۱۵٬۹۷۷
ویرایش
| خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
ترديدى كه در آيه ميان «علم» و «هدايت» و «كتاب» آمده، با اين كه هر يك از آن ها شامل دو شق ديگر مى شود، خود دليل بر اين است كه مراد از «علم»، هر علمى نيست تا شامل هدايت و كتاب هم بشود، بلكه مراد علم مخصوصى است، همچنان كه مراد از «هدايت»، هدايت مخصوصى است. | ترديدى كه در آيه ميان «علم» و «هدايت» و «كتاب» آمده، با اين كه هر يك از آن ها شامل دو شق ديگر مى شود، خود دليل بر اين است كه مراد از «علم»، هر علمى نيست تا شامل هدايت و كتاب هم بشود، بلكه مراد علم مخصوصى است، همچنان كه مراد از «هدايت»، هدايت مخصوصى است. | ||
و اما اين كه آن | و اما اين كه آن علم، چه علمى و آن هدايت چه هدايتى است؟ | ||
بعضى گفته اند: مراد از «علم»، علم ضرورى و بديهى است، و مراد از «هدايت»، استدلال و فكر صحيحى است كه آدمى را به سوى معرفت راه بنمايد، و مراد از «كتاب منير»، وحى آسمانى است، كه حق را اظهار مى كند. | |||
ليكن اين حرف صحيح به نظر نمى رسد. زيرا هيچ دليلى نيست بر اين كه علم را در آيه حمل بر علم بديهى و ضرورى كنيم. علاوه بر اين كه مجادله كردن در مسأله توحيد و خداشناسى - چه اين كه مراد از آن اصرار در بحث باشد، و يا مجادله به معناى اصطلاحى، يعنى قياس تشكيل شده از مشهورات و مسلمات - خود يكى از طرق استدلال است، و علم ضرورى به هيچ وجه استدلال نمى خواهد. | ليكن اين حرف صحيح به نظر نمى رسد. زيرا هيچ دليلى نيست بر اين كه علم را در آيه حمل بر علم بديهى و ضرورى كنيم. علاوه بر اين كه مجادله كردن در مسأله توحيد و خداشناسى - چه اين كه مراد از آن اصرار در بحث باشد، و يا مجادله به معناى اصطلاحى، يعنى قياس تشكيل شده از مشهورات و مسلمات - خود يكى از طرق استدلال است، و علم ضرورى به هيچ وجه استدلال نمى خواهد. | ||
ویرایش