گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




بنابراين معناى آيه اين مى شود كه ما بنى آدم را از بسيارى از مخلوقاتمان كه حيوان وجن بوده باشند برترى داديم ، واما بقيه موجودات كه در مقابل كلمه ((بسيار(( (كثير) قرار دارند يعنى ملائكه خارج از محل گفتارند، زيرا آنها موجوداتى نورى وغير مادى هستند وداخل در نظام جارى در اين عالم نيستند، وآيه شريفه هر چند در باره انسان بحث مى كند وليكن از اين نظر مورد بحث قرارش داده كه يكى از موجودات عالم مادى است كه اورا به نعمتهائى نفسى واضافى تكريم كرده است.
بنابراين، معناى آيه اين مى شود كه: ما بنى آدم را از بسيارى از مخلوقات مان كه حيوان و جنّ بوده باشند، برترى داديم، و اما بقيه موجودات كه در مقابل كلمۀ «بسيار» (كثير) قرار دارند، يعنى ملائكه، خارج از محل گفتارند. زيرا آن ها موجوداتى نورى و غير مادى هستند و داخل در نظام جارى در اين عالَم نيستند، و آيه شريفه، هر چند در باره انسان بحث مى كند، وليكن از اين نظر مورد بحث قرارش داده كه يكى از موجودات عالَم مادى است، كه او را به نعمت هایى نفسى و اضافى تكريم كرده است.


از آنچه گذشت چند نكته زير روشن گرديد:
از آنچه گذشت چند نكته زير روشن گرديد:
خط ۱۰: خط ۱۰:
فرق بين ((تكريم (( و((تفضيل (( انسان ونظر بعضى مفسرين در اين خصوص
فرق بين ((تكريم (( و((تفضيل (( انسان ونظر بعضى مفسرين در اين خصوص


۱ - اينكه هر يك از دوكلمه : تفضيل وتكريم ناظر به يك دسته از موهبت هاى الهى است كه به انسان داده شده ، تكريمش به دادن عقل است كه به هيچ موجودى ديگر داده نشده ، وانسان به وسيله آن خير را از شر ونافع را از مضر ونيك را از بد تميز مى دهد، موهبت هاى ديگرى از قبيل تسلط بر ساير موجودات واستخدام و تسخير آنها براى رسيدن به هدفها از قبيل نطق وخط وامثال آن نيز زمانى محقق مى شود كه عقل باشد.
۱ - اين كه هر يك از دو كلمه «تفضيل» و «تكريم»، ناظر به يك دسته از موهبت هاى الهى است كه به انسان داده شده، تكريمش به دادن عقل است كه به هيچ موجودى ديگر داده نشده، و انسان به وسيله آن، خير را از شر و نافع را از مضر و نيك را از بد تميز مى دهد. موهبت هاى ديگرى از قبيل تسلط بر ساير موجودات و استخدام و تسخير آن ها براى رسيدن به هدف ها از قبيل نطق و خط و امثال آن نيز زمانى محقق مى شود، كه عقل باشد.


و اما تفضيل انسان بر ساير موجودات به اين است كه آنچه را كه به آنها داده از هر يك سهم بيشترى به انسان داده است ، اگر حيوان غذا مى خورد خوراك ساده اى از گوشت ويا ميوه ويا گياهان ويا غير آن دارد، ولى انسان كه در اين جهت با حيوان شريك است اين اضافه را دارد كه همان مواد غذائى را گرفته وانواع طعام هاى پخته و خام براى خود ابتكار مى كند، طعام هاى گوناگون وفنون مختلف ولذيذ كه نمى توان به شماره اش آورده براى خود اختراع مى نمايد و همچنين آشاميدنى ، وپوشيدنى ، واطفاء غريزه جنسى وطريقه مسكن گزيدن و رفتار اجتماعى در حيوانات وانسان بدين قياس است .
و اما «تفضيل» انسان بر ساير موجودات به اين است كه:
 
آنچه را كه به آن ها داده، از هر يك سهم بيشترى به انسان داده است. اگر حيوان غذا مى خورد، خوراك ساده اى از گوشت و يا ميوه و يا گياهان و يا غير آن دارد، ولى انسان كه در اين جهت با حيوان شريك است، اين اضافه را دارد كه همان مواد غذایى را گرفته و انواع طعام هاى پخته و خام براى خود ابتكار مى كند. طعام هاى گوناگون و فنون مختلف و لذيذ كه نمى توان به شماره اش آورده، براى خود اختراع مى نمايد، و همچنين آشاميدنى و پوشيدنى و اطفاء غريزه جنسى و طريقه مسكن گزيدن و رفتار اجتماعى در حيوانات و انسان، بدين قياس است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۱۸ </center>
در مجمع البيان مى گويد: اگر گفته شود كه معناى تكريم وتفضيل يكى نيست ، زيرا اگر يكى بود چه جهت داشت كه تكرار شود؟ گفتن يكى از آن دو كافى بود.  
در مجمع البيان مى گويد: اگر گفته شود كه معناى تكريم و تفضيل يكى نيست، زيرا اگر يكى بود، چه جهت داشت كه تكرار شود؟ گفتن يكى از آن دو كافى بود.
 
در جواب مى گویيم:
 
جملۀ «كَرَّمنَا» صرف انعام را مى رساند، بدون اين كه نظرى به برترى انسان نسبت به ساير موجودات داشته باشد، ولى تفضيل نظر به برترى دارد. و اگر دومى را نمى گفت، اين اشاره ظاهر نمى شد.
 
بعضى هم گفته اند كه: «تكريم»، تنها شامل نعمت هاى دنيا مى شود، و تفضيل مربوط به نعمت هاى آخرت است. بعضى ديگر گفته اند كه: «تكريم»، آن نعمت هایى است كه مصحح و مجوز تكليف شده و تفضيل نعمت تكليف (دين) است، كه به وسيله آن، آدمى به منازل و رتبه هاى والا مى رسد.


در جواب مى گوئيم : جمله ((كرّمنا(( صرف انعام را مى رساند بدون اينكه نظرى به برترى انسان نسبت به ساير موجودات داشته باشد، ولى تفضيل نظر به برترى دارد، واگر دومى را نمى گفت ، اين اشاره ظاهر نمى شد، بعضى هم گفته اند كه تكريم تنها شامل نعمت هاى دنيا مى شود، وتفضيل مربوط به نعمتهاى آخرت است ، بعضى ديگر گفته اند كه تكريم آن نعمتهائى است كه مصحح ومجوز تكليف شده وتفضيل نعمت تكليف (دين ) است كه به وسيله آن آدمى به منازل ورتبه هاى والا مى رسد.
اما اين كه گفته است كه: «تفضيل»، يك نكته اى را مى رساند كه «تكريم»، فاقد آن است و آن، عبارت از اين است كه: «نعمت مورد تفضيل بدون استحقاق داده شده»!


اما اينكه گفته است كه تفضيل يك نكته اى را مى رساند كه تكريم فاقد آن است وآن عبارت از اين است كه ((نعمت مورد تفضيل بدون استحقاق داده شده ((! در جوابش مى گوئيم كه چنين چيزى را قبول نداريم ، ومى گوئيم تفضيل ، هم در نعمتهائى كه مفضل استحقاق آن را دارد اطلاق مى شود، وهم در نعمتهائى كه طرف استحقاق آن را نداشته باشد، واما آن وجوهى كه از ديگران نقل كرده هيچيك دليلى ندارد.
در جوابش مى گویيم كه: چنين چيزى را قبول نداريم، و مى گویيم تفضيل، هم در نعمت هایى كه مفضل استحقاق آن را دارد، اطلاق مى شود، و هم در نعمت هایى كه طرف استحقاق آن را نداشته باشد. و اما آن وجوهى كه از ديگران نقل كرده، هيچ يك دليلى ندارد.


فخر رازى در تفسير خود در باره فرق ميان ((تكريم (( و ((تفضيل (( گفته قريب تر از هر معنا اين به نظر مى رسد كه گفته شود: ((خداى تعالى انسان را بر ساير حيوانات به امورى خلقى وطبيعى و ذاتى از قبيل عقل ونطق وخط وصورت زيبا وقامت موزون برترى داده است ، وهمه اينها را به وسيله عقل وفهم در اختيار آدمى قرار داده ، تا به وسيله آنها عقايد حق واخلاق فاضله را تحصيل كند»، اولى تكريم ودومى تفضيل است.
فخر رازى، در تفسير خود، در باره فرق ميان «تكريم» و «تفضيل» گفته: قريب تر از هر معنا، اين به نظر مى رسد كه گفته شود: «خداى تعالى، انسان را بر ساير حيوانات به امورى خلقى و طبيعى و ذاتى از قبيل عقل و نطق و خط و صورت زيبا و قامت موزون برترى داده است، و همه اين ها را به وسيله عقل و فهم در اختيار آدمى قرار داده، تا به وسيله آن ها، عقايد حق و اخلاق فاضله را تحصيل كند»، اولى «تكريم» و دومى «تفضيل» است.


پس گوئى كه خواسته است بفرمايد: ما بشر را با در معرض كسب نجات وتقرب قرار دادن برترى داديم ، تا آنچه مايه نجات اواز بديها ومهالك است ومايه تقرب اواز نيكيها است به وسيله مبادى وابزارى كه در اختيارش قرار داده ايم كسب كند، حال وظيفه خود اوست كه شكر داده هاى ما را به جاى آورد، وآنچه را كه برايش خلق كرده ايم در همان موردى كه براى آن مورد خلقش كرديم به كار گيرد، يعنى خدا را به يگانگى بپرستد و چيزى شريك اوقرار ندهد، وبتهائى كه دارد كنار بگذارد.
پس گویى كه خواسته است بفرمايد: ما بشر را با در معرض كسب نجات و تقرب قرار دادن برترى داديم، تا آنچه مايه نجات او از بدی ها و مهالك است و مايه تقرب او از نيكی ها است، به وسيله مبادى و ابزارى كه در اختيارش قرار داده ايم، كسب كند. حال وظيفه خود اوست كه شكر داده هاى ما را به جاى آورد، و آنچه را كه برايش خلق كرده ايم، در همان موردى كه براى آن مورد خلقش كرديم به كار گيرد. يعنى خدا را به يگانگى بپرستد و چيزى شريك او قرار ندهد، و بتهایى كه دارد كنار بگذارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۱۹ </center>
و خلاصه اش اين است كه ميان تكريم (كرمنا) و تفضيل (و فضلناهم) فرق است اولى عبارت از امور ذاتى و ملحقات آن از غرائز است ، و دومى عبارت از امور كسبى است كه خود اوبايد تحصيل كند، وليكن خواننده گرامى توجه مى فرمايد كه هر چند به گفته اومواهبى كه در آدمى است دوجور است ، يكى امور ((ذاتى (( و ديگرى ((اكتسابى ((، وليكن اينكه مراد از تكريم اولى باشد ومراد از تفضيل دومى ، دليلى ندارد، وبلكه لغت عرب هم با آن سازگار نيست ، پس وجه صحيح در فرق بين اين دوكلمه همان است كه گفتيم.
و خلاصه اش اين است كه: ميان تكريم (كَرَّمنَا) و تفضيل (وَ فَضَّلنَاهُم)، فرق است. اولى عبارت از امور ذاتى و ملحقات آن از غرائز است، و دومى عبارت از امور كسبى است كه خود او بايد تحصيل كند، وليكن خواننده گرامى توجه مى فرمايد كه هر چند به گفته او مواهبى كه در آدمى است، دو جور است. يكى امور «ذاتى» و ديگرى «اكتسابى»، وليكن اين كه مراد از تكريم اولى باشد و مراد از تفضيل دومى، دليلى ندارد، و بلكه لغت عرب هم با آن سازگار نيست. پس وجه صحيح در فرق بين اين دو كلمه، همان است كه گفتيم.
<span id='link145'><span>
<span id='link145'><span>
==آيه شريفه ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است ==
==آيه شريفه ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است ==
۱۴٬۲۹۳

ویرایش