گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
<span id='link129'><span>
<span id='link129'><span>


==نور عمومى خدا و نور خصوصى او همچون رحمت او دو گونه است ==
'''پنجم اين كه:''' اين آيه شريفه، تسبيح را به عموم ساكنان زمين نسبت مى دهد، چه كافر و چه مؤمن. و از اين تعبير معلوم مى شود كه در اين ميان، دو نور است:
پنجم اينكه : اين آيه شريفه تسبيح را به عموم ساكنان زمين نسبت مى دهد، چه كافر و چه مؤمن و از اين تعبير معلوم مى شود كه در اين ميان دو نور است. يكى عمومى است كه شامل همه چيز مى شود و آيات ديگرى از قرآن مانند آيه ذر نيز به همين معنا دلالت دارد، و آن آيه اين است: «و اشهدهم على انفسهم الست بربكم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا يوم القيمة انا كنا عن هذا غافلين». و همچنين آيه: «فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد»، و آيات ديگر كه روى سخن در آنها به عموم انسانها است، از عموم آنان بر ربوبيت خود و حقانيت
 
يكى «عمومى» است، كه شامل همه چيز مى شود و آيات ديگرى از قرآن، مانند آيه «ذَر» نيز، به همين معنا دلالت دارد، و آن آيه، اين است: «وَ أشهَدَهُم عَلَى أنفُسِهِم ألَستُ بِرَبِّكُم قَالُوا بَلَى شَهِدنَا أن تَقُولُوا يَومَ القِيَامَةٍ إنّا كُنَّا عَن هَذَا غَافِلِين».  
 
و همچنين آيه: «فَكَشَفنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ اليَومَ حَدِيدٌ»، و آيات ديگر، كه روى سخن در آن ها به عموم انسان ها است. از عموم آنان بر ربوبيت خود و حقانيت قيامت، پيمان گرفته - چه مؤمن و چه كافر - و يك نورى ديگر دارد كه آن «خاص» است و آيات مورد بحث به آن نظر دارد، و آن نور، مختص اوليايش از مؤمنان است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸۸ </center>
قيامت پيمان گرفته - چه مؤمن و چه كافر - و يك نورى ديگر دارد كه آن خاص است و آيات مورد بحث به آن نظر دارد، و آن نور مختص اوليايش از مؤمنين است.


پس نورى كه خداى تعالى با آن خلق خود را نورانى مى كند مانند رحمتى است كه با آن به ايشان رحم مى كند، كه آن نيز دو قسم است. يكى عمومى ، ديگرى خصوصى. درباره رحمت عمومى اش فرموده: «و رحمتى وسعت كل شى ء». و درباره رحمت خصوصى اش فرموده: «فاما الذين آمنوا و عملوا الصالحات فيدخلهم ربهم فى رحمته»، و هر دو را يكجا جمع كرده و فرموده: «يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللّه و آمنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا»، و نورى كه در اين آيه آمده فقط در مقابل رحمت دوم از دو سهم رحمت است ، كه همان نور على نور در آيات قبل باشد، نه در مقابل هر دو سهم.
پس نورى كه خداى تعالى، با آن خلق خود را نورانى مى كند، مانند رحمتى است كه با آن، به ايشان رحم مى كند، كه آن نيز دو قسم است: يكى «عمومى»، ديگرى «خصوصى».  
 
درباره رحمت عمومى اش فرموده: «وَ رَحمَتِى وَسِعَت كُلَّ شَئ». و درباره رحمت خصوصى اش فرموده: «فَأمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدخِلُهُم رَبُّهُم فِى رَحمَتِهِ».
 
و هر دو را يك جا جمع كرده و فرموده: «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ آمَنُوا بِرَسُولِهِ يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ وَ يَجعَل لَكُم نُوراً». و نورى كه در اين آيه آمده، فقط در مقابل رحمت دوم از دو سهم رحمت است، كه همان «نُورٌ عَلَى نُور» در آيات قبل باشد، نه در مقابل هر دو سهم.


«'''و اللّه عليم بما يفعلون '''» - يعنى خدا به آنچه مى كنند دانا است ، و مراد از آنچه مى كنند همان تسبيح ايشان است ، زيرا هر چند تسبيح موجودات در بعضى از مراحل همان وجود آنها است، وليكن به همان اعتبار كه تسبيح آنها ناميده مى شود، فعل آنها هم خوانده مى شود.
«'''وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفعَلُون '''» - يعنى: خدا به آنچه مى كنند، دانا است. و مراد از آنچه مى كنند، همان تسبيح ايشان است. زيرا هر چند تسبيح موجودات در بعضى از مراحل، همان وجود آن ها است، وليكن به همان اعتبار كه تسبيح آن ها ناميده مى شود، فعل آن ها هم خوانده مى شود.


و اينكه بعد از ذكر تسبيح موجودات ، علم خود را به آنچه مى كنند ذكر كرده ، خواسته است تا مؤمنين را ترغيب نموده و از عملشان تشكر كند، كه خيال نكنند پروردگارشان نسبت به تسبيح ايشان بى تفاوت است، نه، بلكه تسبيح ايشان را مى بيند و مى شنود، و به زودى به ايشان پاداش حسن مى دهد و نيز اعلام به تماميت حجت عليه كافران است. چون يكى از مراتب علم او همان نامه هاى اعمال و كتاب مبين است، كه اعمال در آن ثبت مى شود، تسبيح كفار به زبان حالشان و انكار زبانيشان هر دو در آن درج مى گردد.
و اين كه بعد از ذكر تسبيح موجودات، علم خود را به آنچه مى كنند ذكر كرده، خواسته است تا مؤمنان را ترغيب نموده و از عملشان تشكر كند، كه خيال نكنند پروردگارشان نسبت به تسبيح ايشان بى تفاوت است.  


«'''و لله ملك السماوات و الارض و الى الله المصير'''»:
نه، بلكه تسبيح ايشان را مى بيند و مى شنود، و به زودى، به ايشان پاداش حسن مى دهد، و نيز اعلام به تماميت حجت عليه كافران است. چون يكى از مراتب علم او، همان نامه هاى اعمال و «كتاب مُبين» است، كه اعمال در آن ثبت مى شود. تسبيح كفار به زبان حالشان و انكار زبانی شان، هر دو در آن درج مى گردد.


سياق آيه با در نظر داشتن اينكه ما بين آيه «الم تر ان اللّه يسبح له ...» كه احتجاج بر شمول نور او به تمامى موجودات است، و آيه «الم تر ان اللّه يزجى ...» و آيات بعدش كه در مقام احتجاج بر اختصاص نور خاص او به مؤمنين است قرار گرفته، اين معنا را افاده مى كند
«'''وَ لِلّهِ مُلكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرضِ وَ إلَى اللهِ المَصِيرُ'''»:
 
سياق آيه با در نظر داشتن اين كه مابين آيه «ألَم تَرَ أنّ اللّهَ يُسَبِّحُ لَهُ...» كه احتجاج بر شمول نور او به تمامى موجودات است، و آيه «ألَم تَرَ أنَّ اللّهَ يُزجِى...» و آيات بعدش، كه در مقام احتجاج بر اختصاص نور خاص او به مؤمنان است؛ قرار گرفته، اين معنا را افاده مى كند که مالکیت خدا، دلیل بر هر دو قسم نور می باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۸۹ </center>
كه مالكيت خدا دليل بر هر دو قسم نور مى باشد. يعنى اينكه او مالك آسمانها و زمين است و بازگشت هرچه به سوى او است، هم دليل بر عموميت نور عام او است و هم دليل بر اختصاص نور خاص او به مؤمنين است: «يفعل ما يشاء و يحكم ما يريد».
يعنى اين كه او مالك آسمان ها و زمين است و بازگشت هرچه به سوى او است، هم دليل بر عموميت نور عام او است، و هم دليل بر اختصاص نور خاص او به مؤمنان است: «يَفعَلُ مَا يَشَاءُ وَ يَحكُمُ مَا يُرِيدُ».


پس اينكه فرمود: «و لله ملك السماوات و الارض»، ملك را مختص و منحصر به خداى تعالى مى كند و نتيجه مى دهد كه پس او هرچه بخواهد مى كند، و هر حكم بخواهد مى راند، و كسى نيست كه از او بازخواست كند، بلكه همه مسؤول اويند، و لازمه انحصار ملك براى خدا اين است كه او بازگشت گاه همه باشد. و چون مالكى و بازگشت گاهى غير او نيست. پس او هر چه بخواهد مى كند، و هر حكم بخواهد مى راند.
پس اين كه فرمود: «وَ لِلّهّ مُلكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرض»، مُلك را مختص و منحصر به خداى تعالى مى كند و نتيجه مى دهد كه پس او، هرچه بخواهد مى كند، و هر حكم بخواهد، مى راند، و كسى نيست كه از او بازخواست كند، بلكه همه مسؤول اويند. و لازمۀ انحصار مُلك براى خدا، اين است كه او بازگشتگاه همه باشد. و چون مالكى و بازگشتگاهى غير او نيست، پس او هرچه بخواهد مى كند، و هر حكم بخواهد، مى راند.


از اين جا معلوم مى شود (و خدا داناتر است) كه مراد از جمله «و الى الله المصير»، مرجعيت خدا در امور است، نه بازگشت در معاد، نظير آيه «الا الى اللّه تصير الامور».
از اين جا معلوم مى شود (و خدا داناتر است) كه مراد از جملۀ «وَ إلَى اللهِ المَصِير»، مرجعيت خدا در امور است، نه بازگشت در معاد. نظير آيه: «ألَا إلَى اللّهِ تَصِيرُ الأُمُور».


ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبداء و مرجع امور مشيت خداى سبحان است
==ذكر مواردى از «خلقت» و «تدبير» خداوند==


«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِى سحَاباً ثمَّ يُؤَلِّف بَيْنَهُ ثمَّ يجْعَلُهُ رُكاماً فَترَى الْوَدْقَ يخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ...'''»:
«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِى سحَاباً ثمَّ يُؤَلِّف بَيْنَهُ ثمَّ يجْعَلُهُ رُكاماً فَترَى الْوَدْقَ يخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ...'''»:
خط ۱۴۹: خط ۱۵۷:
اين آيه بيان ديگرى است براى برگشت امر به مشيت خداى تعالى و بس ‍ و معناى تقليب ليل و نهار جابجا كردن شب و روز است و معناى آيه روشن است .
اين آيه بيان ديگرى است براى برگشت امر به مشيت خداى تعالى و بس ‍ و معناى تقليب ليل و نهار جابجا كردن شب و روز است و معناى آيه روشن است .
<span id='link131'><span>
<span id='link131'><span>
==بيان ديگرى بر انحصار بازگشت امور به مشيت خداوند ==
==بيان ديگرى بر انحصار بازگشت امور به مشيت خداوند ==
«'''وَ اللَّهُ خَلَقَ كلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن يَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى رِجْلَينِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى أَرْبَعٍ'''»:
«'''وَ اللَّهُ خَلَقَ كلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن يَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى رِجْلَينِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى أَرْبَعٍ'''»:
۱۳٬۶۹۷

ویرایش