گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۹ </center>
<span id='link20'><span>
<span id='link20'><span>
==رد رواياتى كه بنابر آنها معراج جسمانى نبوده ودر عالم رؤ يا صورت گرفته است ==
از آن جمله، روايتى است كه در الدر المنثور آمده و آن، اين است كه: ابن اسحاق و ابن جرير، از معاويه بن ابى سفيان روايت كرده اند كه: هر وقت در باره مسأءله معراج رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از معاويه پرسش مى شد، در جواب مى گفت: «رؤياى صادقه از پيش خدا بود».
از آن جمله روايتى است كه در الدر المنثور آمده وآن اين است كه ابن اسحاق وابن جرير از معاويه بن ابى سفيان روايت كرده اند كه هر وقت در باره مساءله معراج رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) از معاويه پرسش مى شد در جواب مى گفت : ((رؤ ياى صادقه از پيش خدا بود((
 
مؤ لف : ولى ظاهر آيه كريمه كه مى فرمايد ((سبحان الّذى اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام تا جمله : لنريه من آياتنا(( اين احتمال واين گفته معاويه را رد مى كند وهم چنين آيات اول سوره نجم . - مثلا در آن آيات اين جمله است كه : ((ما زاغ البصر وما طغى لقد راى من آيات ربهّ الكبرى (( چشم منحرف نشد وخطا نكرد اوبزرگترين آيات پروردگار خود را ديد. علاوه بر اين كه آيه در مقام منت نهادن است ، در عين حال ثناى بر خداى سبحان نيز هست كه چنين پيشامد بى سابقه را پيش آورده وچنين قدرت نمائى عجيبى را انجام داده ، وپر واضح است كه مساءله ((قدرت نمائى (( با ((خواب ديدن (( به هيچوجه سازگار نيست ، خلاصه خواب ديدن پيغمبر بى سابقه وقدرت نمائى نيست چون خواب را همه كس چه صالح وچه طالح مى بيند وچه بسا فاسق وفاجر خوابهائى مى بينند كه بسيار عجيب تر است از خوابهائى كه يك مؤ من متقى مى بيند.
مؤلف: ولى ظاهر آيه كريمه كه مى فرمايد: «سُبحَانَ الَّذِى أسرَى بِعَبدِهِ لَيلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرَامِ» تا جمله: «لِنُرِيَهُ مِن آيَاتِنَا» اين احتمال و اين گفته معاويه را رد مى كند و همچنين آيات اول سوره «نجم».  
واصلا خواب در نظر عامه مردم بيش از يك نوع تخيل چيز ديگرى نيست كه عامه آن را دليل بر قدرت يا سلطنت بدانند منتهى اثرى كه دارد اين است كه با ديدن آن تفالى بزنند واميدوار خيرى شوند ويا با ديدن آن تطيرى بزنند واحتمال پيشامد ناگوارى را بدهند.
 
ونيز در همان كتاب است كه ابى اسحاق وابن جرير از عايشه روايت كرده اند كه گفت : من بدن رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) را از بسترم غايب نديدم ودر آن شب خداوند روح اورا به معراج برد.
مثلا در آن آيات، اين جمله است كه: «مَا زَاغَ البَصَرُ وَ مَا طَغَى لَقَد رَآى مِن آيَاتِ رَبِّه الكُبرَى»: چشم منحرف نشد و خطا نكرد، او بزرگترين آيات پروردگار خود را ديد.  
مؤ لف : همان اشكالى كه به روايت قبلى وارد بود بر اين روايت نيز وارد است . علاوه بر اين در سقوط اين روايت از درجه اعتبار، همين بس كه تمام راويان حديث وتاريخ نويسان اتفاق كلمه دارند بر اينكه معراج قبل از هجرت به مدينه واقع شده ، وازدواج رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) با عايشه بعد از هجرت ودر مدينه اتفاق افتاده آنهم بعد از گذشتن مدتى از هجرت وحتى دونفر هم از راويان در اين مطلب اختلاف نكرده اند.
 
علاوه بر اين كه آيه در مقام منت نهادن است، در عين حال ثناى بر خداى سبحان نيز هست، كه چنين پيشامد بى سابقه را پيش آورده و چنين قدرت نمایى عجيبى را انجام داده، و پر واضح است كه مسأله «قدرت نمایى» با «خواب ديدن» به هيچوجه سازگار نيست.
 
خلاصه خواب ديدن پيغمبر بى سابقه و قدرت نمایى نيست، چون خواب را همه كس، چه صالح و چه طالح مى بيند و چه بسا فاسق و فاجر خواب هایى مى بينند كه بسيار عجيب تر است از خواب هایى كه يك مؤمن متقى مى بيند.
 
و اصلا خواب در نظر عامه مردم، بيش از يك نوع تخيل، چيز ديگرى نيست كه عامه آن را دليل بر قدرت يا سلطنت بدانند، منتهى اثرى كه دارد، اين است كه با ديدن آن تفألى بزنند و اميدوار خيرى شوند و يا با ديدن آن تطيّرى بزنند و احتمال پيشامد ناگوارى را بدهند.
 
و نيز در همان كتاب است كه ابى اسحاق و ابن جرير، از عايشه روايت كرده اند كه گفت: من بدن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را از بسترم غايب نديدم و در آن شب، خداوند روح او را به معراج برد.
 
مؤلف: همان اشكالى كه به روايت قبلى وارد بود، بر اين روايت نيز وارد است. علاوه بر اين، در سقوط اين روايت از درجه اعتبار، همين بس كه تمام راويان حديث و تاريخ نويسان اتفاق كلمه دارند بر اين كه معراج قبل از هجرت به مدينه واقع شده، و ازدواج رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» با عايشه، بعد از هجرت و در مدينه اتفاق افتاده، آن هم بعد از گذشتن مدتى از هجرت و حتى دو نفر هم از راويان در اين مطلب اختلاف نكرده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۳۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۳۰ </center>
خود آيه نيز صريح است در اينكه معراج آنجناب از مكه ومسجد الحرام بوده .
خود آيه نيز صريح است در اين كه معراج آن جناب از مكه و مسجدالحرام بوده.
ونيز در همان كتاب است كه ترمذى (وى روايت را حسن دانسته ) و طبرانى وابن مردويه از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) فرمود: من ابراهيم را در شب معراج ديدم به من گفت : اى محمد از من بر امتت سلام برسان وبه ايشان بگوكه زمين بهشت ، زمين پاكيزه وقابل كشت وزرع وآب آن گواراست ، وهمه آن دشت هموار است ونهالهائى كه مى توانيد بفرستيد كلمه سبحان اللّه والحمد للّه ولااله الااللّه واللّه اكبر وكلمه لاحول ولاقوّة الاباللّه است .
 
و نيز، در همان كتاب است كه ترمذى (وى روايت را حسن دانسته) و طبرانى و ابن مردويه، از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت:  
 
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: من ابراهيم را در شب معراج ديدم، به من گفت: اى محمّد! از من بر امتت سلام برسان و به ايشان بگو كه زمين بهشت، زمين پاكيزه و قابل كشت و زرع و آب آن گواراست، و همه آن دشت هموار است و نهال هایى كه مى توانيد بفرستيد، كلمه «سُبحَانَ اللّه وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لَا إلَه إلّا اللّه وَ اللّهُ أكبَر» و كلمۀ «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إلّا بِاللّه» است.
<span id='link21'><span>
<span id='link21'><span>
==پيامبر (ص ) از حضرت فاطمه (س ) بوى بهشت استشمام مى كند ==
==پيامبر (ص ) از حضرت فاطمه (س ) بوى بهشت استشمام مى كند ==
ونيز در همان كتابست كه طبرانى از عايشه روايت كرده كه گفت : رسول خدا فرمود: وقتى مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم وبه درختى از درختان بهشت رسيدم كه زيباتر وسفيد برگ تر وخوش ميوه تر از آن نديده بودم يك دانه از ميوه هاى آن را چيده وخوردم وهمين ميوه نطفه اى شد در صلب من ، وقتى به زمين آمدم وبا خديجه همبستر شدم به فاطمه حامله شد واينك هر وقت مشتاق بوى بهشت مى شوم فاطمه را مى بويم .
ونيز در همان كتابست كه طبرانى از عايشه روايت كرده كه گفت : رسول خدا فرمود: وقتى مرا به آسمان بردند داخل بهشت شدم وبه درختى از درختان بهشت رسيدم كه زيباتر وسفيد برگ تر وخوش ميوه تر از آن نديده بودم يك دانه از ميوه هاى آن را چيده وخوردم وهمين ميوه نطفه اى شد در صلب من ، وقتى به زمين آمدم وبا خديجه همبستر شدم به فاطمه حامله شد واينك هر وقت مشتاق بوى بهشت مى شوم فاطمه را مى بويم .
۱۴٬۱۹۷

ویرایش