گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۲: خط ۱۴:
از جمله ادله اين معنا يكى كلمه (( واصلح (( است كه دلالت مى كند بر اينكه مراد از جمله (( لا تتبع سبيل المفسدين (( همان اصلاح امور ايشان و بر حذر بودن از اين است كه در ميان ايشان روشى را پيش گيرد كه مطابق سليقه مفسدين و مورد پيشنهاد آنان باشد.
از جمله ادله اين معنا يكى كلمه (( واصلح (( است كه دلالت مى كند بر اينكه مراد از جمله (( لا تتبع سبيل المفسدين (( همان اصلاح امور ايشان و بر حذر بودن از اين است كه در ميان ايشان روشى را پيش گيرد كه مطابق سليقه مفسدين و مورد پيشنهاد آنان باشد.
از اينجا معلوم مى شود كه در آن روز در ميان بنى اسرائيل مردمى مفسد وجود داشته اند كه همواره در كمين بوده اند كه زحمات اين دو بزرگوار را خنثى نموده و با نقشه هاى شوم خود در كار ايشان كارشكنى كنند، لذا موسى (عليه السلام ) سفارش مى كند مبادا راه و روش و پيشنهادات ايشان را بپذيرد و در نتيجه دستخوش كيد و مكر ايشان گردد و جمعيت قوم اتحاد شان كه با تحمل آن همه محنت ها و زحمات به دست آمده به اختلاف مبدل گردد.
از اينجا معلوم مى شود كه در آن روز در ميان بنى اسرائيل مردمى مفسد وجود داشته اند كه همواره در كمين بوده اند كه زحمات اين دو بزرگوار را خنثى نموده و با نقشه هاى شوم خود در كار ايشان كارشكنى كنند، لذا موسى (عليه السلام ) سفارش مى كند مبادا راه و روش و پيشنهادات ايشان را بپذيرد و در نتيجه دستخوش كيد و مكر ايشان گردد و جمعيت قوم اتحاد شان كه با تحمل آن همه محنت ها و زحمات به دست آمده به اختلاف مبدل گردد.
وَ لَمَّا جَاءَ مُوسى لِمِيقَتِنَا وَ كلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَب أَرِنى أَنظرْ إِلَيْك قَالَ لَن تَرَاخ وَ لَكِنِ انظرْ إِلى الْجَبَلِ فَإِنِ استَقَرَّ مَكانَهُ فَسوْف تَرَاخ ...
وَ لَمَّا جَاءَ مُوسى لِمِيقَتِنَا وَ كلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَب أَرِنى أَنظرْ إِلَيْك قَالَ لَن تَرَاخ وَ لَكِنِ انظرْ إِلى الْجَبَلِ فَإِنِ استَقَرَّ مَكانَهُ فَسوْف تَرَاخ ...
كلمه (( تجلى (( كه در آخر اين آيه آمده است به معناى قبول جلاء و ظهور است ، و كلمه (( دك (( مصدر و به معناى كوبيدن به محكمى است ، و در اين آيه به معناى اسم مفعول (مدكوك ) است ، و معناى (( جعله دكا(( اين است كه خداوند آن كوه را مدكوك و كوبيده مى كرد، و كلمه (( خر(( از (( خرور(( به معناى سقوط است و (( صعقا(( از (( صعقه (( است كه به معناى مرگ و بيهوشى و از كار افتادن حواس و بطلان ادراك مى باشد، و (( افاقه (( برگشتن به حالت سلامت عقل و حواس را گويند، مثلا گفته مى شود: (( فلانى از حالت غش افاقه پيدا كرد(( يعنى به حال عادى و استقامت درك و شعور برگشت .
كلمه (( تجلى (( كه در آخر اين آيه آمده است به معناى قبول جلاء و ظهور است ، و كلمه (( دك (( مصدر و به معناى كوبيدن به محكمى است ، و در اين آيه به معناى اسم مفعول (مدكوك ) است ، و معناى (( جعله دكا(( اين است كه خداوند آن كوه را مدكوك و كوبيده مى كرد، و كلمه (( خر(( از (( خرور(( به معناى سقوط است و (( صعقا(( از (( صعقه (( است كه به معناى مرگ و بيهوشى و از كار افتادن حواس و بطلان ادراك مى باشد، و (( افاقه (( برگشتن به حالت سلامت عقل و حواس را گويند، مثلا گفته مى شود: (( فلانى از حالت غش افاقه پيدا كرد(( يعنى به حال عادى و استقامت درك و شعور برگشت .
معناى اين آيه بطورى كه از ظاهر نظم و سياق آن بر مى آيد اين است كه : (( لما جاء موسى لميقاتنا(( وقتى موسى به ميقات ما كه براى او تعيين كرده بوديم آمد (( و كلمه ربه (( و پروردگارش با او گفتگو كرد (( قال (( موسى گفت : (( رب ارنى انظر اليك (( پروردگارا خودت را بنمايان تا نگاهت كنم ، يعنى وسائل ديدارت را برايم فراهم ساز تا به تو نظر اندازم و تو را ببينم . آرى ، ديدن فرع نظر انداختن است و نظر انداختن فرع تمكين و تمكين از ديدن است
معناى اين آيه بطورى كه از ظاهر نظم و سياق آن بر مى آيد اين است كه : (( لما جاء موسى لميقاتنا(( وقتى موسى به ميقات ما كه براى او تعيين كرده بوديم آمد (( و كلمه ربه (( و پروردگارش با او گفتگو كرد (( قال (( موسى گفت : (( رب ارنى انظر اليك (( پروردگارا خودت را بنمايان تا نگاهت كنم ، يعنى وسائل ديدارت را برايم فراهم ساز تا به تو نظر اندازم و تو را ببينم . آرى ، ديدن فرع نظر انداختن است و نظر انداختن فرع تمكين و تمكين از ديدن است
خط ۶۹: خط ۷۱:
موسى سپس اقرار نمود و چنين شهادت داد: (( و انا اول المؤ منين (( يعنى من در ميان قوم خودم اولين كسى هستم كه به عدم امكان رؤ يت تو ايمان آورده ام .
موسى سپس اقرار نمود و چنين شهادت داد: (( و انا اول المؤ منين (( يعنى من در ميان قوم خودم اولين كسى هستم كه به عدم امكان رؤ يت تو ايمان آورده ام .
اين آن معنايى است كه از مقام و سياق آيه استفاده مى شود، البته احتمال هم هست كه معناى جمله مورد بحث ، اولين ايمان آورنده به دين و هدايت بوده باشد و مقصود موسى (عليه السلام ) هم اين باشد كه : من به تو ايمان آوردم قبل از آنكه ديگران به تو ايمان بياورند، پس جا دارد در هر قصور و يا تقصيرى به تو بازگشت كنم . و ليكن اين احتمال خيلى بعيد است .
اين آن معنايى است كه از مقام و سياق آيه استفاده مى شود، البته احتمال هم هست كه معناى جمله مورد بحث ، اولين ايمان آورنده به دين و هدايت بوده باشد و مقصود موسى (عليه السلام ) هم اين باشد كه : من به تو ايمان آوردم قبل از آنكه ديگران به تو ايمان بياورند، پس جا دارد در هر قصور و يا تقصيرى به تو بازگشت كنم . و ليكن اين احتمال خيلى بعيد است .
قَالَ يَمُوسى إِنى اصطفَيْتُك عَلى النَّاسِ بِرِسلَتى وَ بِكلَمِى فَخُذْ مَا ءَاتَيْتُك وَ كُن مِّنَ الشكِرِينَ
قَالَ يَمُوسى إِنى اصطفَيْتُك عَلى النَّاسِ بِرِسلَتى وَ بِكلَمِى فَخُذْ مَا ءَاتَيْتُك وَ كُن مِّنَ الشكِرِينَ
فرق ميان كلمه (( اصطفاء(( و كلمه (( اختيار(( اين است كه اصطفاء معناى اختيار را مى دهد به اضافه اينكه در آن تصفيه نيز نهفته ، و لذا در آيه مورد بحث با كلمه (( على (( متعدى شده و (( ناس (( را مفعول گرفته . و مقصود از (( رسالات (( معارف الهى از قبيل اوامر، نواهى ، حكم و شرايعى است كه پيغمبران (عليهم السلام ) ماءمور به تبليغ آنها مى شوند، چه اينكه اين معارف به وسيله فرشته اى به ايشان وحى شود و يا اينكه پيغمبرى آن را مستقيما از خدا بشنود، در هر دو صورت رسالت است . چيزى كه هست اطلاق رسالت بر كلام بدون واسطه خداوند به اعتبار معناى آن كلام است ، چون كلام امرى است و معنايى كه شنونده از آن مى فهمد امرى ديگر.
فرق ميان كلمه (( اصطفاء(( و كلمه (( اختيار(( اين است كه اصطفاء معناى اختيار را مى دهد به اضافه اينكه در آن تصفيه نيز نهفته ، و لذا در آيه مورد بحث با كلمه (( على (( متعدى شده و (( ناس (( را مفعول گرفته . و مقصود از (( رسالات (( معارف الهى از قبيل اوامر، نواهى ، حكم و شرايعى است كه پيغمبران (عليهم السلام ) ماءمور به تبليغ آنها مى شوند، چه اينكه اين معارف به وسيله فرشته اى به ايشان وحى شود و يا اينكه پيغمبرى آن را مستقيما از خدا بشنود، در هر دو صورت رسالت است . چيزى كه هست اطلاق رسالت بر كلام بدون واسطه خداوند به اعتبار معناى آن كلام است ، چون كلام امرى است و معنايى كه شنونده از آن مى فهمد امرى ديگر.
<span id='link190'><span>
<span id='link190'><span>
خط ۸۱: خط ۸۳:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۱۵ </center>
به هر حال جمله (( قال يا موسى انى اصطفيتك (( كلامى است كه ورودش در مورد امتنان و در موعظه موسى (عليه السلام ) است ، و غرض ‍ از آن اين است كه به موسى خاطر نشان سازد كه اين موهبت بزرگ را كوچك نشمرده و شكر آن را بجا آورد.
به هر حال جمله (( قال يا موسى انى اصطفيتك (( كلامى است كه ورودش در مورد امتنان و در موعظه موسى (عليه السلام ) است ، و غرض ‍ از آن اين است كه به موسى خاطر نشان سازد كه اين موهبت بزرگ را كوچك نشمرده و شكر آن را بجا آورد.
وَ كتَبْنَا لَهُ فى الاَلْوَاح مِن كلِّ شىْءٍ مَّوْعِظةً وَ تَفْصِيلاً لِّكلِّ شىْءٍ...
وَ كتَبْنَا لَهُ فى الاَلْوَاح مِن كلِّ شىْءٍ مَّوْعِظةً وَ تَفْصِيلاً لِّكلِّ شىْءٍ...
كلمه (( لوح (( به معناى آن صفحه اى است كه براى كتابت تهيه شده ، و از اين جهت آن را لوح مى خوانند كه آن نوشته را ظاهر مى سازد، مانند (( لاح ، يلوح (( كه به معناى ظاهر شدن است ، مثلا مى گويند: (( لاح البرق (( يعنى برق ظاهر گرديد.
كلمه (( لوح (( به معناى آن صفحه اى است كه براى كتابت تهيه شده ، و از اين جهت آن را لوح مى خوانند كه آن نوشته را ظاهر مى سازد، مانند (( لاح ، يلوح (( كه به معناى ظاهر شدن است ، مثلا مى گويند: (( لاح البرق (( يعنى برق ظاهر گرديد.
<span id='link191'><span>
<span id='link191'><span>
خط ۹۲: خط ۹۴:
نظير اين آيه در كنايه آيه شريفه (( الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولوا الالباب (( است .
نظير اين آيه در كنايه آيه شريفه (( الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولوا الالباب (( است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۲۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش