گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷: خط ۷:
«'''وَ إِنَّ لَك لاَجْراً غَيرَ مَمْنُونٍ'''»:
«'''وَ إِنَّ لَك لاَجْراً غَيرَ مَمْنُونٍ'''»:


كلمه «مَمنُون» از ماده «مَنّ» و اسم مفعول آن است. و مصدر «مَنّ»، به معناى قطع است. وقتى گفته مى شود: «مَنّهَ السَير مَنّاً»، معنايش اين است كه پياده روى، او را از رفتن قطع و ناتوان كرد. البته بايد توجه داشت كه كلمه «مَمنُون»، اسم مفعول از منّت نيز مى آيد. و منّت، به معناى آن است كه نعمتى را كه به كسى داده اى، با زبان خود آن را بر آن شخص سنگين سازى. كلمه مذكور در آيه مورد بحث، به معناى اول است. و مراد از «اجر»، اجرى است كه رسالت نزد خدا دارد. و جمله، در مقام دلخوش ساختن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. مى فرمايد: تو زحمات رسالت خدا را تحمل كن، كه اجرت نزد پروردگار قطع نمى شود، و زحماتت هدر نمى رود.
كلمه «مَمنُون» از ماده «مَنّ» و اسم مفعول آن است. و مصدر «مَنّ»، به معناى قطع است. وقتى گفته مى شود: «مَنّهَ السَير مَنّاً»، معنايش اين است كه پياده روى، او را از رفتن قطع و ناتوان كرد. البته بايد توجه داشت كه كلمه «مَمنُون»، اسم مفعول از منّت نيز مى آيد. و منّت، به معناى آن است كه نعمتى را كه به كسى داده اى، با زبان خود آن را بر آن شخص سنگين سازى. كلمه مذكور در آيه مورد بحث، به معناى اول است.  
 
و مراد از «اجر»، اجرى است كه رسالت نزد خدا دارد. و جمله، در مقام دلخوش ساختن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. مى فرمايد: تو زحمات رسالت خدا را تحمل كن، كه اجرت نزد پروردگار قطع نمى شود، و زحماتت هدر نمى رود.


و چه بسا كه كلمه «مَنّ» را به معناى همان منت نهادن گرفته اند. به اين بيان كه آنچه خداى تعالى به رسول گراميش به عنوان پاداش مى دهد، در حقيقت اجرتى است در مقابل زحماتى كه كشيده. پس رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مستحق آن اجرت و طلبكار آن از خداى تعالى است، و خداى تعالى منتى بر او ندارد. ولى اين معنا درست نيست. زيرا رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم، مانند همه خلائق بنده و مملوك خدا است. آن هم مملوك به حقيقت معناى ملك. هم ذاتش مملوك اوست و هم صفاتش و هم اعمالش.
و چه بسا كه كلمه «مَنّ» را به معناى همان منت نهادن گرفته اند. به اين بيان كه آنچه خداى تعالى به رسول گراميش به عنوان پاداش مى دهد، در حقيقت اجرتى است در مقابل زحماتى كه كشيده. پس رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مستحق آن اجرت و طلبكار آن از خداى تعالى است، و خداى تعالى منتى بر او ندارد. ولى اين معنا درست نيست. زيرا رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم، مانند همه خلائق بنده و مملوك خدا است. آن هم مملوك به حقيقت معناى ملك. هم ذاتش مملوك اوست و هم صفاتش و هم اعمالش.
خط ۲۰: خط ۲۲:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۱۹ </center>


راغب مى گويد: كلمه «خلق»، چه با فتحه «خاء» خوانده شود، و چه با ضمۀ آن، در اصل به يك معنا بود. مانند كلمه «شرب» و «صرم»، كه چه با فتحه اول خوانده شوند و چه با ضمه، يك معنا را مى دهند، وليكن در اثر استعمال بيشتر فعلا چنين شده كه اگر به فتحۀ خاء استعمال شود، معناى صورت ظاهر و قيافه و هيئت را كه با بصر ديده مى شود، مى رساند. و اگر به ضمۀ خاء استعمال شود، معناى قوا و سجاياى اخلاقى را كه با بصيرت احساس مى شود، افاده مى كند. پس اين كه قرآن كريم فرموده: «إنّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»، معنايش اين است كه تو - اى پيامبر - سجاياى اخلاقى عظيمى دارى.
راغب مى گويد: كلمه «خلق»، چه با فتحه «خاء» خوانده شود، و چه با ضمۀ آن، در اصل به يك معنا بود. مانند كلمه «شرب» و «صرم»، كه چه با فتحه اول خوانده شوند و چه با ضمه، يك معنا را مى دهند، وليكن در اثر استعمال بيشتر فعلا چنين شده كه اگر به فتحۀ خاء استعمال شود، معناى صورت ظاهر و قيافه و هيئت را كه با بصر ديده مى شود، مى رساند. و اگر به ضمۀ خاء استعمال شود، معناى قوا و سجاياى اخلاقى را كه با بصيرت احساس مى شود، افاده مى كند.  
 
پس اين كه قرآن كريم فرموده: «إنّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»، معنايش اين است كه تو - اى پيامبر - سجاياى اخلاقى عظيمى دارى.


و اين آيه شريفه، هرچند فى نفسها و به خودى خود، حُسن خُلق رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را مى ستايد، و آن را بزرگ مى شمارد، ليكن با در نظر گرفتن خصوص سياق، به خصوصِ اخلاق پسنديده اجتماعيش نظر دارد. اخلاقى كه مربوط به معاشرت است. از قبيل: استوارى بر حق، صبر در مقابل آزار مردم و خطاكاری هاى اراذل و عفو و اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال اين ها. و ما قبلا در آخر جلد ششم اين كتاب، احاديثى را كه محاسن اخلاقى آن جناب را مى شمارد، نقل كرديم.
و اين آيه شريفه، هرچند فى نفسها و به خودى خود، حُسن خُلق رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را مى ستايد، و آن را بزرگ مى شمارد، ليكن با در نظر گرفتن خصوص سياق، به خصوصِ اخلاق پسنديده اجتماعيش نظر دارد. اخلاقى كه مربوط به معاشرت است. از قبيل: استوارى بر حق، صبر در مقابل آزار مردم و خطاكاری هاى اراذل و عفو و اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال اين ها. و ما قبلا در آخر جلد ششم اين كتاب، احاديثى را كه محاسن اخلاقى آن جناب را مى شمارد، نقل كرديم.
خط ۳۶: خط ۴۰:
«'''إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ'''»:
«'''إِنَّ رَبَّك هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ'''»:


بعد از آن كه با بيانات قبلى فهماند كه بالاخره در اين ميان، ضلالت و هدايتى هست، و اشاره مى كند به اين كه تهمت زنندگان به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به اين كه او ديوانه است، خودشان مفتون و گمراهند، و به زودى گمراهيشان روشن گشته. و نيز معلوم مى شود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، هدايت يافته است و هدايت او و گمراهى آنان، به بيانى از خداى سبحان ثابت شد. اينك در اين جمله، مطلب را چنين تأکید مى كند كه خدا بهتر مى داند چه كسى از راه او به بيراهه رفته، و چه كسى راه او را يافته است. چون راه، راه اوست و امر هدايت هم به دست اوست، و معلوم است كه صاحب راه و راهنما، بهتر مى داند چه كسى در راه او است، و چه كسى در آن نيست.
بعد از آن كه با بيانات قبلى فهماند كه بالاخره در اين ميان، ضلالت و هدايتى هست، و اشاره مى كند به اين كه تهمت زنندگان به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به اين كه او ديوانه است، خودشان مفتون و گمراهند، و به زودى گمراهيشان روشن گشته. و نيز معلوم مى شود كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، هدايت يافته است و هدايت او و گمراهى آنان، به بيانى از خداى سبحان ثابت شد.  
 
اينك در اين جمله، مطلب را چنين تأکید مى كند كه خدا بهتر مى داند چه كسى از راه او به بيراهه رفته، و چه كسى راه او را يافته است. چون راه، راه اوست و امر هدايت هم به دست اوست، و معلوم است كه صاحب راه و راهنما، بهتر مى داند چه كسى در راه او است، و چه كسى در آن نيست.


«'''فَلا تُطِع الْمُكَذِّبِينَ'''»:
«'''فَلا تُطِع الْمُكَذِّبِينَ'''»:
۱۳٬۷۸۱

ویرایش