گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<span id='link86'><span>
<span id='link86'><span>
==معناى آيه : والشمس تجرى لمستقرلها ==
==معناى آيه : والشمس تجرى لمستقرلها ==
وَ الشمْس تجْرِى لِمُستَقَرٍّ لَّهَا ذَلِك تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
وَ الشمْس تجْرِى لِمُستَقَرٍّ لَّهَا ذَلِك تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
((جريان شمس (( همان حركت آن است ، و لام در جمله ((لمستقر لها(( به معناى ((الى : به سوى (( و يا براى ((غايت : تا(( مى باشد. و كلمه مستقر مصدر ميمى و يا اسم زمان و يا اسم مكان است .
((جريان شمس (( همان حركت آن است ، و لام در جمله ((لمستقر لها(( به معناى ((الى : به سوى (( و يا براى ((غايت : تا(( مى باشد. و كلمه مستقر مصدر ميمى و يا اسم زمان و يا اسم مكان است .
و معناى آيه اين است كه : خورشيد به طرف قرار گرفتن خود حركت مى كند و يا تا آنجا كه قرار گيرد حركت مى كند، يعنى تا سرآمدن اجلش ، و يا تا زمان استقرار، و يا محل استقرارش حركت مى كند.
و معناى آيه اين است كه : خورشيد به طرف قرار گرفتن خود حركت مى كند و يا تا آنجا كه قرار گيرد حركت مى كند، يعنى تا سرآمدن اجلش ، و يا تا زمان استقرار، و يا محل استقرارش حركت مى كند.
خط ۱۵: خط ۱۷:
<span id='link87'><span>
<span id='link87'><span>
==مقصود از اينكه فرمود: والقمر قدرناه حتى عاد كالعرجون القديم ==
==مقصود از اينكه فرمود: والقمر قدرناه حتى عاد كالعرجون القديم ==
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَهُ مَنَازِلَ حَتى عَادَ كالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَهُ مَنَازِلَ حَتى عَادَ كالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
كلمه ((منازل (( جمع ((منزل (( است كه اسم مكان از نزول ، و به معناى محل پياده شدن و منزل كردن است ، و ظاهرا مراد از ((منازل (( نقاط بيست و هشت گانه اى است كه ماه تقريبا در مدت بيست و هشت شبانه روز طى مى كند.
كلمه ((منازل (( جمع ((منزل (( است كه اسم مكان از نزول ، و به معناى محل پياده شدن و منزل كردن است ، و ظاهرا مراد از ((منازل (( نقاط بيست و هشت گانه اى است كه ماه تقريبا در مدت بيست و هشت شبانه روز طى مى كند.
و كلمه ((عرجون (( به معناى ساقه شاخه خرماست ، البته از نقطه اى كه از درخت بيرون مى آيد، تا نقطه اى كه برگها از آن منشعب مى شود. اين قسمت از شاخه را ((عرجون (( مى گويند، كه (به خاطر سنگينى برگها معمولا) خميده مى شود، و معلوم است كه اگر چند ساله شود خميدگى اش بيشتر مى گردد، و اين قسمت چوبى زرد رنگ ، و چون هلال قوسى است و لذا در اين آيه هلال را به اين چوب كه چند ساله شده باشد تشبيه كرده . و ((قديم (( به معنى عتيق است .
و كلمه ((عرجون (( به معناى ساقه شاخه خرماست ، البته از نقطه اى كه از درخت بيرون مى آيد، تا نقطه اى كه برگها از آن منشعب مى شود. اين قسمت از شاخه را ((عرجون (( مى گويند، كه (به خاطر سنگينى برگها معمولا) خميده مى شود، و معلوم است كه اگر چند ساله شود خميدگى اش بيشتر مى گردد، و اين قسمت چوبى زرد رنگ ، و چون هلال قوسى است و لذا در اين آيه هلال را به اين چوب كه چند ساله شده باشد تشبيه كرده . و ((قديم (( به معنى عتيق است .
خط ۲۵: خط ۲۷:
و از اين جا است كه مى توان گفت : بعيد نيست مراد از ((تجرى (( در جمله ((و الشمس تجرى لمستقر لها(( اشاره باشد به احوالى كه خورشيد نسبت به ما دارد، و حس ما از ظاهر اين كره احساس مى كند، و آن عبارت است : از حركت روزانه و فصلى و ساليانه اش .
و از اين جا است كه مى توان گفت : بعيد نيست مراد از ((تجرى (( در جمله ((و الشمس تجرى لمستقر لها(( اشاره باشد به احوالى كه خورشيد نسبت به ما دارد، و حس ما از ظاهر اين كره احساس مى كند، و آن عبارت است : از حركت روزانه و فصلى و ساليانه اش .
همچن ين بعيد نيست كه : مراد از جمله ((لمستقرلها(( اشاره باشد به حالى كه خورشيد فى نفسه دارد، و آن عبارت است از اينكه : نسبت به سياراتى كه پيرامونش در حركتند، ساكت و ثابت است ، پس گويا فرموده : يكى از آيت هاى خدا براى مردم اين است كه خورشيد در عين اينكه ساكن و بى حركت است ، براى اهل زمين جريان دارد، و خداى عزيز عليم به وسيله آن سكون و اين حركت پيدايش عالم زمينى و زنده ماندن اهلش را تدبير فرموده ، (و خدا داناتر است ).
همچن ين بعيد نيست كه : مراد از جمله ((لمستقرلها(( اشاره باشد به حالى كه خورشيد فى نفسه دارد، و آن عبارت است از اينكه : نسبت به سياراتى كه پيرامونش در حركتند، ساكت و ثابت است ، پس گويا فرموده : يكى از آيت هاى خدا براى مردم اين است كه خورشيد در عين اينكه ساكن و بى حركت است ، براى اهل زمين جريان دارد، و خداى عزيز عليم به وسيله آن سكون و اين حركت پيدايش عالم زمينى و زنده ماندن اهلش را تدبير فرموده ، (و خدا داناتر است ).
لا الشمْس يَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِك الْقَمَرَ وَ لا الَّيْلُ سابِقُ النهَارِ وَ كلُّ فى فَلَكٍ يَسبَحُونَ
لا الشمْس يَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِك الْقَمَرَ وَ لا الَّيْلُ سابِقُ النهَارِ وَ كلُّ فى فَلَكٍ يَسبَحُونَ
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۴ </center>
<span id='link88'><span>
<span id='link88'><span>
خط ۳۷: خط ۳۹:
و اگر در جمله ((يسبحون (( ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است ، براى اين است كه : اشاره كند به اينكه هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا رام است و امر او را اطاعت مى كند، عينا مانند عقلا، همچنان كه اين تعبير در جاى ديگر نيز آمده و فرموده : ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين ((.
و اگر در جمله ((يسبحون (( ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است ، براى اين است كه : اشاره كند به اينكه هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا رام است و امر او را اطاعت مى كند، عينا مانند عقلا، همچنان كه اين تعبير در جاى ديگر نيز آمده و فرموده : ((ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين ((.
مفسرين در جملات آيه مورد بحث آراى ديگرى دارند، آرايى مضطرب كه ما از نقل آنها خوددارى كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند.
مفسرين در جملات آيه مورد بحث آراى ديگرى دارند، آرايى مضطرب كه ما از نقل آنها خوددارى كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند.
وَ ءَايَةٌ لهَُّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهُمْ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ
وَ ءَايَةٌ لهَُّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهُمْ فى الْفُلْكِ الْمَشحُونِ
راغب مى گويد: ((كلمه ((ذريه (( در اصل به معناى فرزندان خردسال است ، ولى در استعمالهاى متعارف در خردسالان و بزرگ سالان هر دو استعمال مى شود، هم در يك نفر به كار مى رود، و هم در چند نفر، ولى اصلش به معناى چند نفر است .
راغب مى گويد: ((كلمه ((ذريه (( در اصل به معناى فرزندان خردسال است ، ولى در استعمالهاى متعارف در خردسالان و بزرگ سالان هر دو استعمال مى شود، هم در يك نفر به كار مى رود، و هم در چند نفر، ولى اصلش به معناى چند نفر است .
و كلمه ((فلك (( به معناى كشتى است . و كلمه ((مشحون (( به معناى مملو است .
و كلمه ((فلك (( به معناى كشتى است . و كلمه ((مشحون (( به معناى مملو است .
خط ۴۷: خط ۴۹:
مراد از اين جمله - به طورى كه ديگران تفسير كرده اند - چارپايان است ، چون در جاى ديگر، كشتى و چارپايان را با هم آورده و فرموده : ((و جعل لكم من الفلك و الانعام ما تركبون (( و نيز فرموده : ((و عليهاو على الفلك تحملون (( بعضى كشتى را در آيه قبل حمل بر كشتى نوح ، و آيه مورد بحث را حمل بر كشتى ها و زورق ها و بلم هاى ديگر كرده اند كه بشر بعد از كشتى نوح براى خود درست كرده . و اين تفسير تفسيرى است بد و بى معنا.
مراد از اين جمله - به طورى كه ديگران تفسير كرده اند - چارپايان است ، چون در جاى ديگر، كشتى و چارپايان را با هم آورده و فرموده : ((و جعل لكم من الفلك و الانعام ما تركبون (( و نيز فرموده : ((و عليهاو على الفلك تحملون (( بعضى كشتى را در آيه قبل حمل بر كشتى نوح ، و آيه مورد بحث را حمل بر كشتى ها و زورق ها و بلم هاى ديگر كرده اند كه بشر بعد از كشتى نوح براى خود درست كرده . و اين تفسير تفسيرى است بد و بى معنا.
و نظير آن ، تفسير آن كسى است كه جمله مورد بحث را به شتر تنها معنا كرده . و چه بسا مفسرينى كه جمله مورد بحث را كه مى فرمايد: ((و براى شما از مثل كشتى چيرهاى ديگرى خلق كرديم كه بر آن سوار مى شويد(( حمل بر طياره و سفينه هاى فضايى عصر حاضر كرده اند. و ليكن تعميم دادن آيه بهتر است .
و نظير آن ، تفسير آن كسى است كه جمله مورد بحث را به شتر تنها معنا كرده . و چه بسا مفسرينى كه جمله مورد بحث را كه مى فرمايد: ((و براى شما از مثل كشتى چيرهاى ديگرى خلق كرديم كه بر آن سوار مى شويد(( حمل بر طياره و سفينه هاى فضايى عصر حاضر كرده اند. و ليكن تعميم دادن آيه بهتر است .
وَ إِن نَّشأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صرِيخَ لهَُمْ وَ لا هُمْ يُنقَذُونَ
وَ إِن نَّشأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صرِيخَ لهَُمْ وَ لا هُمْ يُنقَذُونَ
كلمه صريخ به معناى آن كسى است كه ناله آدمى را بشنود و استغاثه او را جواب گويد و به فرياد او برسد. و كلمه انقاذ به معناى نجات دادن از غرق است .
كلمه صريخ به معناى آن كسى است كه ناله آدمى را بشنود و استغاثه او را جواب گويد و به فرياد او برسد. و كلمه انقاذ به معناى نجات دادن از غرق است .
و اين آيه شريفه با آيه قبلش كه مى فرمود: ((انا حملنا ذريتهم فى الفلك المشحون (( متصل است و مى خواهد بفرمايد: اختيار، با ماست ، اگر خواستيم غرقشان مى كنيم ، و در اين صورت احدى نيست كه استغاثه آنان را جواب بدهد، و هيچ نجات دهنده اى نيست كه ايشان را از غرق شدن برهاند.
و اين آيه شريفه با آيه قبلش كه مى فرمود: ((انا حملنا ذريتهم فى الفلك المشحون (( متصل است و مى خواهد بفرمايد: اختيار، با ماست ، اگر خواستيم غرقشان مى كنيم ، و در اين صورت احدى نيست كه استغاثه آنان را جواب بدهد، و هيچ نجات دهنده اى نيست كه ايشان را از غرق شدن برهاند.
إِلا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَعاً إِلى حِينٍ
إِلا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَعاً إِلى حِينٍ
اين استثناء، استثناى مفرغ است ، و تقدير كلام : ((لا ينجون بسبب من الاسباب و بامر من الامور الا لرحمة منا تنالهم و لتمتع الى حين الاجل المسمى قدرناه لهم : به هيچ سببى از اسباب ، و هيچ امرى از امور، نجات پيدا نمى كنند، مگر به خاطر رحمتى از ما كه شاملشان گردد، و به خاطر اينكه تا مدتى معين كه برايشان تقدير كرده ايم زنده بمانند(( مى باشد.
اين استثناء، استثناى مفرغ است ، و تقدير كلام : ((لا ينجون بسبب من الاسباب و بامر من الامور الا لرحمة منا تنالهم و لتمتع الى حين الاجل المسمى قدرناه لهم : به هيچ سببى از اسباب ، و هيچ امرى از امور، نجات پيدا نمى كنند، مگر به خاطر رحمتى از ما كه شاملشان گردد، و به خاطر اينكه تا مدتى معين كه برايشان تقدير كرده ايم زنده بمانند(( مى باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۷ </center>
<span id='link89'><span>
<span id='link89'><span>
==معناى جمله اتقوا ما بين ايديكم و ما خلفكم و جواب كفار به دعوت به تقوى پروا از خالق ==
==معناى جمله اتقوا ما بين ايديكم و ما خلفكم و جواب كفار به دعوت به تقوى پروا از خالق ==
وَ إِذَا قِيلَ لهَُمُ اتَّقُوا مَا بَينَ أَيْدِيكُمْ وَ مَا خَلْفَكمْ لَعَلَّكمْ تُرْحَمُونَ
وَ إِذَا قِيلَ لهَُمُ اتَّقُوا مَا بَينَ أَيْدِيكُمْ وَ مَا خَلْفَكمْ لَعَلَّكمْ تُرْحَمُونَ
بعد از آنكه آيت هايى كه دلالت بر ربوبيت خدا مى كرد برشمرد، اينك در اين آيه شريفه مشركين را مذمت مى كند به اينكه حق اين آيت ها را رعايت ننموده ، و بدانها اقبالى نكرده و آثار آنها را بر آنها مترتب نساختند. وقتى به ايشان گفته مى شود كه : اين آيت هاى روشن ناطقند بر اينكه پروردگار شما ((اللّه (( است ، پس هم از معصيت او در حال حاضر بپرهيزيد، و هم از گناهانى كه قبلا كرده بوديد و يا پس از عذاب شرك و گناهانى كه بدان مبتلاييد، و آنچه قبلا مرتكب شده بوديد بپرهيزيد و يا پس از شرك و گناهانى كه فعلا در زندگى دنيا داريد، و از عذابى كه در آخرت هست بپرهيزيد، از اين سخن اعراض نموده و اين دعوت را اجابت نمى كنند. و اين اعراضشان بر حسب عادتى است كه هميشه درباره همه آيات دارند، آياتى كه به وسيله آن تذك ر داده مى شوند.
بعد از آنكه آيت هايى كه دلالت بر ربوبيت خدا مى كرد برشمرد، اينك در اين آيه شريفه مشركين را مذمت مى كند به اينكه حق اين آيت ها را رعايت ننموده ، و بدانها اقبالى نكرده و آثار آنها را بر آنها مترتب نساختند. وقتى به ايشان گفته مى شود كه : اين آيت هاى روشن ناطقند بر اينكه پروردگار شما ((اللّه (( است ، پس هم از معصيت او در حال حاضر بپرهيزيد، و هم از گناهانى كه قبلا كرده بوديد و يا پس از عذاب شرك و گناهانى كه بدان مبتلاييد، و آنچه قبلا مرتكب شده بوديد بپرهيزيد و يا پس از شرك و گناهانى كه فعلا در زندگى دنيا داريد، و از عذابى كه در آخرت هست بپرهيزيد، از اين سخن اعراض نموده و اين دعوت را اجابت نمى كنند. و اين اعراضشان بر حسب عادتى است كه هميشه درباره همه آيات دارند، آياتى كه به وسيله آن تذك ر داده مى شوند.
با اين بيان دو نكته روشن مى شود: اول اينكه : مراد از ((ما بين ايديكم و ما خلفكم (( شرك و گناهانى است كه در حال حاضر و در قبل از اين بدان مبتلا بودند، و يا مراد عذابى است كه بدين سبب مستوجب آن شدند، و برگشت هر دو به يكى است ، و يا مراد شرك و گناهان در دنيا و عذاب در آخرت است . و اين وجه از وجوه ديگر وجيه تر است .
با اين بيان دو نكته روشن مى شود: اول اينكه : مراد از ((ما بين ايديكم و ما خلفكم (( شرك و گناهانى است كه در حال حاضر و در قبل از اين بدان مبتلا بودند، و يا مراد عذابى است كه بدين سبب مستوجب آن شدند، و برگشت هر دو به يكى است ، و يا مراد شرك و گناهان در دنيا و عذاب در آخرت است . و اين وجه از وجوه ديگر وجيه تر است .
دوم اينكه : اگر جواب اذا حذف شده ، براى اين است كه : دلالت كند بر اينكه حال كفار در جراءت و جسارت به خداى تعالى ، و بى اعتنايى به حق به حدى رسيده كه ديگر نمى توان جوابى كه در مقابل اين دعوت مى دهند به زبان آورد. پس چه بهتر اينكه اصلا گفته نشود، هر چند كه با جمله ((و ما تاتيهم من آيه من آيات ربهم الا كانوا عنها معرضين ((، فهمانده كه آن جواب چه بوده .
دوم اينكه : اگر جواب اذا حذف شده ، براى اين است كه : دلالت كند بر اينكه حال كفار در جراءت و جسارت به خداى تعالى ، و بى اعتنايى به حق به حدى رسيده كه ديگر نمى توان جوابى كه در مقابل اين دعوت مى دهند به زبان آورد. پس چه بهتر اينكه اصلا گفته نشود، هر چند كه با جمله ((و ما تاتيهم من آيه من آيات ربهم الا كانوا عنها معرضين ((، فهمانده كه آن جواب چه بوده .
وَ مَا تَأْتِيهِم مِّنْ ءَايَةٍ مِّنْ ءَايَتِ رَبهِمْ إِلا كانُوا عَنهَا مُعْرِضِينَ
وَ مَا تَأْتِيهِم مِّنْ ءَايَةٍ مِّنْ ءَايَتِ رَبهِمْ إِلا كانُوا عَنهَا مُعْرِضِينَ
مراد از ((آوردن آيات (( نشان دادن آن ، به مشاهده و يا به تلاوت و تذكر است ، و نيز مراد اعم از آيات آفاقى و انفسى و آ يت به معناى معجزه (مانند قرآن ) است ، كفار در برابر همه اينها روگردانى مى كنند.
مراد از ((آوردن آيات (( نشان دادن آن ، به مشاهده و يا به تلاوت و تذكر است ، و نيز مراد اعم از آيات آفاقى و انفسى و آ يت به معناى معجزه (مانند قرآن ) است ، كفار در برابر همه اينها روگردانى مى كنند.
وَ إِذَا قِيلَ لهَُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكمُ اللَّهُ ...
وَ إِذَا قِيلَ لهَُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكمُ اللَّهُ ...
آيه قبلى كه مى فرمايد: ((و اذا قيل لهم اتقوا ما بين ايديكم و ما خلفكم (( متعرض جواب ايشان در مقابل دعوت به عبادت بود كه يكى از دو ركن دين حق است ، و اين آيه متعرض جواب ايشان در مقابل دعوت به سوى شفقت بر خلق خداست كه ركن دوم دين حق است ، و معلوم است كه : وقتى جوابشان از دعوت به ركن اول ، رد آن دعوت بود، جوابشان از اين دعوت ديگرى هم رد خواهد بود نه قبول .
آيه قبلى كه مى فرمايد: ((و اذا قيل لهم اتقوا ما بين ايديكم و ما خلفكم (( متعرض جواب ايشان در مقابل دعوت به عبادت بود كه يكى از دو ركن دين حق است ، و اين آيه متعرض جواب ايشان در مقابل دعوت به سوى شفقت بر خلق خداست كه ركن دوم دين حق است ، و معلوم است كه : وقتى جوابشان از دعوت به ركن اول ، رد آن دعوت بود، جوابشان از اين دعوت ديگرى هم رد خواهد بود نه قبول .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۳۸ </center>
خط ۱۰۷: خط ۱۰۹:
مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ(۴۹)
مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ(۴۹)
فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ(۵۰)
فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ(۵۰)
وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ(۵۱)
وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ(۵۱)
قَالُوا يَوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ(۵۲)
قَالُوا يَوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ(۵۲)
إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا محْضرُونَ(۵۳)
إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا محْضرُونَ(۵۳)
فَالْيَوْمَ لا تُظلَمُ نَفْسٌ شيْئاً وَ لا تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۵۴)
فَالْيَوْمَ لا تُظلَمُ نَفْسٌ شيْئاً وَ لا تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۵۴)
إِنَّ أَصحَب الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فى شغُلٍ فَكِهُونَ(۵۵)
إِنَّ أَصحَب الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فى شغُلٍ فَكِهُونَ(۵۵)
هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فى ظِلَلٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ(۵۶)
هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فى ظِلَلٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ(۵۶)
لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُونَ(۵۷)
لهَُمْ فِيهَا فَكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُونَ(۵۷)
سلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍ رَّحِيمٍ(۵۸)
سلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍ رَّحِيمٍ(۵۸)
وَ امْتَزُوا الْيَوْمَ أَيهَا الْمُجْرِمُونَ(۵۹)
وَ امْتَزُوا الْيَوْمَ أَيهَا الْمُجْرِمُونَ(۵۹)
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(۶۰)
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطنَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(۶۰)
وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(۶۱)
وَ أَنِ اعْبُدُونى هَذَا صِرَطٌ مُّستَقِيمٌ(۶۱)
وَ لَقَدْ أَضلَّ مِنكمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ(۶۲)
وَ لَقَدْ أَضلَّ مِنكمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ(۶۲)
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ(۶۳)
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتى كُنتُمْ تُوعَدُونَ(۶۳)
اصلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(۶۴)
اصلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(۶۴)
الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ(۶۵)
الْيَوْمَ نخْتِمُ عَلى أَفْوَهِهِمْ وَ تُكلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كانُوا يَكْسِبُونَ(۶۵)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۴ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۱۴۳: خط ۱۴۵:
امروز مهر بر دهانشان مى زنيم و دستهايشان با ما سخن مى گويد و پاهايشان به آنچه همواره مى كردند شهادت مى دهد (۶۵).
امروز مهر بر دهانشان مى زنيم و دستهايشان با ما سخن مى گويد و پاهايشان به آنچه همواره مى كردند شهادت مى دهد (۶۵).


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۰ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش