گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۸}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<span id='link48'><span>
<span id='link48'><span>
==امر به نماز و صبر كه مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند ==
==امر به نماز و صبر كه مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند ==
وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
پس از امر به نماز، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را دستور مى دهد به صبر كردن ، و در موارد ديگرى مانند: «'''و استعينوا بالصبر و الصلوة '''» ميان صبر و نماز جمع كرده . و سرّ آن اين است كه هر كدام از اين دو، در باب خودش مهم ترين اركان هستند. آرى ، در ميان عبادات ، نماز مهمترين عبادت و در اخلاقيات صبر مهمترين خلق است ، همچنانكه درباره نماز فرموده : «'''و لذكر اللّه اكبر'''» و درباره صبر فرموده : «'''ان ذلك لمن عزم الامور'''».
پس از امر به نماز، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را دستور مى دهد به صبر كردن ، و در موارد ديگرى مانند: «'''و استعينوا بالصبر و الصلوة '''» ميان صبر و نماز جمع كرده . و سرّ آن اين است كه هر كدام از اين دو، در باب خودش مهم ترين اركان هستند. آرى ، در ميان عبادات ، نماز مهمترين عبادت و در اخلاقيات صبر مهمترين خلق است ، همچنانكه درباره نماز فرموده : «'''و لذكر اللّه اكبر'''» و درباره صبر فرموده : «'''ان ذلك لمن عزم الامور'''».
و اجتماع اين دو، مهمترين وسيله اى است كه با آن مى توان بر مصائب و ناملايمات فايق آمد، چون صبر، نفس را از قلق و اضطراب و فرارى شدن نگه مى دارد، و نماز نفس را به سوى پروردگار توجّه مى دهد و در نتيجه ناملايمات را از ياد آدمى مى برد، و ما بيان مفصل اين معنا را در جلد اول اين كتاب در تفسير آيه ۴۵ سوره بقره گذرانديم .
و اجتماع اين دو، مهمترين وسيله اى است كه با آن مى توان بر مصائب و ناملايمات فايق آمد، چون صبر، نفس را از قلق و اضطراب و فرارى شدن نگه مى دارد، و نماز نفس را به سوى پروردگار توجّه مى دهد و در نتيجه ناملايمات را از ياد آدمى مى برد، و ما بيان مفصل اين معنا را در جلد اول اين كتاب در تفسير آيه ۴۵ سوره بقره گذرانديم .
خط ۱۲: خط ۱۴:
و اما اينكه چرا امر به نماز را مفرد آورده مگر نماز هم اختصاص به آن جناب دارد؟ جوابش اين است كه نماز مخصوص به آن جناب نيست ، ولى مقصود از اقامه در اينجا چيزيست كه آن روز مخصوص به آن جناب بوده ، و آن عبارت است از اقامه نماز به جماعت كه آن روز بايد آن حضرت اين كار را مى كرد - دقت فرماييد.
و اما اينكه چرا امر به نماز را مفرد آورده مگر نماز هم اختصاص به آن جناب دارد؟ جوابش اين است كه نماز مخصوص به آن جناب نيست ، ولى مقصود از اقامه در اينجا چيزيست كه آن روز مخصوص به آن جناب بوده ، و آن عبارت است از اقامه نماز به جماعت كه آن روز بايد آن حضرت اين كار را مى كرد - دقت فرماييد.
و اينكه فرمود: «'''ان اللّه لا يضيع اجر المحسنين '''» امر به صبر را تعليل م ى كند.
و اينكه فرمود: «'''ان اللّه لا يضيع اجر المحسنين '''» امر به صبر را تعليل م ى كند.
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فى الاَرْضِ ...
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فى الاَرْضِ ...
كلمه «'''لو لا'''» به معناى «'''هلا'''» و «'''الا'''» است كه تعجب آميخته با توبيخ را مى رساند، و معناى آن اينست كه : ملل و اقوامى كه قبل از شما مى زيستند چرا باقى نماندند و چرا از فساد در زمين نهى نكردند؟ تاخود را از انقراض و استيصال حفظ كنند؟
كلمه «'''لو لا'''» به معناى «'''هلا'''» و «'''الا'''» است كه تعجب آميخته با توبيخ را مى رساند، و معناى آن اينست كه : ملل و اقوامى كه قبل از شما مى زيستند چرا باقى نماندند و چرا از فساد در زمين نهى نكردند؟ تاخود را از انقراض و استيصال حفظ كنند؟
«'''الا قليلا ممن انجينا منهم '''» - اين استثناء استثناء از معناى نفى جمله سابق است چون معنا اين است : عجب است از امت هاى گذشته كه با آن آيات كه از خدا ديدند و آن عذابها كه مشاهده كردند، چرا جز عدّه كمى كه ما براى اينكه از فساد نهى مى كردند از عذاب و هلاك نجاتشان داديم ، بقاياى بيشترى نماندند تا از فساد در زمين نهى كنند؟
«'''الا قليلا ممن انجينا منهم '''» - اين استثناء استثناء از معناى نفى جمله سابق است چون معنا اين است : عجب است از امت هاى گذشته كه با آن آيات كه از خدا ديدند و آن عذابها كه مشاهده كردند، چرا جز عدّه كمى كه ما براى اينكه از فساد نهى مى كردند از عذاب و هلاك نجاتشان داديم ، بقاياى بيشترى نماندند تا از فساد در زمين نهى كنند؟
خط ۱۸: خط ۲۰:
پس ، از اين استثناء و از اين ما بقى كه حالشان را بيان كرد يك تقسيم بدست مى آيد و آن اين است كه مردم باقيمانده دو صنف مختلفند، يكى ناجيانى كه خداوند آنها را نجات داده ، دوم مجرمين و لذا مى بينيم كه دنبال اين آيه مى فرمايد: «'''و لو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك '''».
پس ، از اين استثناء و از اين ما بقى كه حالشان را بيان كرد يك تقسيم بدست مى آيد و آن اين است كه مردم باقيمانده دو صنف مختلفند، يكى ناجيانى كه خداوند آنها را نجات داده ، دوم مجرمين و لذا مى بينيم كه دنبال اين آيه مى فرمايد: «'''و لو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك '''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۰ </center>
وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى بِظلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصلِحُونَ
وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى بِظلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصلِحُونَ
يعنى سنت خداى تعالى چنين نبوده كه قريه ها را هلاك و منقرض كند در حالى كه اهل آن مصلح باشند، چون اين خود ظلم است ، «'''و لا يظلم ربك احدا - پروردگار تو به احدى ظلم نمى كند'''». پس اينكه فرمود «'''بظلم '''» قيد توضيحى مى شود (يعنى هلاكتى كه خود ظلم است ) نه اينكه احترازى باشد، و بخواهد از ميان دو جور هلاك كردن ، هلاك كردن به ظلم را بگويد، و چون قيد توضيحى است اين معنا را افاده مى كند: سنّت خداى تعالى بر اين قرار گرفته كه سرزمينهايى را كه اهل آن مصلحند هلاك نكند، چون هلاك كردنشان ظلم است «'''و ما ربك بظلام للعبيد - و خداوند هيچگاه به بندگان ظلم نمى كند'''».
يعنى سنت خداى تعالى چنين نبوده كه قريه ها را هلاك و منقرض كند در حالى كه اهل آن مصلح باشند، چون اين خود ظلم است ، «'''و لا يظلم ربك احدا - پروردگار تو به احدى ظلم نمى كند'''». پس اينكه فرمود «'''بظلم '''» قيد توضيحى مى شود (يعنى هلاكتى كه خود ظلم است ) نه اينكه احترازى باشد، و بخواهد از ميان دو جور هلاك كردن ، هلاك كردن به ظلم را بگويد، و چون قيد توضيحى است اين معنا را افاده مى كند: سنّت خداى تعالى بر اين قرار گرفته كه سرزمينهايى را كه اهل آن مصلحند هلاك نكند، چون هلاك كردنشان ظلم است «'''و ما ربك بظلام للعبيد - و خداوند هيچگاه به بندگان ظلم نمى كند'''».
وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك ....أَجْمَعِينَ
وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك ....أَجْمَعِينَ
معناى «'''اختلاف '''» و مشتقات ديگر ماده «'''خلف '''»
معناى «'''اختلاف '''» و مشتقات ديگر ماده «'''خلف '''»
كلمه «'''خلف '''» در مقابل «'''امام '''» و يا «'''قدام '''» به معناى پشت سر است ، اين معناى اصلى اين ماده است و در ساير مشتقّاتى كه از اين ماده منشعب شده نيز اين معنا نهفته ، مثلا وقتى گفته مى شود: «'''خلف اباه - پدر خود را خلف شد'''» معنايش اين است كه به جاى او نشست ، او از دنيا رفت و وى بعد از او زنده بماند. و همچنين وقتى گفته مى شود: «'''اخلف وعده - خلف كرد وعده خود را'''» معنايش اين است كه وعده خود را پشت سر انداخت . و وقتى گفته مى شود: «'''فلان مات و خلف ابنا - فلانى مرد و فرزندى خلف گذاشت '''» معنايش اين است كه فرزندى پشت سر نهاد، و رفت ، و وقتى گفته مى شود: «'''فلان استخلف فلانا - فلانى از فلان كس خواست تا خليفه اش باشد'''» معنايش اين است كه از او خواست تا پس از غيبت و يا مرگش و يا به عنايت ديگرى نايب او باشد، مانند خليفه قرار گرفتن آدم به وسيله خدا در زمين . و نيز وقتى گفته مى شود «'''فلان خالف فلانا او تخالفا - فلانى با فلان كس ‍ مخالفت و يا با يكديگر مخالفت كردند'''» معنايش اين است كه در عقيده و يا عمل از هم جدا شدند، كانّه هر يك ديگرى را پشت سر انداخت . و معناى «'''تخلف عن امره - تخلف ورزيد از امر او'''» اين است كه امر او را پشت سر انداخت و به آن عمل نكرد. و معناى «'''اختلف القوم فى كذا - مردم در فلان موضوع اختلاف كردند'''» اين است كه يكديگر را پشت سر انداختند. و معناى «'''اختلف فلان الى فلان - فلانى به نزد فلانى اختلاف كرد'''» اين است كه پى در پى نزد او آمد و شد كرد.
كلمه «'''خلف '''» در مقابل «'''امام '''» و يا «'''قدام '''» به معناى پشت سر است ، اين معناى اصلى اين ماده است و در ساير مشتقّاتى كه از اين ماده منشعب شده نيز اين معنا نهفته ، مثلا وقتى گفته مى شود: «'''خلف اباه - پدر خود را خلف شد'''» معنايش اين است كه به جاى او نشست ، او از دنيا رفت و وى بعد از او زنده بماند. و همچنين وقتى گفته مى شود: «'''اخلف وعده - خلف كرد وعده خود را'''» معنايش اين است كه وعده خود را پشت سر انداخت . و وقتى گفته مى شود: «'''فلان مات و خلف ابنا - فلانى مرد و فرزندى خلف گذاشت '''» معنايش اين است كه فرزندى پشت سر نهاد، و رفت ، و وقتى گفته مى شود: «'''فلان استخلف فلانا - فلانى از فلان كس خواست تا خليفه اش باشد'''» معنايش اين است كه از او خواست تا پس از غيبت و يا مرگش و يا به عنايت ديگرى نايب او باشد، مانند خليفه قرار گرفتن آدم به وسيله خدا در زمين . و نيز وقتى گفته مى شود «'''فلان خالف فلانا او تخالفا - فلانى با فلان كس ‍ مخالفت و يا با يكديگر مخالفت كردند'''» معنايش اين است كه در عقيده و يا عمل از هم جدا شدند، كانّه هر يك ديگرى را پشت سر انداخت . و معناى «'''تخلف عن امره - تخلف ورزيد از امر او'''» اين است كه امر او را پشت سر انداخت و به آن عمل نكرد. و معناى «'''اختلف القوم فى كذا - مردم در فلان موضوع اختلاف كردند'''» اين است كه يكديگر را پشت سر انداختند. و معناى «'''اختلف فلان الى فلان - فلانى به نزد فلانى اختلاف كرد'''» اين است كه پى در پى نزد او آمد و شد كرد.
خط ۱۲۴: خط ۱۲۶:
مؤ لف : امام اشاره به اين مى كند كه آيه دومى ، يعنى «'''الا من رحم ربك و لذلك خلقهم '''» از آنجايى كه خاص است ناسخ آيه قبلى است كه عام بود. و ما در بحثى كه درباره نسخ گذرانديم گفتيم كه نسخ در عرف و اصطلاح ائمه ، اعم از آن معنايى است كه علماى اصول اراده مى كنند. آرى ، آيات خاصه تكوينى نسبت به آيات عامه تكوينى حكمش نافذتر است .
مؤ لف : امام اشاره به اين مى كند كه آيه دومى ، يعنى «'''الا من رحم ربك و لذلك خلقهم '''» از آنجايى كه خاص است ناسخ آيه قبلى است كه عام بود. و ما در بحثى كه درباره نسخ گذرانديم گفتيم كه نسخ در عرف و اصطلاح ائمه ، اعم از آن معنايى است كه علماى اصول اراده مى كنند. آرى ، آيات خاصه تكوينى نسبت به آيات عامه تكوينى حكمش نافذتر است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۸}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش