گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
«'''إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئكَ كانَ عَنْهُ مَسئُولاً'''»:
«'''إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئكَ كانَ عَنْهُ مَسئُولاً'''»:


اين قسمت از آيه ، علت نهى ((پيروى از غير علم (( را بيان مى كند و آنچه كه بر حسب ظاهر به چشم مى خورد وبه ذهن انسان تبادر دارد اين است كه ضمير در ((كان (( ودر ((عنه (( هر دوبه كلمه ((كل (( برمى گردد، كلمه ((عنه (( نائب فاعل است براى اسم مفعول (مسئولا) كه به گفته زمخشرى در كشاف بر آن مقدم شده است ، ويا آنكه قائم مقام نايب فاعل است ، وكلمه : ((اولئك (( اشاره است به گوش و چشم وقلب ، واگر با اين كلمه كه مخصوص اشاره به صاحبان عقل است اشاره به آنها كرده از اين جهت بوده كه در اين لحاظ كه لحاظ مسؤ ول عنه واقع شدن آنها است به منزله عقلااعتبار مى شوند، ونظائر آن در قرآن كريم بسيار است كه اشاره ويا موصول مخصوص صاحبان عقل در موردى كه فاقد عقل است به كار رفته باشد.
اين قسمت از آيه، علت نهى «پيروى از غير علم» را بيان مى كند و آنچه كه بر حسب ظاهر به چشم مى خورد و به ذهن انسان تبادر دارد، اين است كه: ضمير در «كَانَ» و در «عَنهُ»، هر دو به كلمه «كُلّ» بر مى گردد. كلمۀ «عَنهُ»، نائب فاعل است براى اسم مفعول (مَسئُولاً)، كه به گفته زمخشرى در «كشّاف»، بر آن مقدم شده است. و يا آن كه قائم مقام نايب فاعل است، و كلمۀ «أُولَئِكَ»، اشاره است به گوش و چشم و قلب. و اگر با اين كلمه كه مخصوص اشاره به صاحبان عقل است، به آن ها اشاره كرده، از اين جهت بوده كه در اين لحاظ كه لحاظ «مسؤولٌ عَنه» واقع شدن آن ها است، به منزله عقلا اعتبار مى شوند، و نظایر آن در قرآن كريم بسيار است، كه اشاره و يا موصول مخصوص صاحبان عقل در موردى كه فاقد عقل است، به كار رفته باشد.


ولى بعضى ها گفته اند: كه اصلا قبول نداريم كلمه ((اولئك (( مخصوص صاحبان عقل باشد، براى اينكه در كلمات اساتيد زبان عرب ديده شده كه در غير ذوى العقول هم به كار رفته است ، مثلاجرير شاعر گفته:
ولى بعضى ها گفته اند كه: اصلا قبول نداريم كلمۀ «أُولَئِكَ»، مخصوص صاحبان عقل باشد. براى اين كه در كلمات اساتيد زبان عرب ديده شده كه در غير ذوى العقول هم به كار رفته است. مثلا «جرير» شاعر گفته:


'''«ذم المنازل بعد منزلة اللوى * و العيش بعد اولئك الايام»'''
'''«ذمّ المَنَازِل بَعدَ مَنزِلَةِ اللِّوَى * وَ العَيشُ بَعدَ أُولَئِكَ الأيَّام»'''


((يعنى نكوهيده شد منزلها بعد از منزل لواى معهود ونيز نكوهيده و سرزنش گشت زندگى بعد از آن چند روز(( بنابراين ادعا، ((مسؤ ول (( وسؤ ال شده خود ((گوش ((، ((چشم (( و ((قلب (( خواهد بود كه از خود آنها پرسش مى شود، وآنها هم به نفع و يا ضرر آدمى شهادت مى دهند همچنانكه خود قرآن فرمود: ((و تكلّمنا ايديهم وتشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون ((
يعنى: «نكوهيده شد منزل ها بعد از منزل لواى معهود، و نيز نكوهيده و سرزنش گشت زندگى بعد از آن چند روز».


بعضى ديگر چنين به نظرشان رسيده كه ضمير ((عنه (( به ((كل (( برگشته وبقيه ضميرها به ((متابعت كننده غير علم (( (كه سياق بر آن دلالت دارد) برگشته است ، در نتيجه مسؤ ول همان ((متابعت كننده (( باشد كه از اومى پرسند كه چشم وگوش وفوآدش را چگونه استعمال كرد ودر چه كارهائى به كار برد، وبنابراين معنا، در آيه شريفه التفات وتوجهى از خطاب به غيبت به كار رفته ومى بايد گفته شود ((كنت عنه مسئولا(( وبه هر حال معناى بعيدى است .
بنابراين ادّعا، «مسؤول» و سؤال شده، خود «گوش»، «چشم» و «قلب» خواهد بود، كه از خود آن ها پرسش مى شود، و آن ها هم، به نفع و يا ضرر آدمى شهادت مى دهند. همچنان كه خود قرآن فرمود: «وَ تُكَلِّمُنَا أيدِيهِم وَ تَشهَدُ أرجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ».
 
بعضى ديگر، چنين به نظرشان رسيده كه: ضمير «عَنهُ» به «كُلّ» برگشته و بقيه ضميرها به «متابعت كنندۀ غير علم» (كه سياق بر آن دلالت دارد) برگشته است. در نتيجه، مسؤول همان «متابعت كننده» باشد، كه از او مى پرسند كه: چشم و گوش و فوآدش را چگونه استعمال كرد و در چه كارهایى به كار برد.
 
وبنابر اين معنا، در آيه شريفه التفات و توجهى از خطاب به غيبت به كار رفته و مى بايد گفته شود: «كُنتَ عَنهُ مَسئُولاٌ»، و به هر حال معناى بعيدى است.


==تعليل نهى از پيروى از غير علم به: «إنّ السمع والبصر والفوادكل اولئك كان عنه مسؤولا»==
==تعليل نهى از پيروى از غير علم به: «إنّ السمع والبصر والفوادكل اولئك كان عنه مسؤولا»==
۱۴٬۱۷۸

ویرایش