۱۶٬۸۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
و اما سير كورش به طرف مغرب | و اما سير كورش به طرف مغرب و مشرق: | ||
اما سيرش به طرف مغرب، همان سفرى بود كه براى سركوبى و دفع «ليديا» كرد كه با لشگرش به طرف كورش مى آمد، و آمدنش به ظلم و طغيان و بدون هيچ عذر و مجوزى بود. كورش به طرف او لشگر كشيد و او را فرارى داد، و تا پايتخت كشورش تعقيبش كرد، و پايتختش را فتح نموده، او را اسير نمود، و در آخر او و ساير ياورانش را عفو نموده، اكرام و احسانشان كرد با اين كه حق داشت كه سياستشان كند و به كلى نابودشان سازد. و انطباق اين داستان با آيه شريفه «حَتّى إذَا بَلَغَ مَغرِبَ الشَّمسِ وَجَدَهَا تَغرُبُ فِى عَينٍ حَمِئَة» | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۴۰ </center> | ||
- كه شايد ساحل غربى آسياى صغير باشد - | - كه شايد ساحل غربى آسياى صغير باشد - «وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوماً قُلنَا يَا ذَا القَرنَينِ إمّا أن تُعَذِّبَ وَ إمّا أن تَتَّخِذَ فِيهِم حُسناً»، از اين رو است كه گفتيم حمله ليديا، تنها از باب فساد و ظلم بوده. | ||
آنگاه به طرف صحراى كبير | آنگاه به طرف صحراى كبير مشرق، يعنى اطراف بكتريا عزيمت نمود، تا غائله قبائل وحشى و صحرانشين آن جا را خاموش كند. چون آن ها هميشه در كمين مى نشستند تا به اطراف خود هجوم آورده، فساد راه بيندازند، و انطباق آيه «حَتّى إذَا بَلَغَ مَطلِعَ الشَّمسِ وَجَدَهَا تَطلُعُ عَلَى قَومٍ لَم نَجعَل لَهُم مِن دُونِهَا سِتراً» روشن است. | ||
و اما سد سازى كورش : | و اما سد سازى كورش: | ||
و | بايد دانست سد موجود در تنگه كوه هاى قفقاز، يعنى سلسله كوه هایى كه از درياى خزر شروع شده و تا درياى سياه امتداد دارد، و آن تنگه را تنگه «داريال» مى نامند كه بعيد نيست تحريف شده از «داريول» باشد، كه در زبان تركى به معناى تنگه است، و به لغت محلى آن سد را، سد «دميرقاپو»، يعنى دروازه آهنى مى نامند، و ميان دو شهر تفليس و «ولادى كيوكز» واقع شده سدى است كه در تنگه اى واقع در ميان دو كوه خيلى بلند ساخته شده و جهت شمالى آن كوه را به جهت جنوبى اش متصل كرده است، به طورى كه اگر اين سد ساخته نمى شد، تنها دهانه اى كه راه ميان جنوب و شمال آسيا بود، همين تنگه بود. با ساختن آن، اين سلسله جبال به ضميمه درياى خزر و درياى سياه، يك حاجز و مانع طبيعى به طول هزارها كيلومتر ميان شمال و جنوب آسيا شده. | ||
و در آن اعصار، اقوامى شرير از سكنه شمال شرقى آسيا از اين تنگه به طرف بلاد جنوبى قفقاز، يعنى ارمنستان و ايران و آشور و كلده، حمله مى آوردند و مردم اين سرزمين ها را غارت مى كردند. و در حدود سده هفتم قبل از ميلاد حمله عظيمى كردند، به طورى كه دست چپاول و قتل و برده گيريشان عموم بلاد را گرفت، تا آن جا كه به پايتخت آشور يعنى شهر نينوا هم رسيدند، و اين زمان تقريبا همان زمان كورش است. | |||
و از جمله شواهدى كه اين مدعا را | مورخان قديم - نظير هردوت يونانى - سير كورش را به طرف شمال ايران براى خاموش كردن آتش فتنه اى كه در آن نواحى شعله ور شده بود، آورده اند. و على الظاهر چنين به نظر مى رسد كه در همين سفر سد مزبور را در تنگه داريال و با استدعاى اهالى آن مرز و بوم و تظلمشان از فتنه اقوام شرور بنا نهاده و آن را با سنگ و آهن ساخته است و تنها سدى كه در دنيا در ساختمانش آهن به كار رفته، همين سد است، و انطباق آيه «فَأعِينُونِى بِقُوّةٍ أجعَل بَينَكُم وَ بَينَهُم رَدماً آتُونِى زُبَرَ الحَدِيد...» بر اين سد روشن است. | ||
و از جمله شواهدى كه اين مدعا را تأييد مى كند، وجود نهرى است در نزديكى اين سد، كه آن را نهر «سايروس» مى گويند، و كلمه «سايروس» در اصطلاح غربی ها نام كورش است، و نهر ديگرى است كه از تفليس عبور مى كند، به نام «كر»، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۴۱ </center> | ||
و داستان اين سد را | و داستان اين سد را «يوسف»، مورخ يهودى در آن جا كه سرگذشت سياحت خود را در شمال قفقاز مى آورد، ذكر كرده است. و اگر سد مورد بحث كه كورش ساخته، عبارت از ديوار باب الابواب باشد كه در كنار بحر خزر واقع است، نبايد يوسف مورخ آن را در تاريخ خود بياورد. زيرا در روزگار او هنوز ديوار باب الابواب ساخته نشده بود. چون اين ديوار را به كسرى انوشيروان نسبت مى دهند و يوسف قبل از كسرى می زيسته و به طورى كه گفته اند، در قرن اول ميلادى بوده است. | ||
علاوه بر اين كه سدّ باب الابواب، قطعا غير سدّ ذوالقرنينى است كه در قرآن آمده. براى اين كه در ديوار باب الابواب آهن به كار نرفته. | |||
و اما يأجوج و مأجوج: | |||
بحث از تطورات حاكم بر لغات و سيرى كه زبان ها در طول تاريخ كرده، ما را بدين معنا رهنمون مى شود كه يأجوج و مأجوج، همان مغوليان بوده اند. چون اين دو كلمه به زبان چينى «منگوك» و يا «منچوك» است، و معلوم مى شود كه دو كلمه مذكور به زبان عبرانى نقل شده و يأجوج و مأجوج خوانده شده است، و در ترجمه هایى كه به زبان يونانى براى اين دو كلمه كرده اند «گوك» و «ماگوك» مى شود، و شباهت تامى كه مابين «ماگوك» و «منگوك» هست، حكم مى كند بر اين كه كلمه مزبور، همان منگوك چينى است، همچنان كه «منغول» و «مغول» نيز از آن مشتق و نظائر اين تطورات در الفاظ آن قدر هست كه نمى توان شمرد. | |||
پس | پس يأجوج و مأجوج مغول هستند و مغول، امتى است كه در شمال شرقى آسيا زندگى مى كنند، و در اعصار قديم امت بزرگى بودند كه مدتى به طرف چين حمله ور مى شدند و مدتى از طريق داريال قفقاز به سرزمين ارمنستان و شمال ايران و ديگر نواحى سرازير مى شدند، و مدتى ديگر، يعنى بعد از آن كه سد ساخته شد، به سمت شمال اروپا حمله مى بردند، و اروپائيان آن ها را «سيت» مى گفتند. و از اين نژاد، گروهى به روم حمله ور شدند كه در اين حمله دولت روم سقوط كرد. در سابق گفتيم كه از كتب عهد عتيق هم استفاده مى شود كه اين امت مفسد، از سكنه اقصاى شمال بودند. | ||
اين بود خلاصه اى از كلام | اين بود خلاصه اى از كلام ابوالكلام، كه هرچند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نيست، ليكن از هر گفتار ديگرى، انطباقش با آيات قرآنى روشن تر و قابل قبول تر است. | ||
ز - از جمله | ز - از جمله حرف هایى كه در باره ذوالقرنين زده شده، مطلبى است كه من از يكى از مشايخم شنيده ام كه مى گفت: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۴۲ </center> | ||
«ذوالقرنين از انسان هاى ادوار قبلى انسان بوده»، و اين حرف خيلى غريب است، و شايد خواسته است پاره اى حرف ها و اخبارى را كه در عجائب حالات ذوالقرنين هست، تصحيح كند. مانند چند بار مردن و زنده شدن و به آسمان رفتن و به زمين برگشتن و مسخر شدن ابرها و نور و ظلمت و رعد و برق براى او و با ابر به مشرق و مغرب عالم سير كردن. | |||
و معلوم است كه تاريخ اين دوره از بشريت كه دوره ما | و معلوم است كه تاريخ اين دوره از بشريت كه دوره ما است، هيچ يك از مطالب مزبور را تصديق نمى كند، و چون در حسن ظن به اخبار مذكور مبالغه دارد، لذا ناگزير شده آن را به ادوار قبلى بشريت حمل كند. | ||
<span id='link351'><span> | <span id='link351'><span> | ||
==بحث مفسرين و مورخين پيرامون قوم یأجوج و مأجوج و حوادث مربوط به آنها == | ==بحث مفسرين و مورخين پيرامون قوم یأجوج و مأجوج و حوادث مربوط به آنها == |
ویرایش