۸٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
به كسر اوّل بردبارى. ضيط نفس (مفردات) قاموس آن را بردبارى و عقل گفته است. صحاح نيز آن را بردبارى گفته. راغب گويد: بعضى آن را عقل گفتهاند ولى معناى اصلى آن عقل نيست بلكه عقل از مسبّبات آن است يعنى آن است يعنى عقل از بردبارى است . مؤيد قول راغب آيه [صافات:101] است اين آيه درباره اسمعيل است و چند آيه بعد از آن، داستان ذبح اسمعيل آمده كه به پدرش گفت «سَتَجِدُنى اِنْ شاءَاللّهُ مِنَ الصّابِرينَ» و آن وقت معلوم شد كه اسمعيل واقعاً حليم و بردبار است. ايضاً اگر حليم به معنى عاقل باشد در آياتى نظير [نساء:12] بايد گفت معنى آن «واللّه عليم عاقل» است حال آنكه عاقل از اسماء حسنى نيست و حتى در دعاى جوشن كبير هم نيامده است با آنكه شامل هزار اسم مىباشد . ايضاً در نهج البلاغه خطبه 14 هست: «خَفَّتْ عُقُولُكُمْ وَ سَفِهَتْ حُلذُمُكُمْ» از مقابله حلوم با عقول معلوم مىشود كه حلم غير از عقل است . * [نور:59] حلم (بر وزن عنق و قفل) چيزى است كه در خواب ديده شود (قاموس) در اقرب گويد: لكن غالباً در خواب پريشان و قبيح يه كار مىرود چنانكه رؤيا در خواب خوب. مراد از حلم در آيه بلوغ اطفال است كه به آن احتلام نيز گويند معنى آيه چنين است: و چون كودكان به بلوغ رسيدند بايد اجازه بگيرند. راغب حلم را در آيه شريفه از حلم (به كسراوّل) گرفته و گويد: بلوغ حلم، رسيدن به حالى است كه مىتواند حلم و بردبارى داشته باشد . * [طور:32] ممكن احلام جمع حلم به معنى بردبارى و يا جمع حلم به معنى خواب باشد در صورت اوّل منظور تأنى و دقّت است يعنى يا دقّت و تفكّرشان به اين، امر مىكند يا قومى طغيانگراند و در صورت دّوم گويا منظور خيالات است زيرا خوابهاى پريشان نيز يك نوع خيالاند. * [يوسف:44] اضغاث مختلط هاست احلام جمع حلم به معنى خوابهاى آشفته است چنانكه از اقرب نقل شد يعنى گفتند: خوابهاى در هم و برهم و آشفته است و ما به تعبير چنين خوابها واقف نيستيم. در اين آيه خوابهاى پريشان به دستههاى علف و غيره تشبيه شده است . | به كسر اوّل بردبارى. ضيط نفس (مفردات) قاموس آن را بردبارى و عقل گفته است. صحاح نيز آن را بردبارى گفته. راغب گويد: بعضى آن را عقل گفتهاند ولى معناى اصلى آن عقل نيست بلكه عقل از مسبّبات آن است يعنى آن است يعنى عقل از بردبارى است . مؤيد قول راغب آيه [صافات:101] است اين آيه درباره اسمعيل است و چند آيه بعد از آن، داستان ذبح اسمعيل آمده كه به پدرش گفت «سَتَجِدُنى اِنْ شاءَاللّهُ مِنَ الصّابِرينَ» و آن وقت معلوم شد كه اسمعيل واقعاً حليم و بردبار است. ايضاً اگر حليم به معنى عاقل باشد در آياتى نظير [نساء:12] بايد گفت معنى آن «واللّه عليم عاقل» است حال آنكه عاقل از اسماء حسنى نيست و حتى در دعاى جوشن كبير هم نيامده است با آنكه شامل هزار اسم مىباشد . ايضاً در نهج البلاغه خطبه 14 هست: «خَفَّتْ عُقُولُكُمْ وَ سَفِهَتْ حُلذُمُكُمْ» از مقابله حلوم با عقول معلوم مىشود كه حلم غير از عقل است . * [نور:59] حلم (بر وزن عنق و قفل) چيزى است كه در خواب ديده شود (قاموس) در اقرب گويد: لكن غالباً در خواب پريشان و قبيح يه كار مىرود چنانكه رؤيا در خواب خوب. مراد از حلم در آيه بلوغ اطفال است كه به آن احتلام نيز گويند معنى آيه چنين است: و چون كودكان به بلوغ رسيدند بايد اجازه بگيرند. راغب حلم را در آيه شريفه از حلم (به كسراوّل) گرفته و گويد: بلوغ حلم، رسيدن به حالى است كه مىتواند حلم و بردبارى داشته باشد . * [طور:32] ممكن احلام جمع حلم به معنى بردبارى و يا جمع حلم به معنى خواب باشد در صورت اوّل منظور تأنى و دقّت است يعنى يا دقّت و تفكّرشان به اين، امر مىكند يا قومى طغيانگراند و در صورت دّوم گويا منظور خيالات است زيرا خوابهاى پريشان نيز يك نوع خيالاند. * [يوسف:44] اضغاث مختلط هاست احلام جمع حلم به معنى خوابهاى آشفته است چنانكه از اقرب نقل شد يعنى گفتند: خوابهاى در هم و برهم و آشفته است و ما به تعبير چنين خوابها واقف نيستيم. در اين آيه خوابهاى پريشان به دستههاى علف و غيره تشبيه شده است . | ||
بردبار. اين كلمه از اسماء حسنى و صيغه مبالغه است و معنى آن درباره خدا چنانكه طبرسى ذيل آيه 225 بقره گويد: مهلت دهنده است «وَاللّه غَفُورٌ حَليم»: خدا چاره ساز و مهلت دهنده است، به گناهكاران مهلت نى دهد و در عذاب آنها عجله نمىكند. ناگفته نماند مهلت دادن يك نوع بردبارى است. پس خدا حليم است يعنى در عقوبت عجله و در هر نادانى بنده، غضب نمىكند. حليم مجموعاً 15 بار در قرآن شريف استعمال شده، 11 بار درباره ابراهيم، اسمعيل، و شعيب. [توبه:114]، [هود:87]. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
ویرایش