گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۱}}
__TOC__
__TOC__


خط ۶: خط ۸:
آيات مورد بحث فصل اول داستان را متضمن است ، كه همان مفارقت يوسف از يعقوب و بيرون شدنش از خانه پدر تا پابرجا شدنش در خانه عزيز مصر. البته در خلال اين احوال ، به چاه انداختن برادران ، و بيرون شدنش به دست مكاريان ، و فروخته شدنش و حركتش به سوى مصر نيز اشاره دارد.
آيات مورد بحث فصل اول داستان را متضمن است ، كه همان مفارقت يوسف از يعقوب و بيرون شدنش از خانه پدر تا پابرجا شدنش در خانه عزيز مصر. البته در خلال اين احوال ، به چاه انداختن برادران ، و بيرون شدنش به دست مكاريان ، و فروخته شدنش و حركتش به سوى مصر نيز اشاره دارد.
«'''براى سائلان ، در داستان يوسف و برادرانش نشانه هايى الهى هست '''»
«'''براى سائلان ، در داستان يوسف و برادرانش نشانه هايى الهى هست '''»
لَّقَدْ كانَ فى يُوسف وَ إِخْوَتِهِ ءَايَتٌ لِّلسائلِينَ
لَّقَدْ كانَ فى يُوسف وَ إِخْوَتِهِ ءَايَتٌ لِّلسائلِينَ
از اين جمله شروع به بيان داستان مى شود، و در اين جمله مى فرمايدضضضر داستان يوسف و برادرانش آيات الهيى است كه دلالت بر توحيد او مى كند، و دلالت مى كند بر اينكه خداى تعالى ولى بندگان مخلص است ، و عهده دار امور آنان است تا به عرش عزّت بلندشان كرده ، در اريكه كمال جلوسشان دهد. پس خدايى كه غالب بر امر خويش است ، اسباب را هر طورى كه بخواهد مى چيند، نه هر طورى كه غير او بخواهند، و از به كار انداختن اسباب آن نتيجه اى كه خودش ‍ مى خواهد مى گيرد، نه آن نتيجه اى كه بر حسب ظاهر نتيجه آن است .
از اين جمله شروع به بيان داستان مى شود، و در اين جمله مى فرمايدضضضر داستان يوسف و برادرانش آيات الهيى است كه دلالت بر توحيد او مى كند، و دلالت مى كند بر اينكه خداى تعالى ولى بندگان مخلص است ، و عهده دار امور آنان است تا به عرش عزّت بلندشان كرده ، در اريكه كمال جلوسشان دهد. پس خدايى كه غالب بر امر خويش است ، اسباب را هر طورى كه بخواهد مى چيند، نه هر طورى كه غير او بخواهند، و از به كار انداختن اسباب آن نتيجه اى كه خودش ‍ مى خواهد مى گيرد، نه آن نتيجه اى كه بر حسب ظاهر نتيجه آن است .
برادران يوسف به وى حسد ورزيده او را در قعر چاهى مى افكنند و سپس به عنوان برده اى او را به مكاريان مى فروشند و بر حسب ظاهر به سوى هلاكت سوقش مى دهند، ولى خداوند نتيجه اى بر خلاف اين ظاهر گرفت و او را به وسيله همين اسباب زنده كرد. آنها كوشيدند تا ذليلش كنند، و از دامن عزّت يعقوب به ذلّت بردگى بكشانند خداوند با همين اسباب او را عزيز كرد. آنها خواستند زمينش بزنند، خداوند با همان اسباب بلندش كرد. آنها مى خواستند محبّت يعقوب را از او به خود برگردانند، خداوند قضيه را به عكس كرد. آن ها كارى كردند كه پدرشان نابينا شد و در اثر ديدن پيراهن خون آلود يوسف ديدگان رااز دست بداد، خداوند به وسيله همان پيراهن چشم او را به او برگردانيد، و به محضى كه بشير پيراهن يوسف را آورده به روى يعقوب انداخت ديدگانش باز شد.
برادران يوسف به وى حسد ورزيده او را در قعر چاهى مى افكنند و سپس به عنوان برده اى او را به مكاريان مى فروشند و بر حسب ظاهر به سوى هلاكت سوقش مى دهند، ولى خداوند نتيجه اى بر خلاف اين ظاهر گرفت و او را به وسيله همين اسباب زنده كرد. آنها كوشيدند تا ذليلش كنند، و از دامن عزّت يعقوب به ذلّت بردگى بكشانند خداوند با همين اسباب او را عزيز كرد. آنها خواستند زمينش بزنند، خداوند با همان اسباب بلندش كرد. آنها مى خواستند محبّت يعقوب را از او به خود برگردانند، خداوند قضيه را به عكس كرد. آن ها كارى كردند كه پدرشان نابينا شد و در اثر ديدن پيراهن خون آلود يوسف ديدگان رااز دست بداد، خداوند به وسيله همان پيراهن چشم او را به او برگردانيد، و به محضى كه بشير پيراهن يوسف را آورده به روى يعقوب انداخت ديدگانش باز شد.
خط ۱۳: خط ۱۵:
و به همين معنا است اشاره يوسف كه در مقام معرفى خود براى برادرانش گفت : «'''انا يوسف و هذا اخى قد امن اللّه علينا انه من يتق و يصبر فان اللّه لا يضيع اجر المحسنين '''» و نيز در برابر برادرانش به پدر بزرگوارش گفت : «'''يا ابت هذا تاءويل روياى من قبل قد جعلها ربى حقا و قد احسن بى اذ اخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو من بعد ان نزع الشيطان بينى و بين اخوتى '''» آنگاه وقتى مجذوب جذبه الهى مى شود با تمام وجود والهش به سوى خدا متوجّه و از غير او روى گردان شده مى گويد: «'''رب قد آتيتنى من الملك و علمتنى من تاءويل الاحاديث فاطر السموات و الارض انت وليى فى الدنيا و الاخرة ...'''»
و به همين معنا است اشاره يوسف كه در مقام معرفى خود براى برادرانش گفت : «'''انا يوسف و هذا اخى قد امن اللّه علينا انه من يتق و يصبر فان اللّه لا يضيع اجر المحسنين '''» و نيز در برابر برادرانش به پدر بزرگوارش گفت : «'''يا ابت هذا تاءويل روياى من قبل قد جعلها ربى حقا و قد احسن بى اذ اخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو من بعد ان نزع الشيطان بينى و بين اخوتى '''» آنگاه وقتى مجذوب جذبه الهى مى شود با تمام وجود والهش به سوى خدا متوجّه و از غير او روى گردان شده مى گويد: «'''رب قد آتيتنى من الملك و علمتنى من تاءويل الاحاديث فاطر السموات و الارض انت وليى فى الدنيا و الاخرة ...'''»
همانطور كه قبلا هم اشاره شد از اينكه فرمود: «'''در اين آياتى است براى پرسش كنندگان '''» معلوم مى شود جماعتى داستان يوسف (عليه ال سلام ) را از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) پرسيده ، و يا مطلبى پرسيده بودند كه به وجهى ارتباط با اين داستان داشته و در جوابشان اين سوره نازل شده است .
همانطور كه قبلا هم اشاره شد از اينكه فرمود: «'''در اين آياتى است براى پرسش كنندگان '''» معلوم مى شود جماعتى داستان يوسف (عليه ال سلام ) را از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) پرسيده ، و يا مطلبى پرسيده بودند كه به وجهى ارتباط با اين داستان داشته و در جوابشان اين سوره نازل شده است .
إِذْ قَالُوا لَيُوسف وَ أَخُوهُ أَحَب إِلى أَبِينَا مِنَّا وَ نحْنُ عُصبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضلَلٍ مُّبِينٍ
إِذْ قَالُوا لَيُوسف وَ أَخُوهُ أَحَب إِلى أَبِينَا مِنَّا وَ نحْنُ عُصبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضلَلٍ مُّبِينٍ
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''عصبه '''» به معناى جماعتى است كه درباره يكديگر تعصّب داشته باشند، و از نظر عدد شامل جماعتى مى شود كه از ده كمتر و از پانزده نفر بيشتر نباشد، بعضى هم بين دو و چهل نفر را گفته اند، و به هر حال همانند كلمات ، قوم ، رهط و نفر، جمعى است كه مفرد ندارد.
در مجمع البيان گفته : كلمه «'''عصبه '''» به معناى جماعتى است كه درباره يكديگر تعصّب داشته باشند، و از نظر عدد شامل جماعتى مى شود كه از ده كمتر و از پانزده نفر بيشتر نباشد، بعضى هم بين دو و چهل نفر را گفته اند، و به هر حال همانند كلمات ، قوم ، رهط و نفر، جمعى است كه مفرد ندارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۱۲۰ </center>
خط ۸۳: خط ۸۵:
بعضى هم گفته اند: منظور از «'''صلاح '''» كه در آيه است ، صلاح و روبراه شدن زندگى دنيا و انتظام امور آن است ، و معنايش اين است كه بعد از يوسف مردمى صالح يعنى صاحب زندگى خوشى باشيد، و با پدر به خوشى زندگى كنيد.
بعضى هم گفته اند: منظور از «'''صلاح '''» كه در آيه است ، صلاح و روبراه شدن زندگى دنيا و انتظام امور آن است ، و معنايش اين است كه بعد از يوسف مردمى صالح يعنى صاحب زندگى خوشى باشيد، و با پدر به خوشى زندگى كنيد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۹ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۱}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش