۱۳٬۷۸۶
ویرایش
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
<span id='link226'><span> | <span id='link226'><span> | ||
و آنچه به نظر ما مى رسد، اين است كه بايد ببينيم گناه چيست؟ | |||
و آنچه به نظر ما مى | |||
آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و در | آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و در مقابل، نفس فعلى ديگر حسنه است، و يا آن كه نفس فعل و حركات و سكناتى كه فعل از آن تشكيل شده، در گناه و ثواب يكى است و اگر يكى است - كه همين طور هم هست - پس گناه شدن گناه از كجا و ثواب شدن عمل ثواب از كجا است؟ | ||
مثلا عمل زنا و نكاح چه فرقى با هم | مثلا عمل زنا و نكاح چه فرقى با هم دارند، كه يكى گناه شده و ديگرى ثواب، با اين كه حركات و سكناتى كه عمل، از آن تشكيل يافته، در هر دو يكى است؟ | ||
و حال | و همچنين خوردن كه در حلال و حرام يكى است؟ اگر دقتى كنيم، خواهيم ديد تفاوت اين دو در موافقت و مخالفت خدا است. مخالفت و موافقتى كه در انسان اثر گذاشته و در نامۀ اعمالش نوشته مى شود، نه خود نفس فعل. چون نفس و حركات و سكنات كه يا آن را زنا مى گوييم و يا نكاح، به هر حال فانى شده، از بين مى رود و تا يك جزئش فانى نشود، نوبت به جزء بعدى اش نمى رسد، و پر واضح است كه وقتى خود فعل از بين رفت، عنوانى هم كه ما به آن بدهيم، چه خوب و چه بد، فانى مى شود. | ||
اين را نيز مى دانيم كه اگر ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتكب عمل زشت و گناه نمى شود، (همان حركات و سكناتى را كه در يك فرد شقى به صورت زنا در مى آيد، انجام مى دهد، بدون | |||
و حال آن كه ما مى گوييم: عمل انسان، چون سايه دنبالش هست. پس مقصود آثار عمل است كه يا مستتبع عقاب است و يا ثواب و همواره با آدمى هست، تا در روز «تُبلَى السَّرائِر»، خود را نمايان كند. | |||
اين را نيز مى دانيم كه اگر ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتكب عمل زشت و گناه نمى شود، (همان حركات و سكناتى را كه در يك فرد شقى به صورت زنا در مى آيد، انجام مى دهد، بدون اين كه زنا و كار زشت بوده باشد). پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمى است. چه آن ذاتى كه به تمام معنا شقى است و يا ذاتى که آمیخته با شقاوت و خباثت است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۷ </center> | ||
حال كه چنين شد، اگر فرض كنيم چنين ذاتى از راه توبه و ايمان و عمل | حال كه چنين شد، اگر فرض كنيم چنين ذاتى از راه توبه و ايمان و عمل صالح، مبدّل به ذاتى طيّب و طاهر و خالى از شقاوت و خباثت شد و آن ذات مبدّل به ذاتى گشت كه هيچ شائبه شقاوت در آن نبود، لازمه اين تبدّل، اين است كه آثارى هم كه در سابق داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بوديم، با مغفرت و رحمت خدا مبدّل به آثارى شود كه با نفس سعيد و طيّب و طاهر مناسب باشد و آن اين است كه: | ||
عنوان «گناه» از آن برداشته شود و عنوان «حسنه» و «ثواب» به خود بگيرد. و چه بسا ذكر رحمت و مغفرت در ذيل آيه، اشاره به همين معنا باشد. | |||
«'''وَ مَن تَاب وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوب إِلى اللَّهِ مَتَاباً'''»: | «'''وَ مَن تَاب وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوب إِلى اللَّهِ مَتَاباً'''»: | ||
كلمۀ «مَتَاب»، مصدر ميمى از ماده توبه است، و سياق آيه مى رساند كه در مقام رفع استبعاد از تبديل سيئات به حسنات است و خلاصه مى خواهد بفهماند كه: | |||
در اين آيه | امر توبه، آن قدر عظيم و اثرش آن چنان زياد است كه سيئات را مبدّل به حسنات مى كند و هيچ استبعادى ندارد. چون «توبه» عبارت است از رجوع خاص به سوى خداى سبحان و خداى تعالى، هرچه بخواهد مى كند. | ||
در اين آيه شريفه، علاوه بر بيان مزبور، اين نكته نيز آمده كه توبه شامل تمامى گناهان مى شود. چه گناهى كه توأم با شرك باشد و چه آن كه توأم نباشد و آيه قبلى - همان طور كه اشاره كرديم - اين معنا را نمى رسانيد، و دلالتش بر شمول توبه نسبت به گناهان غير شرك، خفى بود. | |||
==مراد از اين كه درباره مؤمنان فرمود: «لَا يَشهَدُونَ الزُّور...»== | |||
«'''وَ الَّذِينَ لا يَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً'''»: | «'''وَ الَّذِينَ لا يَشهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كرَاماً'''»: | ||
صاحب مجمع البيان گفته: كلمۀ «زُور» در اصل، به معناى جلوه دادن باطل به صورت حق است. و بنا به گفته وى، اين كلمه به وجهى، شامل دروغ و هر لهو باطلى از قبيل: غنا و دريدگى و ناسزا نيز مى شود. | |||
و نيز صاحب مجمع البيان، در معناى كلمۀ «كِرَاماً» گفته است: معناى اين كه بگوييم فلانى از فلان عمل زشت تكرم دارد، اين است كه: از چنين عملى منزه است، و نفس خويش را از آلودگى به امثال آن منزّه مى دارد. | |||
پس | پس اين كه فرمود: «وَ الَّذِيَنَ لَا يَشهَدُونَ الزُّور»، اگر مراد از زور، دروغ باشد، كلمه مذكور، قائم مقام مفعول مطلق مى باشد و تقدير كلام، چنين مى شود كه: «بندگان رحمان»، آن هايى هستند كه شهادت به زور نمى دهند. | ||
و اگر مراد از «زُور»، لهو باطل از قبيل غناء و امثال آن باشد، كلمۀ «زُور»، مفعولٌ بِه خواهد بود، و معنايش اين است كه: «بندگان رحمان»، كسانى هستند كه در مجالس باطل حاضر نمى شوند. | |||
از ميان اين دو احتمال، ذيل آيه با احتمال دومى، مناسب تر است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۳۸ </center> | ||
«''' | «'''وَ إذَا مَرُّوا بِاللَّغوِ مَرُّوا كِرَاماً'''» - كلمۀ «لغو»، به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايده اى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد، نداشته باشد. و به طورى كه گفته اند: شامل تمامى گناهان مى شود. | ||
و مراد از «مرور به لغو»، گذر كردن به اهل لغو است، در حالى كه سرگرم لغو باشند. | |||
و معناى | و معناى آيه، اين است كه: «بندگان رحمان»، چون به اهل لغو مى گذرند و آنان را سرگرم لغو مى بينند، از ايشان روى مى گردانند، و خود را پاكتر و منزّه تر از آن مى دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند. | ||
<span id='link228'><span> | <span id='link228'><span> | ||
==وصف ديگر عباد الرحمن : آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى پذيرند == | ==وصف ديگر عباد الرحمن : آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى پذيرند == | ||
«'''وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكرُوا بِئَايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيْهَا صمًّا وَ عُمْيَاناً'''»: | «'''وَ الَّذِينَ إِذَا ذُكرُوا بِئَايَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يخِرُّوا عَلَيْهَا صمًّا وَ عُمْيَاناً'''»: |
ویرایش