۱۴٬۱۷۹
ویرایش
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
<span id='link17'><span> | <span id='link17'><span> | ||
==امام باقر | ==پاسخ امام باقر و امام سجاد «ع»، به سئوالاتى پيرامون معراج پيامبر«ص» == | ||
و در | و در كافى، به سند خود، از ابى الرّبيع روايت كرده كه گفت: سفرى با حضرت ابى جعفر «عليه السلام» به حج مشرّف شدم كه آن سال هشام بن عبدالملك نيز به اتفاق نافع مولاى عمر بن خطاب مشرف بود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۲ </center> | ||
نافع نظرى به ابى جعفر | نافع نظرى به ابى جعفر «عليه السلام» انداخت، در حالى كه در ركن بيت بود و مردم اطرافش جمع بودند. نافع به هشام گفت: يا اميرالمؤمنين! اين كيست كه اين قدر مردم اطرافش را گرفته اند؟ گفت: اين پيغمبر اهل كوفه، محمّد بن على است. | ||
نافع | نافع گفت: شاهد باش كه مى روم و از مسائلى پرسش مى كنم، كه در جواب عاجز بماند. سؤالاتى به ميان مى آورم كه جز پيغمبر و يا وصىّ پيغمبر و يا فرزند پيغمبر نمى تواند جواب بگويد. گفت: برو و سعى كن سؤالاتى را مطرح كنى، تا شرمنده اش سازى. | ||
نافع | نافع نزديك آمد تا خود را به دوش مردم تكيه داده، رو به ابى جعفر كرد و گفت: اى محمّد بن على! من تورات و انجيل و زبور و قرآن را خوانده ام و حلال و حرام آن ها را ياد گرفته ام، اينك آمده ام تا از تو سؤالاتى كنم كه جواب آن ها را جز پيغمبران و يا اوصياى آنان نمى دانند. | ||
حضرت در | راوى مى گويد: امام ابى جعفر «عليه السلام»، سرش را بلند كرد و فرمود: بپرس، هرچه را كه مى خواهى. | ||
نافع گفت: به من بگو ببينم بين عيسى «عليه السلام» و خاتم الانبياء چند سال فاصله بود؟ فرمود: نظريه خودم را بگويم، يا رأى تو را؟ عرض كرد: هر دو را. فرمود: بنا به قول من، پانصد سال فاصله شد و اما بنابر قول تو، ششصد سال بوده. گفت: بگو ببينم معناى كلام خدا كه مى فرمايد: «وَ اسئَل مَن أرسَلنَا مِن قَبلِكَ مِن رُسُلِنَا أجَعَلنَا مِن دُونِ الرَّحمَن آلِهَة يَعبُدُون» چيست؟ و با اين كه بين رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و پيغمبر قبل او عيسى پانصد سال فاصله است، اين سؤال را از كدام پيغمبر بكند؟ | |||
حضرت در جوابش، اين آيه را تلاوت فرمود: «سُبحَانَ الَّذِى أسرَى بِعَبدِهِ لَيلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرَامِ إلَى المَسجِدِ الأقصَى الَّذِى بَارَكنَا حَولَهُ لِنُرِيَهُ مِن آيَاتِنَا»، و از جمله آياتى كه خداوند در بيت المقدس به او نشان داد، اين بود كه خداوند، انبياء و مرسلين اولين و آخرين را محشور نموده، به جبرئيل دستور داد تا اذان و اقامه را دو تا دو تا بگويد، و او در اذانش گفت: «حَىَّ عَلَى خَيرِ العَمَل»، آنگاه به انبياء نماز گزارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۳ </center> | ||
(عقايد دينى شما چيست | و چون از نماز فارغ شد، رو به ايشان كرده، پرسيد: شما به چه چيز شهادت مى دهيد (عقايد دينى شما چيست) و چه چيزى را مى پرستيديد؟ گفتند: ما شهادت مى دهيم به اين كه معبودى نيست جز خداى تعالى، و او را شريكى نيست، و نيز شهادت مى دهيم بر اين كه تو رسول خدایى، بر اين معنا از ما عهد و ميثاق ها گرفته اند. نافع گفت: درست فرمودى، اى ابا جعفر! | ||
و در | و در علل، به سند خود، از ثابت بن دينار روايت كرده كه گفت: من از حضرت زين العابدين، على بن الحسين «عليهما السلام»، در باره خداى عزوجل پرسيدم كه: آيا خداوند به مكان وصف مى شود؟ | ||
پرسيدم پس | حضرت فرمود: «تَعَالَى اللّهُ عَن ذَلِكَ: خدا بزرگتر از اين است». عرض كردم: اگر خداوند به مكان وصف نمى شود، پس چرا وقتى مى خواست پيغمبرش را به خود نزديك كند، او را به آسمان برد. مگر خدا در آسمان است؟ فرمود: نه، اين كار براى آن بود كه مى خواست ملكوت و واقعيت آسمان ها و آنچه در آن ها (از عجائب صنع و بدايع خلقت) است را، به اونشان دهد. | ||
پرسيدم: پس اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «ثُّمَ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوسَينِ أو أدنَى» چه معنا دارد؟ و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به كجا نزديك شد؟ (كه بيش از دو تيرانداز وي ا كمتر فاصله نماند)؟ | |||
فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به حجاب هاى نورى نزديك شد و در آن جا، ملكوت آسمان ها را مشاهده كرد. آنگاه تدلّى (نزديكى) نموده و از طرف پایين ملكوت زمين را نگريست، تا آن جا كه پنداشت نزديكی هاى زمين است و بيش از دو تيرانداز و يا كمتر فاصله نبود. خلاصه جمله «قَابَ قَوسَين أو أدنَى»، ناظر به فاصله آن جناب با زمين است. | |||
<span id='link18'><span> | <span id='link18'><span> | ||
==حديثى از امام باقر (ع ) درباره معراج پيامبر (ص ) وشرح كلماتى از آن == | ==حديثى از امام باقر (ع ) درباره معراج پيامبر (ص ) وشرح كلماتى از آن == | ||
ودر تفسير قمى به سند خود از اسماعيل جعفى روايت كرده كه گفت : من در مسجد الحرام نشسته بودم وحضرت ابى جعفر (عليه السلام ) نيز در گوشه اى نشسته بود، سر بلند كرده نگاهى به آسمان ونگاهى به كعبه كرد وفرمود: ((سبحان الّذى اسرى بعبده ليلا من المسجدالحرام الى المسجد الاقصى (( سه بار اين آيه را تكرار كرد، آنگاه متوجه من شد و فرمود: اهل عراق در باره اين آيه چه مى گويند؟ عرض كردم مى گويند خداوند رسول خود را از مسجد الحرام به بيت المقدس برد، فرمود اينطور نيست كه آنان مى گويند ليكن از اينجا به اينجا سيرش دادند وبا دست اشاره به آسمان كرد وفرمود ما بين آن دوحرم است. | ودر تفسير قمى به سند خود از اسماعيل جعفى روايت كرده كه گفت : من در مسجد الحرام نشسته بودم وحضرت ابى جعفر (عليه السلام ) نيز در گوشه اى نشسته بود، سر بلند كرده نگاهى به آسمان ونگاهى به كعبه كرد وفرمود: ((سبحان الّذى اسرى بعبده ليلا من المسجدالحرام الى المسجد الاقصى (( سه بار اين آيه را تكرار كرد، آنگاه متوجه من شد و فرمود: اهل عراق در باره اين آيه چه مى گويند؟ عرض كردم مى گويند خداوند رسول خود را از مسجد الحرام به بيت المقدس برد، فرمود اينطور نيست كه آنان مى گويند ليكن از اينجا به اينجا سيرش دادند وبا دست اشاره به آسمان كرد وفرمود ما بين آن دوحرم است. |
ویرایش