گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۸: خط ۷۸:
<span id='link296'><span>
<span id='link296'><span>


==مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا وزينت هاى سريع الزوال ==
==مَثَلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا و زينت هاى فانی آن==
«'''وَ اضرِب لهَُم مَّثَلَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَهُ مِنَ السمَاءِ...'''»:
«'''وَ اضرِب لهَُم مَّثَلَ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السمَاءِ...'''»:


اين داستان مثلى است كه در سابق بدان اشاره كرديم و گفتيم كه براى بيان حقيقت زندگى دنيا و زينت هاى سريع الزوال، آن دو مثل را آورده.
اين داستان مَثَلى است كه در سابق بدان اشاره كرديم و گفتيم كه براى بيان حقيقت زندگى دنيا و زينت هاى سريع الزوال، آن دو مَثَل را آورده.


كلمه : ((هشيم (( كه بر وزن فعيل است ، به معناى ((مهشوم (( بر وزن مفعول است ، وبه طورى كه راغب گفته به معناى شكسته شدن چيزهاى سست و بى دوام از قبيل گياهان است. و كلمه ((تذروه (( از ((ذراء(( به معناى تفريق وجدا كردن است. بعضى گفته اند: به معناى آوردن و بردن است (مانند گياه شكسته وخشكى كه بادها از اين طرف به آن طرفش مى برند)
كلمه «هَشِيم» كه بر وزن فعيل است، به معناى «مَهشُوم» بر وزن مفعول است، و به طورى كه راغب گفته، به معناى شكسته شدن چيزهاى سست و بى دوام از قبيل گياهان است. و كلمه «تَذرُوهُ» از «ذَرَأ»، به معناى تفريق و جدا كردن است. بعضى گفته اند: به معناى آوردن و بردن است. (مانند گياه شكسته و خشكى كه بادها از اين طرف به آن طرفش مى برند).


و اگر فرمود: ((فاختلط به نبات الارض - پس گياه زمين با آن مختلط شد(( ونفرمود: ((فاختلط بنبات الارض - با گياه زمين مختلط شد(( براى اشاره به اين نكته است كه در تكوين گياهان آب از ساير عناصر بيشتر است ، واگر با آب آسمان ساير آبها يعنى آب چشمه - سارها ونهرها را ذكر نكرد بدين جهت است كه مبداء هر آب ديگرى همان آب آسمان است . وكلمه ((اصبح (( در آيه شريفه به طورى كه گفته اند به معناى ((صار - شد(( مى باشد، نه اينكه بخواهد خبرى را كه داده مقيد به هنگام صبح كند.
و اگر فرمود: «فَاختَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرض: پس گياه زمين با آن مختلط شد» و نفرمود: «فَاختَلَطَ بِنَبَاتِ الأرض: با گياه زمين مختلط شد»، براى اشاره به اين نكته است كه در تكوين گياهان، آب از ساير عناصر بيشتر است، و اگر با آب آسمان ساير آب ها، يعنى آب چشمه سارها و نهرها را ذكر نكرد، بدين جهت است كه مبدأ هر آب ديگرى، همان آب آسمان است. و كلمه «أصبَحَ» در آيه شريفه، به طورى كه گفته اند، به معناى «صَارَ: شد» مى باشد، نه اين كه بخواهد خبرى را كه داده، مقيد به هنگام صبح كند.


و معناى آيه اين است كه : براى اين فرورفتگان در زينت حيات دنيا و روى گردانان از ياد پروردگار خود زندگى دنيا را به آبى مثل بزن كه ما از آسمان نازلش كرديم وگياهان زمين با اين باران مختلط گشته سبز و خرم گرديد وطراوت وبهجت يافت وبه زيباترين شكلى نمودار گشت ، سپس هشيمى (گياه خشكى ) شكسته شد كه بادها شاخه هاى آن را از هم جدا نموده به اين سووآن سومى برد، وخدا بر هر چيزى مقتدر است.
و معناى آيه اين است كه: براى اين فرورفتگان در زينت حيات دنيا و روى گردانان از ياد پروردگار خود، زندگى دنيا را به آبى مَثَل بزن كه ما از آسمان نازلش كرديم و گياهان زمين با اين باران مختلط گشته، سبز و خرم گرديد و طراوت و بهجت يافت و به زيباترين شكلى نمودار گشت، سپس هشيمى (گياه خشكى) شكسته شد كه بادها شاخه هاى آن را از هم جدا نموده، به اين سو و آن سو مى برد، و خدا بر هر چيزى مقتدر است.


«'''الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا...'''»:
«'''الْمَالُ وَ الْبَنُونَُ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا...'''»:


اين آيه به منزله نتيجه گيرى از مثلى است كه در آيه قبل آورد، وحاصلش ‍ اين است كه : هر چند كه دلهاى بشر علاقه به مال وفرزند دار وهمه ، مشتاق ومتمايل به سوى آنند وانتظار انتفاع از آن را دارند وآرزوهايشان بر اساس آن دور مى زند وليكن زينتى زودگذر وفريبنده هستند كه آن منافع وخيراتى كه از آنها انتظار مى رود ندارند، وهمه آرزوهايى را كه آدمى از آنها دارد برآورده نمى سازند بلكه صد يك آن را واجد نيستند. پس در اين آيه شريفه به طورى كه ملاحظه مى فرماييد انعطافى به آغاز كلام يعنى آيه شريفه ((انا جعلنا ما على الارض زينة لها(( وآيه بعدى اش وجود دارد.
اين آيه به منزله نتيجه گيرى از مَثَلى است كه در آيه قبل آورد، و حاصلش اين است كه: هرچند كه دل هاى بشر به مال و فرزند علاقه دارد و همه، مشتاق و متمايل به سوى آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهايشان بر اساس آن دور مى زند، وليكن زينتى زودگذر و فريبنده هستند كه آن منافع و خيراتى كه از آن ها انتظار مى رود، ندارند، و همه آرزوهايى را كه آدمى از آن ها دارد، برآورده نمى سازند، بلكه صد يك آن را واجد نيستند.  
 
پس در اين آيه شريفه، به طورى كه ملاحظه مى فرماييد، انعطافى به آغاز كلام، يعنى آيه شريفه «إنَّا جَعَلنَا مَا عَلَى الأرضِ زِينَةً لَهَا» و آيه بعدى اش وجود دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۳ </center>
مراد از «باقيات صالحات» در آيه شريفه
==مراد از «باقيات صالحات» در آيه شريفه==


و مراد از ((باقيات الصالحات (( در جمله ((و الباقيات الصالحات خير عند ربّك ثوابا و خير املا(( اعمال صالح است ، زيرا اعمال انسان ، براى انسان نزد خدا محفوظ است واين را نص صريح قرآن فرموده . پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مى ماند. اگر آن صالح باشد ((باقيات الصالحات (( خواهد بود، واينگونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد، چون خداى تعالى در قبال آن به هر كس كه آن را انجام دهد جزاى خير مى دهد.
و مراد از «باقيات الصالحات» در جمله «وَ البَاقِيَاتُ الصَّالِحَات خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَ خَيرٌ أمَلاً»، اعمال صالح است. زيرا اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و اين را نص صريح قرآن فرموده. پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مى ماند. اگر آن صالح باشد، «باقيات الصالحات» خواهد بود، و اين گونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد. چون خداى تعالى در قبال آن، به هر كس كه آن را انجام دهد، جزاى خير مى دهد.


و نيز نزد خدا بهترين آرزورا متضمن است ، چون آنچه از رحمت وكرامت خدا در برابر آن عمل انتظار مى رود و آن ثواب واجرى كه از آن توقع دارند بودن كم وكاست وبلكه صد در صد به آدمى مى رسد.
و نيز نزد خدا بهترين آرزو را متضمن است. چون آنچه از رحمت و كرامت خدا در برابر آن عمل انتظار مى رود و آن ثواب و اجرى كه از آن توقع دارند، بودن كم و كاست و بلكه صد در صد به آدمى مى رسد.


پس اين گونه كارها، از زينت هاى دنيوى وزخارف زودگذر آن كه برآورنده يك درصد آرزوها نيست ، آرزوهاى انسان را به نحواحسن برآورده مى سازند، وآرزوهايى كه آدمى از زخارف دنيوى دارد اغلب آرزوهاى كاذب است ، وآن مقدارش هم كه كاذب نيست فريبنده است.  
پس اين گونه كارها، از زينت هاى دنيوى و زخارف زودگذر آن كه برآورنده يك درصد آرزوها نيست، آرزوهاى انسان را به نحو احسن برآورده مى سازند، و آرزوهايى كه آدمى از زخارف دنيوى دارد، اغلب آرزوهاى كاذب است، و آن مقدارش هم كه كاذب نيست، فريبنده است.  


از طرق شيعه وسنى از رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) و از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) روايت شده كه منظور از ((باقيات الصالحات (( تسبيحات چهارگانه يعنى ((سبحان اللّه و الحمد لله و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر(( است . ودر بعضى ديگر آمده كه مراد از آن نماز است . ودر بعضى ديگر آمده كه مقصود از آن مودت اهل بيت است، وهمه اينها از باب ذكر مصاديق آيه است كه جامعش اين مى شود كه منظور از ((باقيات الصالحات (( اعمال صالح است.
از طرق شيعه و سنّى از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و از طرق شيعه، از ائمه اهل بيت «عليهم السلام» روايت شده كه: منظور از «باقيات الصالحات»، تسبيحات چهارگانه، يعنى «سُبحَانَ اللّه وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لَا إلَهَ إلّا اللّهُ وَ اللّهُ أكبَر» است.  
 
و در بعضى ديگر آمده كه: مراد از آن نماز است. و در بعضى ديگر آمده كه: مقصود از آن، مودت اهل بيت است، و همه اين ها از باب ذكر مصاديق آيه است كه جامعش اين مى شود كه منظور از «باقيات الصالحات»، اعمال صالح است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۴۴ </center>
<span id='link298'><span>
<span id='link298'><span>
==آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف ==
==آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف ==
وَ يَوْمَ نُسيرُ الجِْبَالَ وَ تَرَى الاَرْض بَارِزَةً وَ حَشرْنَهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنهُمْ أَحَداً(۴۷)
وَ يَوْمَ نُسيرُ الجِْبَالَ وَ تَرَى الاَرْض بَارِزَةً وَ حَشرْنَهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنهُمْ أَحَداً(۴۷)
۱۴٬۲۹۷

ویرایش