص اذا الى تسع فرعون بعث زرع هو متع سجن لو ذهب جمل ن س التى او عوم وعد مدن اول خلق ثمر انس زحزح وحد حصد مدين شدد حرم ذکر بعض

نيز گفته‏اند. طباقاً حال است از سموات. بعضى آن را جمع طبق دانسته‏اند مثل جمل و جمال (شترشتران). راجع به طبقات آسمان رجوع شود به «سماء» بند چهارم. ل ما

رجوع مى‏كند و در صورت رجوع اگر بار سوم طلاق بدهد ديگر بر او حلال نيست . هن جمل ها ف سرح کن ب متع ان عرف او کون يا مسک حين کم ايى عدد لا رود نبو الله علو

ارض صبح اذا عذب سمو انن حيى کون قوم مسو لا روح وقى دخل بئس لم سرح رحم حمل جمل فتو الذين ظهر اکل ثوب قرر ثقل الا خرج او ى شىء اول عشو فتى حضر اتى نن اذ ولى

كنند كه این آیه درباره طلحة و زبیر نازل گردیده است و منظور از جمل، جمل آن‌هاست. (در جنگ جمل) Tabber requires Javascript to function. آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف

شتر سياه مايل بزردى است و جمالات نيز قرائت شده و آن جمع جمال است كه آن جمع جمل است يعنى شتر نر و بنابر اين وجه شبه، زيادى هم هست واى بحال كسانيكه آتش جهنّم

شتر سياه مايل بزردى است و جمالات نيز قرائت شده و آن جمع جمال است كه آن جمع جمل است يعنى شتر نر و بنابر اين وجه شبه، زيادى هم هست واى بحال كسانيكه آتش جهنّم

قوم لبث عمل عند دور رئى زجو کفر ى هو نصر سکن رقب يقطين عبد روح ذلک عوم قول جمل صبح احد زحزح غرم خرج وعد ردف غيب حکم ودد ايد يا فقر رکم

عايشه و زنان ديگر آن حضرت را در زيارت حج و غيره چيزى نگفته‏اند ولى در جنگ جمل چون نامه عايشه به زيد بن صوحان رسيد كه از وى يارى خواسته بود گفت: عايشه مأمور

معناى سايه دائم و «ظل لا ظليل» يعنى سايه غير مفيد و غير خنك. «جِمالَتٌ» جمع «جمل» به معناى شتر و «صُفْرٌ» جمع «اصفر» به معناى زرد است. خداوند زمين را از نظر

معناى سايه دائم و «ظل لا ظليل» يعنى سايه غير مفيد و غير خنك. «جِمالَتٌ» جمع «جمل» به معناى شتر و «صُفْرٌ» جمع «اصفر» به معناى زرد است. خداوند زمين را از نظر