گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۸: خط ۹۸:
<span id='link226'><span>
<span id='link226'><span>


==حسنه يا سيئه بودن عمل منوط به آثار عمل است وتبديل سيئات به حسنات نيز به معناى تبديل آثار است ==
و آنچه به نظر ما مى رسد، اين است كه بايد ببينيم گناه چيست؟
و آنچه به نظر ما مى رسد اين است كه بايد ببينيم گناه چيست ؟


آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و در مقابل نفس فعلى ديگر حسنه است و يا آنكه نفس فعل و حركات و سكناتى كه فعل از آن تشكيل شده در گناه و ثواب يكى است و اگر يكى است - كه همينطور هم هست - پس گناه شدن گناه از كجا و ثواب شدن عمل ثواب از كجا است ؟
آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و در مقابل، نفس فعلى ديگر حسنه است، و يا آن كه نفس فعل و حركات و سكناتى كه فعل از آن تشكيل شده، در گناه و ثواب يكى است و اگر يكى است - كه همين طور هم هست - پس گناه شدن گناه از كجا و ثواب شدن عمل ثواب از كجا است؟


مثلا عمل زنا و نكاح چه فرقى با هم دارند كه يكى گناه شده و ديگرى ثواب ، با اينكه حركات و سكناتى كه عمل ، از آن تشكيل يافته در هر دو يكى است ؟ و همچنين خوردن كه در حلال و حرام يكى است ؟ اگر دقتى كنيم خواهيم ديد تفاوت اين دو در موافقت و مخالفت خدا است ، مخالفت و موافقتى كه در انسان اثر گذاشته و در نامه اعمالش نوشته مى شود، نه خود نفس فعل ، چون نفس و حركات و سكنات كه يا آن را زنا مى گوييم و يا نكاح ، به هر حال فانى شده از بين مى رود و تا يك جزئش فانى نشود نوبت به جزء بعدى اش نمى رسد و پر واضح است كه وقتى خود فعل از بين رفت عنوانى هم كه ما به آن بدهيم چه خوب و چه بد فانى مى شود.
مثلا عمل زنا و نكاح چه فرقى با هم دارند، كه يكى گناه شده و ديگرى ثواب، با اين كه حركات و سكناتى كه عمل، از آن تشكيل يافته، در هر دو يكى است؟


و حال آنكه ما مى گوييم : عمل انسان چون سايه دنبالش هست ،پس ‍ مقصود آثار عمل است كه يا مستتبع عقاب است و يا ثواب و همواره با آدمى هست تا در روز «'''تبلى السرائر'''» خود را نمايان كند.
و همچنين خوردن كه در حلال و حرام يكى است؟ اگر دقتى كنيم، خواهيم ديد تفاوت اين دو در موافقت و مخالفت خدا است. مخالفت و موافقتى كه در انسان اثر گذاشته و در نامۀ اعمالش نوشته مى شود، نه خود نفس فعل. چون نفس و حركات و سكنات كه يا آن را زنا مى گوييم و يا نكاح، به هر حال فانى شده، از بين مى رود و تا يك جزئش فانى نشود، نوبت به جزء بعدى اش نمى رسد، و پر واضح است كه وقتى خود فعل از بين رفت، عنوانى هم كه ما به آن بدهيم، چه خوب و چه بد، فانى مى شود.
اين را نيز مى دانيم كه اگر ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتكب عمل زشت و گناه نمى شود، (همان حركات و سكناتى را كه در يك فرد شقى به صورت زنا در مى آيد، انجام مى دهد، بدون اينكه زنا و كار زشت بوده باشد) پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمى است ، چه آن ذاتى كه به تمام معنا شقى است و يا ذاتى
 
و حال آن كه ما مى گوييم: عمل انسان، چون سايه دنبالش هست. پس مقصود آثار عمل است كه يا مستتبع عقاب است و يا ثواب و همواره با آدمى هست، تا در روز «تُبلَى السَّرائِر»، خود را نمايان كند.
 
اين را نيز مى دانيم كه اگر ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتكب عمل زشت و گناه نمى شود، (همان حركات و سكناتى را كه در يك فرد شقى به صورت زنا در مى آيد، انجام مى دهد، بدون اين كه زنا و كار زشت بوده باشد). پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمى است. چه آن ذاتى كه به تمام معنا شقى است و يا ذاتى که آمیخته با شقاوت و خباثت است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۷ </center>
كه آميخته با شقاوت و خباثت است .


حال كه چنين شد، اگر فرض كنيم چنين ذاتى از راه توبه و ايمان و عمل صالح مبدل به ذاتى طيب و طاهر و خالى از شقاوت و خباثت شد و آن ذات مبدل به ذاتى گشت كه هيچ شائبه شقاوت در آن نبود، لازمه اين تبدل اين است كه آثارى هم كه در سابق داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بوديم ، با مغفرت و رحمت خدا مبدل به آثارى شود كه با نفس سعيد و طيب و طاهر مناسب باشد و آن اين است كه : عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگيرد. و چه بسا ذكر رحمت و مغفرت در ذيل آيه اشاره به همين معنا باشد.
حال كه چنين شد، اگر فرض كنيم چنين ذاتى از راه توبه و ايمان و عمل صالح، مبدّل به ذاتى طيّب و طاهر و خالى از شقاوت و خباثت شد و آن ذات مبدّل به ذاتى گشت كه هيچ شائبه شقاوت در آن نبود، لازمه اين تبدّل، اين است كه آثارى هم كه در سابق داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بوديم، با مغفرت و رحمت خدا مبدّل به آثارى شود كه با نفس سعيد و طيّب و طاهر مناسب باشد و آن اين است كه:  
 
عنوان «گناه» از آن برداشته شود و عنوان «حسنه» و «ثواب» به خود بگيرد. و چه بسا ذكر رحمت و مغفرت در ذيل آيه، اشاره به همين معنا باشد.


«'''وَ مَن تَاب وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوب إِلى اللَّهِ مَتَاباً'''»:
«'''وَ مَن تَاب وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوب إِلى اللَّهِ مَتَاباً'''»:


كلمه «'''متاب '''» مصدر ميمى از ماده توبه است . و سياق آيه مى رساند كه در مقام رفع استبعاد از تبديل سيات به حسنات است و خلاصه : مى خواهد بفهماند كه امر توبه آن قدر عظيم و اثرش آنچنان زياد است كه سيات را مبدل به حسنات مى كند و هيچ استبعادى ندارد، چون توبه عبارت است از رجوع خاص به سوى خداى سبحان و خداى تعالى هر چه بخواهد مى كند.
كلمۀ «مَتَاب»، مصدر ميمى از ماده توبه است، و سياق آيه مى رساند كه در مقام رفع استبعاد از تبديل سيئات به حسنات است و خلاصه مى خواهد بفهماند كه:


در اين آيه شريفه علاوه بر بيان مزبور، اين نكته نيز آمده كه توبه شامل تمامى گناه ان مى شود، چه گناهى كه تواءم با شرك باشد و چه آنكه تواءم نباشد و آيه قبلى - همانطور كه اشاره كرديم - اين معنا را نمى رسانيد. و دلالتش بر شمول توبه نسبت به گناهان غير شرك ، خفى بود.
امر توبه، آن قدر عظيم و اثرش آن چنان زياد است كه سيئات را مبدّل به حسنات مى كند و هيچ استبعادى ندارد. چون «توبه» عبارت است از رجوع خاص به سوى خداى سبحان و خداى تعالى، هرچه بخواهد مى كند.
 
در اين آيه شريفه، علاوه بر بيان مزبور، اين نكته نيز آمده كه توبه شامل تمامى گناهان مى شود. چه گناهى كه توأم با شرك باشد و چه آن كه توأم نباشد و آيه قبلى - همان طور كه اشاره كرديم - اين معنا را نمى رسانيد، و دلالتش بر شمول توبه نسبت به گناهان غير شرك، خفى بود.
 
==مراد از اين كه درباره مؤمنان فرمود: «لَا يَشهَدُونَ الزُّور...»==


«'''وَ الَّذِينَ لا يَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً'''»:
«'''وَ الَّذِينَ لا يَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً'''»:


مراد از اينكه درباره مؤ منين فرمود: «لا يشهدون الزورو اذا مروا باللغو مروا كراما»
صاحب مجمع البيان گفته: كلمۀ «زُور» در اصل، به معناى جلوه دادن باطل به صورت حق است. و بنا به گفته وى، اين كلمه به وجهى، شامل دروغ و هر لهو باطلى از قبيل: غنا و دريدگى و ناسزا نيز مى شود.


صاحب مجمع البيان گفته : كلمه «'''زور'''» در اصل ، به معناى جلوه دادن باطل به صورت حق است . و بنا به گفته وى اين كلمه به وجهى شامل دروغ و هر لهو باطلى از قبيل : غنا و دريدگى و ناسزا نيز مى شود. و نيز صاحب مجمع البيان در معناى كلمه «'''كراما'''» گفته است : معناى اينكه بگوييم فلانى از فلان عمل زشت تكرم دارد اين است كه : از چنين عملى منزه است ، و نفس خويش را از آلودگى به امثال آن منزه مى دارد.
و نيز صاحب مجمع البيان، در معناى كلمۀ «كِرَاماً» گفته است: معناى اين كه بگوييم فلانى از فلان عمل زشت تكرم دارد، اين است كه: از چنين عملى منزه است، و نفس خويش را از آلودگى به امثال آن منزّه مى دارد.


پس اينكه فرمود: «'''و الّذين لا يشهدون الزور'''» اگر مراد از زور، دروغ باشد، كلمه مذكور قائم مقام مفعول مطلق مى باشد و تقدير كلام چنين مى شود كه : بندگان رحمان آنهايى هستند كه شهادت به زور نمى دهند، و اگر مراد از زور لهو باطل از قبيل غناء و امثال آن باشد، كلمه زور مفعول به خواهد بود، و معنايش اين است كه : بندگان رحمان كسانى هستند كه در
پس اين كه فرمود: «وَ الَّذِيَنَ لَا يَشهَدُونَ الزُّور»، اگر مراد از زور، دروغ باشد، كلمه مذكور، قائم مقام مفعول مطلق مى باشد و تقدير كلام، چنين مى شود كه: «بندگان رحمان»، آن هايى هستند كه شهادت به زور نمى دهند.
 
و اگر مراد از «زُور»، لهو باطل از قبيل غناء و امثال آن باشد، كلمۀ «زُور»، مفعولٌ بِه خواهد بود، و معنايش اين است كه: «بندگان رحمان»، كسانى هستند كه در مجالس باطل حاضر نمى شوند.
 
از ميان اين دو احتمال، ذيل آيه با احتمال دومى، مناسب تر است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۸ </center>
مجالس باطل حاضر نمى شوند. از ميان اين دو احتمال ، ذيل آيه با احتمال دومى مناسب تر است .


«'''و اذا مروا باللغو مروا كراما'''» - كلمه «'''لغو'''» به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، وهيچ فايده اى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طورى كه گفته اند: شامل تمامى گناهان مى شود. و مراد از «'''مرور به لغو'''» گذر كردن به اهل لغو است در حالى كه سر گرم لغو باشند.
«'''وَ إذَا مَرُّوا بِاللَّغوِ مَرُّوا كِرَاماً'''» - كلمۀ «لغو»، به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايده اى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد، نداشته باشد. و به طورى كه گفته اند: شامل تمامى گناهان مى شود.  
 
و مراد از «مرور به لغو»، گذر كردن به اهل لغو است، در حالى كه سرگرم لغو باشند.


و معناى آيه اين است كه : بندگان رحمان چون به اهل لغو مى گذرند و آنان را سرگرم لغو مى بينند، از ايشان روى مى گردانند، و خود را پاكتر و منزه تر از آن مى دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.
و معناى آيه، اين است كه: «بندگان رحمان»، چون به اهل لغو مى گذرند و آنان را سرگرم لغو مى بينند، از ايشان روى مى گردانند، و خود را پاكتر و منزّه تر از آن مى دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.
<span id='link228'><span>
<span id='link228'><span>
==وصف ديگر عباد الرحمن : آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى پذيرند ==
==وصف ديگر عباد الرحمن : آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى پذيرند ==
«'''وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكرُوا بِئَايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيْهَا صمًّا وَ عُمْيَاناً'''»:
«'''وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكرُوا بِئَايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيْهَا صمًّا وَ عُمْيَاناً'''»:
۱۳٬۷۸۶

ویرایش