گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۱}}
__TOC__
__TOC__


خط ۶۲: خط ۶۴:
<span id='link166'><span>
<span id='link166'><span>
==آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات ==
==آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات ==
فَاستَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّك الْبَنَات وَ لَهُمُ الْبَنُونَ(۱۴۹)
فَاستَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّك الْبَنَات وَ لَهُمُ الْبَنُونَ(۱۴۹)
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَئكةَ إِنَثاً وَ هُمْ شهِدُونَ(۱۵۰)
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَئكةَ إِنَثاً وَ هُمْ شهِدُونَ(۱۵۰)
أَلا إِنهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ(۱۵۱)
أَلا إِنهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ(۱۵۱)
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنهُمْ لَكَذِبُونَ(۱۵۲)
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنهُمْ لَكَذِبُونَ(۱۵۲)
أَصطفَى الْبَنَاتِ عَلى الْبَنِينَ(۱۵۳)
أَصطفَى الْبَنَاتِ عَلى الْبَنِينَ(۱۵۳)
مَا لَكمْ كَيْف تحْكُمُونَ(۱۵۴)
مَا لَكمْ كَيْف تحْكُمُونَ(۱۵۴)
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ(۱۵۵)
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ(۱۵۵)
أَمْ لَكمْ سلْطنٌ مُّبِينٌ(۱۵۶)
أَمْ لَكمْ سلْطنٌ مُّبِينٌ(۱۵۶)
فَأْتُوا بِكِتَبِكمْ إِن كُنتُمْ صدِقِينَ(۱۵۷)
فَأْتُوا بِكِتَبِكمْ إِن كُنتُمْ صدِقِينَ(۱۵۷)
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَينَ الجِْنَّةِ نَسباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الجِْنَّةُ إِنهُمْ لَمُحْضرُونَ(۱۵۸)
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَينَ الجِْنَّةِ نَسباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الجِْنَّةُ إِنهُمْ لَمُحْضرُونَ(۱۵۸)
سبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ(۱۵۹)
سبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ(۱۵۹)
إِلا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(۱۶۰)
إِلا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(۱۶۰)
فَإِنَّكمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ(۱۶۱)
فَإِنَّكمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ(۱۶۱)
مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَتِنِينَ(۱۶۲)
مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَتِنِينَ(۱۶۲)
إِلا مَنْ هُوَ صالِ الجَْحِيمِ(۱۶۳)
إِلا مَنْ هُوَ صالِ الجَْحِيمِ(۱۶۳)
وَ مَا مِنَّا إِلا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ(۱۶۴)
وَ مَا مِنَّا إِلا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ(۱۶۴)
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصافُّونَ(۱۶۵)
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصافُّونَ(۱۶۵)
وَ إِنَّا لَنَحْنُ المُْسبِّحُونَ(۱۶۶)
وَ إِنَّا لَنَحْنُ المُْسبِّحُونَ(۱۶۶)
وَ إِن كانُوا لَيَقُولُونَ(۱۶۷)
وَ إِن كانُوا لَيَقُولُونَ(۱۶۷)
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْراً مِّنَ الاَوَّلِينَ(۱۶۸)
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْراً مِّنَ الاَوَّلِينَ(۱۶۸)
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(۱۶۹)
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(۱۶۹)
فَكَفَرُوا بِهِ فَسوْف يَعْلَمُونَ(۱۷۰)
فَكَفَرُوا بِهِ فَسوْف يَعْلَمُونَ(۱۷۰)
وَ لَقَدْ سبَقَت كلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسلِينَ(۱۷۱)
وَ لَقَدْ سبَقَت كلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسلِينَ(۱۷۱)
إِنهُمْ لهَُمُ الْمَنصورُونَ(۱۷۲)
إِنهُمْ لهَُمُ الْمَنصورُونَ(۱۷۲)
وَ إِنَّ جُندَنَا لهَُمُ الْغَلِبُونَ(۱۷۳)
وَ إِنَّ جُندَنَا لهَُمُ الْغَلِبُونَ(۱۷۳)
فَتَوَلَّ عَنهُمْ حَتى حِينٍ(۱۷۴)
فَتَوَلَّ عَنهُمْ حَتى حِينٍ(۱۷۴)
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسوْف يُبْصِرُونَ(۱۷۵)
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسوْف يُبْصِرُونَ(۱۷۵)
أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ(۱۷۶)
أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ(۱۷۶)
فَإِذَا نَزَلَ بِساحَتهِمْ فَساءَ صبَاحُ الْمُنذَرِينَ(۱۷۷)
فَإِذَا نَزَلَ بِساحَتهِمْ فَساءَ صبَاحُ الْمُنذَرِينَ(۱۷۷)
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتى حِينٍ(۱۷۸)
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتى حِينٍ(۱۷۸)
وَ أَبْصِرْ فَسوْف يُبْصِرُونَ(۱۷۹)
وَ أَبْصِرْ فَسوْف يُبْصِرُونَ(۱۷۹)
سبْحَنَ رَبِّك رَب الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ(۱۸۰)
سبْحَنَ رَبِّك رَب الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ(۱۸۰)
وَ سلَمٌ عَلى الْمُرْسلِينَ(۱۸۱)
وَ سلَمٌ عَلى الْمُرْسلِينَ(۱۸۱)
وَ الحَْمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِينَ(۱۸۲)
وَ الحَْمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِينَ(۱۸۲)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۶۰ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۱۴۲: خط ۱۴۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۶۲ </center>
و كوتاه سخن اينكه : خداى تعالى در اين آيات به فساد عقيده ، آنان اشاره نموده ، سپس رسول گرامى خود را بشارت مى دهد به اينكه به زودى او را يارى مى كند و مشركين را تهديد مى كند به اينكه به عذاب مبتلايشان مى سازد و آنگاه سوره مورد بحث را با تقديس و منزه بودن خدا از داشتن شريك و نيز با سلام بر همه رسولان ، و حمد خدا كه رب العالمين است ، ختم مى نمايد.
و كوتاه سخن اينكه : خداى تعالى در اين آيات به فساد عقيده ، آنان اشاره نموده ، سپس رسول گرامى خود را بشارت مى دهد به اينكه به زودى او را يارى مى كند و مشركين را تهديد مى كند به اينكه به عذاب مبتلايشان مى سازد و آنگاه سوره مورد بحث را با تقديس و منزه بودن خدا از داشتن شريك و نيز با سلام بر همه رسولان ، و حمد خدا كه رب العالمين است ، ختم مى نمايد.
فَاستَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّك الْبَنَات وَ لَهُمُ الْبَنُونَ
فَاستَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّك الْبَنَات وَ لَهُمُ الْبَنُونَ
خداى سبحان اعتقاد مشركين را به اينكه ملائكه دختران خدايند باز نموده كه چه لوازمى دارد و آن لوازم اين است كه : ملائكه فرزندان خدا و دختر باشند و خدا اين دختران را به خود اختصاص داده باشد (و تنها او دختر بزايد) اما مردم همه پسر بزايند و هر چه پسر هست مخصوص ‍ مردم باشد و سپس اين لوازم را يكى پس از ديگرى رد نمود سخن اول ايشان را كه دختران از آن خدا و پسران از آن ايشان باشند رد نموده ، مى فرمايد: ((از ايشان بپرس آيا براى پروردگار تو دختران باشد و براى خود آنان پسران ؟(( و اين استفهام استفهامى است انكارى ، به انكار لازمه كلام ، چون لازمه اين گفتار اين است كه : مشركين از خدا بالاتر باشند، چون مشركين اين اعتقاد را هم داشته اند كه پسر بهتر از دختر است و مى خواستند كه از داشتن دختر منزه باشند، و به همين جهت دختران را زنده به گور مى كردند، تا نزاهتشان لكه دار نشود.
خداى سبحان اعتقاد مشركين را به اينكه ملائكه دختران خدايند باز نموده كه چه لوازمى دارد و آن لوازم اين است كه : ملائكه فرزندان خدا و دختر باشند و خدا اين دختران را به خود اختصاص داده باشد (و تنها او دختر بزايد) اما مردم همه پسر بزايند و هر چه پسر هست مخصوص ‍ مردم باشد و سپس اين لوازم را يكى پس از ديگرى رد نمود سخن اول ايشان را كه دختران از آن خدا و پسران از آن ايشان باشند رد نموده ، مى فرمايد: ((از ايشان بپرس آيا براى پروردگار تو دختران باشد و براى خود آنان پسران ؟(( و اين استفهام استفهامى است انكارى ، به انكار لازمه كلام ، چون لازمه اين گفتار اين است كه : مشركين از خدا بالاتر باشند، چون مشركين اين اعتقاد را هم داشته اند كه پسر بهتر از دختر است و مى خواستند كه از داشتن دختر منزه باشند، و به همين جهت دختران را زنده به گور مى كردند، تا نزاهتشان لكه دار نشود.
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَئكةَ إِنَثاً وَ هُمْ شهِدُونَ
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَئكةَ إِنَثاً وَ هُمْ شهِدُونَ
كلمه ((ام (( در اينجا منقطعه و به معناى بلكه است ، نه به معناى ((يا اين و يا آن (( و معناى آيه اين است كه : بلكه از سؤ ال قبلى مهمتر اين است كه از ايشان بپرسى . آيا ما ملائكه را ماده خلق كرده ايم ، و آيا مشركين در روزى كه ما ملائكه را خلق مى كرديم آنجا حاضر بودند و مادگى ملائكه را ديدند؟ يا اينكه نه تنها حاضر نبودند، بلكه چنين ادعايى هم نمى توانند بكنند؟ علاوه بر اين اصولا نرى و مادگى ، يك مسالهاى است كه جز از راه حس نمى توان اثباتش كرد و ملائكه براى مشركين محسوس نبودند و اين جمله رد ماده بودن ملائكه است .
كلمه ((ام (( در اينجا منقطعه و به معناى بلكه است ، نه به معناى ((يا اين و يا آن (( و معناى آيه اين است كه : بلكه از سؤ ال قبلى مهمتر اين است كه از ايشان بپرسى . آيا ما ملائكه را ماده خلق كرده ايم ، و آيا مشركين در روزى كه ما ملائكه را خلق مى كرديم آنجا حاضر بودند و مادگى ملائكه را ديدند؟ يا اينكه نه تنها حاضر نبودند، بلكه چنين ادعايى هم نمى توانند بكنند؟ علاوه بر اين اصولا نرى و مادگى ، يك مسالهاى است كه جز از راه حس نمى توان اثباتش كرد و ملائكه براى مشركين محسوس نبودند و اين جمله رد ماده بودن ملائكه است .
أَلا إِنهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنهُمْ لَكَذِبُونَ
أَلا إِنهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنهُمْ لَكَذِبُونَ
اين آيه شريفه رد لازمه ديگر گفتار مشركين است و آن اثبات ولادت ملائكه از خداست ، و اين سخن را صرف ((افك (( مى شمارد، و ((افك (( عبارت است از اينكه سخنى را به غير آن وجهه اى كه دارد برگردانى و وجهه حق آن را به سوى باطل صرف كنى . و خلاصه خلقت ملائكه را كه براى كسى معلوم نيست چگونه بوده ؟ برگردانى و نام ولادت بر آن بگذارى ، پس مشركين در اين سخن خود مرتكب افك شدهاند، و دروغى روشن گفته اند.
اين آيه شريفه رد لازمه ديگر گفتار مشركين است و آن اثبات ولادت ملائكه از خداست ، و اين سخن را صرف ((افك (( مى شمارد، و ((افك (( عبارت است از اينكه سخنى را به غير آن وجهه اى كه دارد برگردانى و وجهه حق آن را به سوى باطل صرف كنى . و خلاصه خلقت ملائكه را كه براى كسى معلوم نيست چگونه بوده ؟ برگردانى و نام ولادت بر آن بگذارى ، پس مشركين در اين سخن خود مرتكب افك شدهاند، و دروغى روشن گفته اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۶۳ </center>
أَصطفَى الْبَنَاتِ عَلى الْبَنِينَ مَا لَكمْ كَيْف تحْكُمُونَأَ فَلا تَذَكَّرُونَ
أَصطفَى الْبَنَاتِ عَلى الْبَنِينَ مَا لَكمْ كَيْف تحْكُمُونَأَ فَلا تَذَكَّرُونَ
در اين آيه ، انكار انتخاب دختران بر پسران را تكرار كرده ، تا شدت شناعت و زشتى اين سخن را افاده كند، يك بار فرموده : آيا خدا دختران را بر پسران ترجيح داده كه خودش تنها دختر بزايد و پسر زاييدن را به شما واگذار كند؟ و بار ديگر فرموده : آخر اين چه حكمى است كه مى كنند ؟ و بار سوم فرموده : راستى نمى خواهيد متذكر شويد؟
در اين آيه ، انكار انتخاب دختران بر پسران را تكرار كرده ، تا شدت شناعت و زشتى اين سخن را افاده كند، يك بار فرموده : آيا خدا دختران را بر پسران ترجيح داده كه خودش تنها دختر بزايد و پسر زاييدن را به شما واگذار كند؟ و بار ديگر فرموده : آخر اين چه حكمى است كه مى كنند ؟ و بار سوم فرموده : راستى نمى خواهيد متذكر شويد؟
آنگاه ايشان را توبيخ نموده مى فرمايد: ((ما لكم كيف تحكمون ((؛ چون سخن ايشان حكمى است بدون دليل ، و سپس دنبالش فرموده : ((افلا تذكرون (( كه هم توبيخ است و هم اشاره است به اينكه اين حرف صرف نظر از اينكه هيچ دليلى ندارد، بلكه بر خلافش دليل هست چيزى كه هست مشركين متذكر آن دليل نمى شوند، اگر متذكر شوند مى فهمند كه ساحت خداى سبحان منزه از آن است كه متجزى شود و جزئى به نام فرزند از او جدا گردد، و نيز منزه از آن است كه محتاج فرزند شود و در صدد فرزنددار شدن برآيد. و اين گونه احتجاجها در كلام خداى تعالى عليه مشركين مكرر آورده شده است .
آنگاه ايشان را توبيخ نموده مى فرمايد: ((ما لكم كيف تحكمون ((؛ چون سخن ايشان حكمى است بدون دليل ، و سپس دنبالش فرموده : ((افلا تذكرون (( كه هم توبيخ است و هم اشاره است به اينكه اين حرف صرف نظر از اينكه هيچ دليلى ندارد، بلكه بر خلافش دليل هست چيزى كه هست مشركين متذكر آن دليل نمى شوند، اگر متذكر شوند مى فهمند كه ساحت خداى سبحان منزه از آن است كه متجزى شود و جزئى به نام فرزند از او جدا گردد، و نيز منزه از آن است كه محتاج فرزند شود و در صدد فرزنددار شدن برآيد. و اين گونه احتجاجها در كلام خداى تعالى عليه مشركين مكرر آورده شده است .
در آيه مورد بحث التفاتى از غيبت ((الا انهم من افكهم ليقولون ((، به خطاب ((ما لكم كيف تحكمون (( به كار رفته ، در جمله اول مشركين را غايب حساب كرده و فرموده : ايشان از در افك خواهند گفت و در جمله دوم خطاب به مشركين فرموده : واى بر شما اين چه حكمى است كه مى كنيد و اين التفات براى آن است كه بر شدت خشم خدا دلالت كند، شدت خشمى كه باعث شده خدا شفاها با خود مشركين سخن گويد.
در آيه مورد بحث التفاتى از غيبت ((الا انهم من افكهم ليقولون ((، به خطاب ((ما لكم كيف تحكمون (( به كار رفته ، در جمله اول مشركين را غايب حساب كرده و فرموده : ايشان از در افك خواهند گفت و در جمله دوم خطاب به مشركين فرموده : واى بر شما اين چه حكمى است كه مى كنيد و اين التفات براى آن است كه بر شدت خشم خدا دلالت كند، شدت خشمى كه باعث شده خدا شفاها با خود مشركين سخن گويد.
أَمْ لَكمْ سلْطنٌ مُّبِينٌ فَأْتُوا بِكِتَبِكمْ إِن كُنتُمْ صدِقِينَ
أَمْ لَكمْ سلْطنٌ مُّبِينٌ فَأْتُوا بِكِتَبِكمْ إِن كُنتُمْ صدِقِينَ
كلمه ((ام (( در اين آيه نيز منقطعه و به معناى بلكه است و مراد از سلطان - به طورى كه از سياق برمى آيد - برهان و كتابى است كه از ناحيه خداى سبحان بر مشركين نازل شده باشد، و در آن كتاب خدا به ايشان خبر داده باشد كه ملائكه دختران منند، چون وقتى عقل و حس ‍ اجازه چنين عقيدهاى را ندهد، باقى مى ماند دليل نقلى و كتابى كه از ناحيه خدا آن را اثبات كرده باشد پس اگر مدعاى مشركين حق است ، بايد كتابى آسمانى ارائه دهند، تا مدعاى آنان را اثبات كند.
كلمه ((ام (( در اين آيه نيز منقطعه و به معناى بلكه است و مراد از سلطان - به طورى كه از سياق برمى آيد - برهان و كتابى است كه از ناحيه خداى سبحان بر مشركين نازل شده باشد، و در آن كتاب خدا به ايشان خبر داده باشد كه ملائكه دختران منند، چون وقتى عقل و حس ‍ اجازه چنين عقيدهاى را ندهد، باقى مى ماند دليل نقلى و كتابى كه از ناحيه خدا آن را اثبات كرده باشد پس اگر مدعاى مشركين حق است ، بايد كتابى آسمانى ارائه دهند، تا مدعاى آنان را اثبات كند.
و اگر كلمه ((كتاب (( را بر مشركين اضافه كرد، و فرمود: كتابتان به اين عنايت است كه فرض كرد مشركين كتابى داشته باشند كه بر مدعايشان دلالت كند.
و اگر كلمه ((كتاب (( را بر مشركين اضافه كرد، و فرمود: كتابتان به اين عنايت است كه فرض كرد مشركين كتابى داشته باشند كه بر مدعايشان دلالت كند.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۱}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش