۱۳٬۷۸۱
ویرایش
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن == | ==تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن == | ||
«'''الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض مَهْداً... | «'''الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض مَهْداً... لاَيَاتٍ لاُولى النُّهَى'''»: | ||
قبلا گفتيم كه | قبلا گفتيم كه سؤال فرعون از قرون اولى، مربوط به كلمات موسى «عليه السلام» در وصف خداى تعالى است كه او را داراى هدايتى عمومى و هدايتى مخصوص انسان ها معرفى نمود و براى انسان سعادتى كه عبارت است از حيات جاودانه آخرت، سراغ دارد و همچنين پاسخى كه موسى «عليه السلام» به سؤال فرعون داد و گفت: «عِلمُهَا عِندَ رَبِّى» نيز مرتبط به گفت و شنود قبلى است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۸ </center> | ||
بنابراين، جملۀ «الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الأرضَ مَهداً»، دنباله همان گفتگو است و تتمه داستان هدايت عمومى، و به رُخ كشيدن شواهدى روشن براى آن است. | |||
و | پس خداى سبحان، آدميان را چون كودكى كه در گهواره اش مى گذراند و براى زندگى دنيا پرورشش مى دهند، در گهواره زمين قرار داد تا او را براى زندگى شريف تر و رقاء يافته اى به نام آخرت تربيت كند. | ||
و نيز براى انسان در روى زمين، راه ها و جاده هايى قرار داد تا از اين جاده ها منتقل شود به اين كه بين او و هدفش كه براى آن هدف خلق شده و عبارت است از تقرب به خداى تعالى و دخول در حظيره كرامت، راهى است كه بايد آن را بپيمايد، همان طور كه براى رسيدن به مقاصد دنيا بايد راه ها و جاده هايى طى كند. | |||
حرف | و نيز خداوند از آسمان آبى - كه همان آب باران ها باشد - نازل كرد و آب هاى چشمه ها و نهرها و درياها را جارى ساخت و به وسيله آن ازواج، يعنى انواع و اصناف گياهان نزديك به هم را رويانيد و شما را به طريقه خوردن آن راهنمايى نمود، كه در همه اين ها، آيات و معجزاتى است كه هر صاحب خردى را به سوى هدايت او و ربوبيتش راهنمايى مى كند. | ||
پس جملۀ «الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الأرضَ مَهداً» اشاره است به قرار گرفتن آدمى در زمين و ادامه حياتش، و همين خود از هدايت است، و جملۀ «وَ جَعَلَ لَكُم فِيهَا سُبُلاً» اشاره است به راه هايى كه آدميان در زمين و در بين نقاط مختلف آن كشيده و طى مى كنند تا به مقاصد خود برسند، كه اين نيز از باب هدايت است، و جملۀ «وَ أنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأخرَجنَا بِهِ أزوَاجاً مِن نَبَاتٍ شَتّى كُلُوا وَ ارعَوا أنعَامَكُم» اشاره است به اين كه انسان ها و حيوانات را به استفاده از نباتات راهنمايى كرده، كه اگر نمى كرد، نمى توانستند زنده بمانند و نيز آسمان را به فرستادن باران و باران را به باريدن و نبات را به روييدن هدايت فرمود. | |||
حرف «باء» در «بِهِ» «باء» سببيت است، كه نظام سببيت و مسببيت ميان امور اين عالَم را تصديق مى كند، و مراد از ازواج بودن نباتات، انواع و اصناف داشتن آن است. انواع و اصناف نزديك به هم، همان طور كه مفسران آن را چنين تفسير كرده اند و يا مراد از آن حقيقت، معناى زوجيت است كه دلالت كند بر اين كه نر و مادگى ميان گياهان نيز هست، همچنان كه علم روز نيز، همين را مى گويد و در حقيقت، قرآن كريم، در چندين قرن قبل از پيدايش علوم امروز از اين حقيقت خبر داده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۳۹ </center> | ||
در جملۀ «فأخرَجنَا بِهِ أزوَاجاً مِن نَبَاتٍ شَتّى»، التفات از غيبت به تكلم با غير به كار رفته، بعضى گفته اند: وجه آن، اين است كه مى خواهد به بديع بودن اين صنع عجيب و صور گوناگون و ازواج مختلفه آن اشاره كند، كه هر كدام براى خود يك نوع حيات دارد، در حالى كه همه از يك آب ارتزاق مى كنند و معلوم است كه صنع عظيم، جز از صانعى عظيم سر نمى زند و اين نيز، معمول است كه وقتى عظيمى درباره خود سخن مى گويد، به «ما» تعبير مى آورد و از خودش و اعوان و خدم خود صحبت مى كند، و اين التفات در چند جا از كلام خداى تعالى، كه از بيرون آوردن نبات به وسيله آب سخن گفته، به كار رفته است. | |||
مانند آيه: «ألَم تَرَ أنّ اللّهَ أنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاءً فَأخرَجنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُختَلِفاً ألوَانُها»، كه در اول خداى را غايب گرفته و مى فرمايد: آيا نمى بينى كه خدا آبى از آسمان نازل كرد؟ آنگاه در آخرش مى فرمايد: پس به وسيله آن ميوه هايى با رنگ هاى گوناگون بيرون آورديم. | |||
و نيز مانند آيه | و نيز مانند آيه: «وَ أنزَلَ لَكُم مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأنبَتنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهجَةٍ». و آيه: «وَ هُوَ الَّذِى أنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأخرَجنَا بِهِ نَبَاتَ كُلّ شَئ». | ||
و در | و در جملۀ «إنّ فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِى النُّهَى»، كلمه «نُهَى»، جمع نُهيَه - به ضم نون و سكون هاء - است، كه به معناى «عقل» است، و اگر عقل را «نُهيَه» ناميده اند، براى اين بوده كه عقل، آدمى را از پيروى هواى نفس نهى مى كند. | ||
«'''مِنهَا | «'''مِنهَا خَلَقْنَاكُمْ وَ فِيهَا نُعِيدُكُمْ وَ مِنهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى'''»: | ||
ضمير در | ضمير در «مِنهَا» و آن دو تاى ديگر به كلمۀ «أرض» بر مى گردد و آيه شريفه ابتداى خلقت آدمى را از زمين و سپس اعاده او را در زمين و جزئى از زمين و در آخر بيرون شدنش را براى بازگشت به سوى خدا از زمين مى داند. پس در زمين يك دوره كامل از هدايت بشر صورت مى گيرد. | ||
«'''وَ لَقَدْ أَرَيْنَاهُ | «'''وَ لَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّب وَ أَبى'''»: | ||
ظاهرا مراد از | ظاهرا مراد از «آيات»، عصا و دست و ساير معجزاتى باشد كه موسى «عليه السلام»، در ايام دعوتش به فرعون ارائه داد. نه معجزه غرق، همچنان كه در تفسير جملۀ «إذهَب أنتَ وَ أخُوكَ بِآيَاتِى» نیز | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۴۰ </center> | ||
خاطرنشان كرديم. پس مراد تمامى آيات و معجزاتى است كه به وى نشان داد، هر چند همه آن ها را در ابتداى دعوتش نشان نداده باشد، همچنان كه مراد از جملۀ «پس تكذيب كرد و زير بار نرفت» نيز، مطلق تكذيب و امتناع او است، نه خصوص آنچه مربوط به آغاز دعوت بوده است. | |||
<span id='link181'><span> | <span id='link181'><span> | ||
==متهم ساختن موسى «ع»، به توطئه و ساحرى== | ==متهم ساختن موسى «ع»، به توطئه و ساحرى== | ||
«'''قَالَ أَ جِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِك يَا مُوسى'''»: | «'''قَالَ أَ جِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِك يَا مُوسى'''»: |
ویرایش